فراخوان چهارمین جشنواره رسانه‌ای امام رضا (ع) منتشر شد + جزئیات تجلی معنویت در ورزش موجب تسری ارزش‌ها در جامعه است درباره میرزا احمد آشتیانی| واله‌ای در وادی دلدادگی ولایت امیرالمؤمنین (ع) شرط ورود به بهشت است غدیر یعنی خدا ما را رها نکرده است | بررسی فلسفه و عظمت غدیر در گفتگو با حجت‌الاسلام والمسلمین بهشتی وصیت نامه شهید آیت الله آل هاشم منتشر شد | می دانم شهید می شوم مشارکت ۶۰۰ مکبر نوجوان و جوان در نماز‌های جماعت حرم مطهر رضوی مشهدالرضا(ع) آماده برگزاری جشن‌های باشکوه عید غدیرخم | جشن بزرگ عید غدیر در حرم امام‌رضا(ع) برگزار می‌شود جشن ازدواج ۱۱۴ زوج دانشجوی مشهدی در حرم امام‌رضا(ع) برگزار شد مردم و  خواص در  منطق حکومتی امام علی (ع) کتاب «عیدگاه» منتشر شد | بازسازی فضای تاریخی و بومی مشهد ویژه مخاطب نوجوان تبلور اندیشه‌های شریعتی، فراتر از ایران گفتاری از دکتر علیرضا واسعی در تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی دوران امام علی‌النقی(ع) برپایی ایستگاه‌های نقاشی غدیر ویژه کودکان در حرم مطهر رضوی برگزاری ۵۰۰ جشن غدیر با همکاری مردم در مشهد بازگشت زائران بدحال از عربستان با اولین پرواز‌ها (یکم تیر ۱۴۰۳) چیستی عید غدیرخم در  تبیین پیامبراکرم‌(ص)
سرخط خبرها

دکتر حسن انصاری: راه اصلاح و نوگرایی دینی از فقه و اجتهاد فقهی شروع می‌شود

  • کد خبر: ۲۳۱۴۴۷
  • ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۴
دکتر حسن انصاری: راه اصلاح و نوگرایی دینی از فقه و اجتهاد فقهی شروع می‌شود
با دکتر حسن انصاری درباره تطور فهم روشن‌فکری دینی از اندیشه اسلامی گفت و گو کردیم. او معتقد است: تمدن اسلامی، تمدن فقه است و با فقه رشد کرد و بالید. روشن‌فکری دینی ازآنجاکه به جنبه‌های تمدنی و تاریخی اسلام کمتر عنایت دارد، اهمیت فقه را کمتر درمی‌یابد. راه اصلاح و نوگرایی دینی از فقه و اجتهاد فقهی و اجتهاد در اصول و فروع فقه آغاز می‌شود. این نکته‌ای است که روشن‌فکری دینی از آن غافل است، حتی غزالی و شمس و مولانا را هم نمی‌توان بدون فقه درک کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، جریان روشن‌فکری دینی در این چهل‌واندی سال، فرازونشیب‌های زیادی را تجربه کرده است. نقطه اوج نظریه‌پردازی روشن‌فکری دینی در دهه ۷۰ خورشیدی بود. نظریه‌پردازان این دوره با رویکرد اصلاح‌محورانه به‌دنبال آن بودند که حتی در اصول اعتقادی نیز تجدیدنظر کنند. فارغ از صحت‌وسقم ادعای آن ها، می‌توان گفت که روشن‌فکری دینی جریانی درخورتوجه در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ خورشیدی بود و سبب شد گفتمان‌های جدیدی در عرصه اندیشه اسلامی در کشور تولید شود.

البته جریان مخالف روشن‌فکری دینی نیز مقالات تندی علیه آنها می‌نوشت و نقد‌های تندی بر آن‌ها وارد می‌کرد و این نقد‌ها گاهی وارد عرصه سیاسی می‌شد؛ به این دلیل که جریان روشن‌فکری نیز پای به عرصه سیاست گذاشته بود و شاید نقطه آغاز ضعف این جریان، ورود آن‌ها به این عرصه بود. به زبان دیگر، عرصه اندیشه‌ورزی با سیاست‌ورزی خلط شد و به‌سختی می‌شد نظریه اندیشه‌ای را از نظریه سیاسی جدا کرد.

