غمخواری بهمثابه استراتژی اجتماعی میتواند کانون تحولآفرینی در شرایط کرونا و تحریم و دیگر بحرانها در آینده باشد. تا کنون این راهبرد بهصورت ناهماهنگ و خودجوش به پیش رفته و بیش از همه پزشکان، پرستاران و کادر درمانی به آن وفادار بودهاند؛ اگرچه دیگر بخشهای جامعه نیز از آن غافل نبودند.
رهبر معظم انقلاب نیز در پیام خود در نیمهشعبان به این موضوع اشاره و جامعه را به آن ترغیب کردند که همین موضوع میتواند آغازی باشد برای همهگیری آن؛ نقطه اتکابخشی که نیاز بههمراهی و تلاش نهادهای مدنی و تشکلهای غیردولتی دارد تا آن را به فرهنگ شهروندان مبدل کند و پادزهری شود برای «فردگرایی افراطی» که سالهاست رشد کرده است. کانونهای حاکمیتی نیز میتوانند بستر و مسیر را برای نهادهای مدنی فراهم کنند؛ بدون اندکی پروپاگاندای
خود.
ماه رمضان با توجه به آداب عرفی و شرعی آن زمان مطلوبی است برای بسط «غمخواری اجتماعی» و مراجع اجتماعی در این بستر میتوانند موج بیافرینند و حرکتساز و جریانساز شوند.
البته خیریههای غیردولتی که در سالهای گذشته راه افتادهاند، سازوکار لازم برای این موجآفرینی را دارند و فقط نیاز به نخ تسبیحی است که خردهنهادها را به یکدیگر وصل کند. مراجع تقلید و نهادهای مذهبی نیز سازمانهای مطلوبی دارند که بهکار میآید.
بهتر است که نهادهای حکومتی پشتوانهای شوند برای نهادهای غیردولتی، نه خود پیشقراول شوند و انتظار حمایت و دنبالهروی از نهادهای غیردولتی را داشته باشند.
با محوریت نهادهای مدنی، منابع بهخوبی توزیع میشود و در آتیه هم «نهادهای غمخواری» قدرتمند برای بحرانها و مسائل آتی بهکار خواهند آمد و ارزشی افزوده خواهند داشت.
نکته مهم در این بین آن است که غمخواری تنها مختص به یاری مالی، غذایی و... نیست، بلکه گاهی گفتگو با فرد مستأصل از هرگونه کمک مالی بیشتر بهکار میآید، زیرا او در پی همدلی با دیگران است و روحیه خود را از دست داده است تا بر ۲ پا بایستد و در جامعه مسیر خود را بپیماید. پس تمامی نهادها، اصناف، طبقات، گروهها و اشخاص میتوانند در راستای تخصص و سرمایه خود بهکار آیند و قطرهای باشند مؤثر در دریای غمخواری اجتماعی.