در چرایی پدید آمدن آثار فرهنگی همیشه «زمانه تاریخی» مد نظر قرار میگیرد و بستر تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملاک و معیار آفرینش یک اثر ادبی و هنری است و پر بیراه هم نیست. با این حال آنچه نباید از نظر دور بماند، شخصیت آفریننده آن اثر ادبی و هنری است و اینکه چه ویژگیهایی در پدیدآورنده وجود داشته که دست به آفرینش آن اثر زده است.
شاهنامه نیز از این قاعده مستثنا نیست و در کنار دلایل و عوامل تاریخی، سیاسی و فرهنگی، ابوالقاسم فردوسیتوسی هم ویژگیهایی داشته که این سرایش به دست او انجام شده است و نه شخص دیگری.
به گمان من فردوسی ۳ ویژگی مهم را در خود داشته است که انگیزهای قوی شده بود برای او تا این کار بزرگ را آغاز کند.
الف- احساس مسئولیت
فردوسی به روزگار خود نگاهی دقیق داشت. از فرهنگ، تاریخ، زبان و در یک واژه از وضعیت هویت ایرانی خود آگاهی خوبی داشت. شناخت او از جامعه و تاریخ و نیز اوضاع ایران نشان میدهد او برخلاف بسیاری از همروزگان خود در بند زندگی روزمره و عادی نبوده و حال و روز روزگارش را هم رصد میکرده است. بهخوبی دریافته بود که کشور و فرهنگ و زبانش در چه موقعیتی قرار دارد و آیندهای برای آن پیش چشم خود تصویر کرده بود. این اوضاع او را نگران کرد و با احساس مسئولیتی که در جان بیدار او بود، به شهروندی دردمند تبدیل شده بود.
ب- باورمندی به توانایی
فردوسی در بند نگرانی نماند و کوشید «دست به کاری زند که غصه سرآید». او به غصه خوردن اکتفا نکرد و باور داشت میتواند کاری کند که هم جان خود را آرام کند و هم برای آینده کشور و فرهنگش قدمی بردارد. فردوسی خود باور داشت که «دانایی» پیشنیاز «توانایی» است و «توانا بود هرکه دانا بود» و حال که به این خودآگاهی تاریخی رسیده است، میتواند کاری بکند که سهمی در پاسداری از هویت ایرانی داشته باشد. این فرزانه توس فقط درد نکشید، دقیق نگاه کرد، هوشمندانه پایید و باورمندانه به سمت انتخاب گزینهای رفت که به تاریخ و فرهنگش کمک کند.
ج- بهترین گزینه
این مرد پاژی که احساس مسئولیت و دردمندی را به عنصر باورمندی آمیخته بود، برای رهایی از این غم و غصه و نجات کشورش، به سمت انتخاب بهترین گزینه رفت و سرایش شاهنامه را برگزید. فردوسی دردمند باورمند، به کاری ساده و پیش پا افتاده تن نداد. او دانست که اگر قرار است کاری بکند، چه بهتر که کارستان باشد و بهترین کار. اگر گفت «پی افکندم از نظم کاخی بلند» منظورش صرفا پیافکنی کاخی بلند از نظم نبود و منظور او در مصرع بعد یعنی «که از باد و باران نیابد گزند» روشن میشود. او کاخی بنا نهاد که ماندگار است و در گذر زمان آسیب نمیبیند. ممکن است به دلایلی دچار فرسایشها و دخل و تصرفهایی بشود، اما اصل شاهنامه میماند و ایرانیان نسل به نسل آن را نگاهبانی خواهند کرد.
احساس مسئولیت و آگاهی، باور به توانایی و انتخاب بهترین کار برای پاسخ به تاریخ، فرهنگ و جامعه درسی بود که فردوسی با سرایش شاهنامه به همنوعان خود داد.