در تاریخ ۸ اردیبهشت با دکتر حسن انصاری، عضو هیئت‌علمی مدرسه مطالعات تاریخی پرینستون، گفتگو کردیم و در آنجا مباحث ابتدایی نقد روشن‌فکری دینی را پی گرفتیم. در گفت‌وگوی پیش‌رو نیز به نکاتی دیگر در نقد روشن‌فکری دینی اشاره خواهیم کرد.

*در گفت‌وگوی قبلی، بحث درباره ضعف نگاه تاریخی روشن‌فکری دینی بود. حال در ادامه آن بحث، سؤال اینجاست که در دیالکتیک نص و تاریخ برای فهمی روشمند و مجتهدانه از دین، چرا باید به تاریخ و فراز‌ونشیب‌های آن، نگاهی روش‌شناختی بیندازیم؟

من معتقدم یکی از راه‌های مهم اصلاح اندیشه و فهم ما از دین و مذهب، شناخت دین و منابع دینی در بستر تاریخی آن است. این شناخت، درک ما را از تحول تاریخی فهم‌های دینی ارتقا می‌دهد. اگر خواهان اجتهاد در اصول و فروع هستیم و اگر می‌خواهیم درک درستی از دیالکتیک «نص» و «تاریخ» و سهم مقتضیات زمان و مکان در فهم فقیهان و متکلمان از دین و منابع دینی داشته باشیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه به تاریخ مراجعه کنیم.

قرآن را در بستر تاریخی عصر نزول و سیره پیامبر اکرم (ص) ببینیم و تعامل صحابه و تابعین و نسل‌های بعدی را در مواجهه با قرآن و وحی، پیامبر و سنتش، معنای شریعت و نسبت آن با امر دولت و قدرت دینی بفهمیم. همچنین شناخت خود را از عوامل بروز و تحول دانش‌های دینی به‌ویژه آنچه در نسبت با امر شریعت و قدرت دینی شکل گرفت، مانند فقه و مذاهب آن، دانش اصول و همچنین مکاتب تفسیری به‌درستی اصلاح کنیم و بالاخره تحول فکر و فهم دینی را درک کنیم. 

همه اینها نیازمند تخصص در تاریخ و آشنایی عمیق با منابع تاریخی و متون است. باید به شکل تخصصی در تاریخ کار کرد. در حوزه‌های علوم دینی ما، امروز کسانی هستند که به ارزش مطالعات تاریخی پی برده‌اند و از آن در بحث‌های فقهی و اصولی و رجالی خود بهره می‌برند (از اعلام معاصر اینجا یادی نمی‌کنم. اما از درگذشتگان باید از استادم آیت‌ا... علامه‌شیخ‌محمدرضا جعفری نام ببرم که دانشی عمیق در حوزه تاریخ تفکر دینی و متون داشت).

در سنت دانشگاهی ما در هشتاد سال گذشته، آشنایان با تاریخ تفکر کم نبوده‌اند. عباس زریاب، نمونه برجسته آنان بود. ما در مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی، چندین سال شاهد دقت‌ورزی‌های او در فهم سیره و تاریخ اسلام بودیم. عباس زریاب، تاریخ اسلام و تفکر اسلامی را خوب می‌شناخت و درعین‌حال تاریخ ایران را به‌خوبی می‌دانست و به‌درستی می‌دانست که عوامل سازنده فرهنگ ما و ایران امروز ما کدامند.

 تاریخ ایران را به‌عنوان یک کل و یک وحدت در عین کثرت از دوران هخامنشی به امروز می‌شناخت و ایران را در پرتوی این چارچوب می‌شناخت. او تاریخ ایران را به‌مثابه «تاریخ ملی» می‌شناخت. می‌دانست که ایران فارغ از جغرافیای سیاسی‌اش، یک تاریخ پیوسته فرهنگی دارد که ریشه و سابقه‌اش به چندهزارسال فرهنگ و دولت ملی می‌رسد؛ به همین دلیل هم قدر فرهنگ ملی ایران را می‌دانست و قدردان فرهنگ دینی و مذهبی آن بود. می‌دانست که صفویان سنگ‌بنای دولت ملی نوین در ایران را گذاشتند.

