اول/ با اینکه هایوهوی کرونا همچنان ادامه دارد، اگر اینروزها سری به کوچهوخیابان بزنید، خواهید دید که همهچیز عادی است. بسیاری از مشاغل و اصناف به سر کار خودشان برگشتهاند و چرخه زندگی بر روال عادی خود میچرخد. البته پروتکلهای بهداشتی مثل استفاده از دستکش، ماسک و مواد ضدعفونیکننده و حتی رعایت فاصله اجتماعی کموبیش از طرف مردم رعایت میشود؛ اما بههرحال روزهای قرنطینه برای خیلیها گذشته و زندگی هرچند کجدارومریز، آغاز شده است. بااینهمه شرایط خاص همچنان برای برخی از اصناف مثل اهالی ورزش ادامه دارد و تعطیلی ملالآور آنها تمام نشده است.
دوم/ اینکه عادیشدن شرایط کاری برای بسیاری از مردم کار درستی هست یا نه و اینکه این قصه چقدر به قول کارشناسان بهداشتی خطرناک است، به کنار؛ اما این وسط به نظر میرسد برای یکی از معدودحرفههایی که همچنان قانون سفتوسخت رعایت میشود، ورزش است. همه مشاغل، کامل یا نصفهنیمه، به سر کار خود برگشتهاند به غیر از خانواده ورزش! صدها آدمی که ورزش، رزق اصلی آنهاست و هزاران نفری که خانواده این افراد را تشکیل میدهند، در حال گذراندن روزهای سختی هستند، بدون اینکه کمترین حمایتی از آنها بشود. در این مدت چندماهی که بیماری کرونا در کشورمان شیوع پیدا کرده، حرفهای زیادی از مسئولان درباره حمایت از اقشار مختلف شنیدهایم که فارغ از اینکه اجرایی شده یا نشده، نشان از توجه آنها به مشکلات حرف و مشاغل مختلف دارد؛ اما این مهم تابهحال شاملحال اهالی ورزش بهویژه مریبان نشده است. پیشتر وعدههایی ازسوی مدیران ورزشی کشور و استان درباره حمایت از باشگاههای ورزشی خصوصی و باشگاهداران داده شده، اما کسی درباره قشر مربیان حرفی نزده و قولی نداده است.
سوم/ قصدمان از نوشتن این مطلب، نقد شرایط موجود نیست؛ چراکه همه میدانیم سلامت، اولویت اصلی برای همه آدمهاست. بدونشک چیزی بالاتر از جان آدمها وجود ندارد و اگر قرار باشد زندگی کسی به خطر بیفتد، هیچ ورزشی ارزشش را ندارد. بااینهمه قصهای که میگوییم، غصه حمایتنکردن است. صدها و هزاران نفر در این شهر و در گستره بزرگتر در کشور، سفره خانواده خود را از راه ورزش رنگین میکنند و این تعطیلیها فشار زیادی به آنها آورده است. مریبانی که در باشگاههای بدنسازی کار میکردند که تعداد کمی هم نیستند، آنهایی که در رشتههای رزمی فعال بودهاند، صدها مربی شاغل در مدارس فوتبال، نجاتغریقها و مربیان شنا، ماساژورها و...، همه و همه هفتههاست خانهنشین هستند و درآمد اصلی یا شغل دومشان را ازدست دادهاند. شرایط آنها شاید دستکمی از شرایط کارگران روزمزدی که اینروزها در میادین شهر میبینیم، نداشته باشد؛ بااینتفاوت که به چشم نمیآیند و بههمیندلیل ساده، انگار کسی هم قبول ندارد که آنها هم مشکل دارند! واقعا نمیدانیم این وظیفه حمایت، برعهده کدام سازمان است؟ اما درحالیکه اهالی ورزش در رشتههای مختلف هیچ اتحادیه قانونی و رسمی ندارند، مسئولیت این مسئله مهم به قاعده بایدبرعهده وزارت ورزش باشد. به گمان ما واقعا وقتش رسیده است که در وزارت ورزش جلسه بگذارند و برای این موضوع مهم تصمیمگیری کنند. ممکن است خروجی این جلسه به این زودیها به کار مربیان نیاید، اما دستکم نشان میدهد برای مشکل هزاران مربی متین و بیادعا که صدای اعتراضی از آنها به گوش نمیرسد، اهمیت قائل شدهاند.