مکه فتح شد، این صدا به بانگِ بلند در آن پیچید: الْیَوْمَ یومُ الْمَلْحَمَه الیَومُ تُسْتَحَلُّ الْحُرَمَه؛ امروز روز جنگ و نبرد است، امروز زنها اسیر مى شوند. لرزه بر جان مردم مکه افتاد، اما خبر که به پیامبر اکرم (ص) رسید، سخت بر آشفت و به على (ع) دستور داد پرچم را از دست سعد بگیرد و او را از مقام فرماندهى عزل کرد، آنگاه رسول خدا (ص) فرمود: بَلِ الْیَوْمَ یومُ الْمَرْحَمَةِ؛ بلکه روز روز رحمت است.
این دکترین برخورد پیامبر مهر (ص) با دشمنانی بود که در حق او و پیروانش، در جنایت رکوردهای تازه ثبت کرده بودند. او که قرار نبود بدی را به مثل آن تلافی کند. مبعوث شده به اتمام مکارم اخلاق، با خوبیِ مطلق، خطِ بدی را قطع کرد؛ و این درسی شد برای مردمان همیشه که پاسخ بدی در برابر بدی، امتداد جریان شر و شیطانی است.
باید با منطق خیر آن را به پایان رساند. همین هم اقتضا میکند تا در میان خود این خط نورانی را به عنوان رسم الخط زندگی، به رفتار درآوریم. بدانیم که حق همان بود که نبی اعظم (ص) در حق مردم مکه روا داشت. حق همین است که در میان خود به این کلام نبوی رفتار کنیم که میفرماید: تعافوا یسقط الضّغائن بینکم؛ از یکدیگر بگذرید، تا کینه هاى میان شما از بین برود؛ و ما به نتیجهای چنین بسیار محتاجیم. در همه ساحتهای زندگی نیازمند غبارروبی و کینه زدایی هستیم. به مهر نگریستن و گرمای دست تعاونگر هم را احساس کردن، همه ما را توانمندتر میکند. نگوییم دیگری چه کرده است.
فعل ماضی را مضارع و رو به آینده ترجمه نکنیم. راه را در کلام نبوی بجوییم که: پروردگارم به من سفارش فرمود، گذشت از کسى که به من ظلم نموده، بخشش به کسى که مرا محروم کرده، رابطه با کسى که با من قطع رابطه کرده است. همین را هم در رفتار کریم اهل بیت، امام مجتبی (ع) به کمال رسیده میبینیم چنان که مرد بدگوی شامی را به فهم درست میرساند. چنان که در همه عمر خویش، به عفو و بخشش، هم درهای زندگی بهتر را به روی همگان میگشاید و هم درهای بهشت را. این سخن راهنمای آن حضرت است: بخشش آن است که، اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.
بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین بزرگواری هاست. گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذرخواهی بگذار. با این منطق است که میتوان جامعه را به سمت صواب برد تا مردمانش در تمرین این رفتار به ثواب و پاداش برسند. امروز به رفتاری چنین نیازمندیم. اگر این نیاز بسان اکسیژن برای زنده ماندن نباشد کمتر از آن هم نیست که زیست اجتماعی به آرامش نیاز حیاتی دارد. آرامش هم در سرزمین گذشت و بخشش، چون گل شکوفا میشود.