یکی از کلیدواژه‌هایی که روشن‌فکری دینی به تکرار به زبان می‌آورد، واژه «اصلاح» است. به نظر شما رویکرد این جریان در اصلاح اندیشه دینی تا چه اندازه منجر به نتیجه صواب شده است؟

روشن‌فکری دینی از اصلاح دینی زیاد سخن می‌گوید. اما به نظر من، این سنت فکری از فقر تاریخی‌نگری رنج می‌برد؛ بینشی که لازمه هرگونه تفکر نقادانه و اصلاحی در عرصه دین و فهم دینی است. روشن‌فکران دینی در کشور‌های عربی به‌دلایل مختلف از این نظر وضع بهتری دارند.

 شاید دلیلش این باشد که معمولا نمایندگان روشن‌فکری دینی در آن کشورها، تحصیلات اصلی‌شان در حوزه تاریخ یا مطالعات اسلامی بوده است. (نمونه‌هایی مانند محمد ارکون را داریم که خود، استاد مطالعات اسلامی در سوربون بود). روشن‌فکری دینی ما از فقه و سیره و دانش کلام و تفسیر سخن می‌راند و از برداشت‌های سنتی از این علوم انتقاد می‌کند، اما ارزیابی هایش عموما در بستر فهمی تاریخی از این دانش‌ها نیست.

*به نظر شما علت اصلی آن چیست؟

سببش روشن است؛ تخصص در تاریخ دست‌کم تاکنون، مشمول اهتمام و دغدغه روشن‌فکری دینی نبوده است. نمی‌توان از تاریخ فقه یا علوم دینی حرف زد، اما تخصص لازم و شناخت عمیق از منابع تاریخی و متون و تحول فکر دینی برپایه شناختی متن‌محور از مکاتب و آدم‌ها در تاریخ فکر و فقه، نداشت.

اگر از سیره پیامبر اکرم (ص) حرف می‌زنیم و درباره امامت و خلافت و نسبت دین و سیاست و تشیع و غلو و اعتدال دینی و حدیث و نسبت فقه و تصوف و ولایت و... سخن می‌گوییم، باید تاریخ این مفاهیم و این سنت‌ها را به‌درستی بشناسیم. با استحسانات ذوقی نمی‌شود داوری کرد، باید وارد میدان شد و متون و نسخه‌ها را خواند. خوب هم خواند.

باید مجتهدانه و درعین‌حال فروتنانه وارد این میدان شد. روشن‌فکری دینی اگر داعیه اصلاح دینی دارد، نمی‌تواند این اندیشه را در فضایی انتزاعی دنبال کند. باید از آسمان انتزاعیات فرود آمد و بر زمین «مطالعات تاریخی» ایستاد.

*این مسئله درمیان روشن‌فکران عرب نیز دیده می‌شود؛ به‌عنوان مثال پیروان این جریان، نقد‌های مفصلی به فقه اسلامی وارد کرده‌اند و معتقدند تمدن اسلامی، فقه‌محورانه است. شما این نظر را قبول دارید؟

برخی روشن‌فکران عرب، تمدن اسلامی را «تمدن فقه» توصیف کرده‌اند. این سخن از جنبه‌های مختلف، سخن درستی است. مراد از فقه در این تعبیر، طبیعی است که تعبد شخصی به فروع فقهی نیست، بلکه مقصود، جنبه تمدنی فقه در اسلام است. روشن‌فکری دینی در ایران چند دهه‌ای است که در برابر توجه به جنبه‌های معنوی دین، اهمیت فقه را کم جلوه می‌دهد؛ البته آنچه از گفتمان پیروان روشن‌فکری دینی در ایران برمی‌آید، این است که منظورشان از فقه، فقه به‌مثابه دانش است. به نظرم این باور ناشی از دو فهم نادرست است؛ یکی از خود اسلام به‌مثابه دین و دیگری اسلام به‌مثابه تمدن.

 اسلام به‌مثابه دین، بیش از آنکه نظامی‌الهیاتی باشد که از طریق مرجعیتی رسمی مانند کلیسا تحدید و مرزبندی شود، دیانتی است که در حوزه عمل مومنانه (مقوله ایمان) و مطابق «سنت» معنا می‌یابد و از اینجاست که شریعت در اسلام اهمیت پیدا می‌کند. اهمیت فقه در اسلام نیز ریشه در همین امر دارد.

