با رجوع به آموزههای دینی به تصریحات بسیار شفاف درباره عقل میرسیم؛ مثل تعبیر «دین ندارد آن که عقل ندارد!». این یعنی بین دین و عقل، مساوات برقرار است. این مسئله هم در متون دینی و هم در روایات تصریح شده است و دینشناسان اهلسنت و شیعی هردو به آن اذعان دارند که: «عقل پایه عبادت و پرستش است». به عبارت دیگر در نگاه آموزههای وحیانی، عقل، پایه ایمان و پرستش است و نهتنها ایمان و پرستش بدون عقل رسمیت ندارد، بلکه فقط از مجرای عقل، شدنی خواهد بود.
مخاطب انبیا و هدف رسالت آنها، قوه عاقله انسان است و درمقابل، دستگاه ابلیس با قوه واهمه سروکار دارد. نتیجه آنکه خروجی تعقلات و تأملات فکری که بهواسطه عقل کسب شده است، ایمان و خروجی توهمات، کفر است.
باید در مفهوم عقل فکر کرد و منظور از عقل و صاحبان این عقل که در ادبیات دین، اولوالالباب نامیده میشوند، مشخص شود تا انحراف در مصداق به انحراف در نتایج و طغیان منتهی نشود و از آموزههای تعبدی شریعت دور نشویم.
عقل بهعنوان ابزار شناخت همواره نتایج مختلفی را برای انسان در توضیح و تبیین وقایع اطراف رقم میزند. بر اساس دین مبین اسلام و الگوهای فلسفی و معرفتشناختی در عالم، با یک نگاه واقعگرا عقل همیشه دنبال شناخت پیرامون خود با استناد به گزارههای بدیهی است. بر این اساس آنچه نصیب انسان میشود، ارتباط مستقیم با پیرامون خود و تفسیر دقیق آن دارد. اگر این حقیقت را کنار هم بگذاریم و نگاهمان واقعگرا باشد و شناخت واقعیت را ممکن بدانیم و دین را الگویی برای زندگی در میان این واقعیات تفسیر کنیم، عملا دین، بخشی از حقیقتی را که انسان به آن میرسد، مشروط به عقل میداند.
دین قواعد بنیادین زندگی بشر را دراختیار انسان و تصدیق و مصداقیابی آن را برعهده عقل میگذارد، لذا به اندازهای که عقل دچار حجاب و نقص در تشخیص باشد، دچار خطا در شناخت آن قواعد کلی هم میشود.
انسان در رویکردهای نوین زندگی معاصر، دنبال امیال و لذتهای خود است. این نگاه، انسان را به اینجا رسانده است که بهجای دغدغهمندی درباره مصلحت نوع بشردرپی مصلحت شخصی خودش است. در این نگاه، عقل معاش عملا عقل کمککننده به لذات است؛ یعنی همه ابزارهای انسان دراختیار لذات او قرار میگیرد، اما در ادبیات عاقلانهتر غرب و شرق و حتی متون دینی، عقل معاش آن بعدی است که درپی مصالح دنیوی در حداقلهاست؛ چه شخصی و چه جمعی.
انسان مؤمن بهعنوان یک سلول از پیکره جامعه، نیازمند این تدبیر معاش است و از نشانههای مؤمن، موفقیت در تدبیر معاش است.
امامصادق (ع) فرمودند: «هیچ معرفتی بهدست نمیآید، مگر به واسطه اراده خدا». این یعنی عقل یک ودیعه و موهبت الهی به بشر است که مبنای همه تعاملات خدا با او شده و زبان مشترک خدا با بشر را خلق کرده است. انسان با این عطیه الهی امکان تعامل با خدا را یافته است. بعد از آنکه انسان از این عقل زیرساختی بهرهمند شد، میتواند این ودیعه را محور و امام خود قرار دهد و از محوریت دستگاه شهوانی با مدیریت ابلیس دور شود و به درجات بعدی عقل تا عقل تام دست یابد.