با این حال در تمدن اسلامی، فقه به‌دلیل اهمیت شریعت، از همان سده نخست تبدیل شد به بستر پویایی علوم و دانش‌ها در اسلام. فقها از سده اول قمری از جایگاه اجتماعی بسیار مهمی برخوردار شدند. 

در اندیشه سیاسی اسلامی و در عصر خلفای اموی و عباسی، فقیهان در مشروعیت‌بخشی به حاکمیت‌ها به شکل‌های مختلف، سهم مهمی ایفا می‌کردند. اجتهاد خودش دست‌کم در مقام نظر و تئوری، یکی از شروط خلافت بود و امام‌الحرمین جوینی هم که سهم این شرط را در مشروعیت خلافت کم کرد، در مقابل معتقد بود که خلیفه می‌تواند با کمک فقها، امور دینی حکومت را سامان دهد و هرگاه به اجتهاد نیازمند شد، از آنان کمک بگیرد، بنابراین فقها در طول تاریخ تمدن و حاکمیت‌های اسلامی، سهم مهمی در اجتماع و سیاست و تدوین «قانون» داشتند، اما این همه ماجرا نیست. فقه دانشی بود که خیلی زود از همان سده اول و اوایل سده دوم رو به رشد و گسترش نهاد.

 بسیاری دیگر از علوم در اسلام به‌دلیل فقه رشد کردند و بالیدند؛ از تفسیر قرآن گرفته تا حدیث و علم کلام. در این میان از همه مهم‌تر، دانش اصول بود که به‌دلیل فقه شکل گرفت و درحقیقت تبدیل شد به زمینه‌ای برای آنکه فقه مادر علوم شود. علم اصول در بستر تاریخی خود، مرتبط بود با علوم لغت و ادب و تمام علوم دینی و همچنین با کلام و منطق و فلسفه.

*پس اهمیت فقه در تمدن اسلامی چیست و چگونه می‌توان جایگاه آن را سنجید؟

اهمیت فقه در اسلام را از اهمیت نهاد مدرسه هم می‌توان فهمید. مهم‌ترین نهاد‌های آموزشی در تاریخ اسلام، مدارس بودند. مدرسه نظامیه که خواجه‌نظام‌الملک در بغداد و نیشابور و برخی شهر‌های دیگر بنیاد نهاد، درواقع نهاد آموزش فقه بود (و علم اصول). 

مدرس نظامیه طبق وقف‌نامه می‌بایست فقیه برجسته دوران باشد. اما در همین نظامیه، آموزش فقه و اصول موجب شد دانش‌های جدل و کلام و فلسفه و حتی ریاضیات رونق گیرد. می‌دانیم که بعد از خواجه حتی در همین نظامیه‌ها به منطق و حتی گاه فلسفه توجه می‌شد. دانش فقه با دانش‌های خلاف و اصول، مرتبط بود و اگر کسی می‌خواست در خلاف و اصول متخصص شود، باید دانش جدل می‌دانست که به‌ویژه از دوره غزالی به بعد با دانش منطق، مرتبط شد؛ یعنی فقیهان درواقع منطقیان برجسته‌ای هم می‌شدند تا بتوانند از آن در دانش‌های خلاف و جدل فقهی بهره بگیرند.

بدین‌ترتیب باید گفت به یک معنا تمدن اسلامی، تمدن فقه است و با فقه رشد کرد و بالید. روشن‌فکری دینی ازآنجاکه به جنبه‌های تمدنی و تاریخی اسلام کمتر عنایت دارد، اهمیت فقه را کمتر درمی‌یابد. راه اصلاح و نوگرایی دینی از فقه و اجتهاد فقهی و اجتهاد در اصول و فروع فقه آغاز می‌شود. این نکته‌ای است که روشن‌فکری دینی از آن غافل است، حتی غزالی و شمس و مولانا را هم نمی‌توان بدون فقه درک کرد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
نظرسنجی
شما به کدام نامزد انتخابات ریاست جمهوری رای می دهید؟
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->