در تاریخ هنر ایران، ادبیات فارسی منبعی غنی در الهام و هدایت هنرمندان در حوزههای مختلف هنری بوده است. این الهام تا بدآنجا پیش رفته که همگامی جریانهای فکری ادبی و هنری را در اعصار مختلف رقم زده است. در این میان، «شاهنامه»، شاهکار حکیم ابوالقاسم فردوسی، فخیمترین اثر ادب حماسی ایران، جایگاه و مرتبتی ویژه دارد؛ زیرا بعد از گذشت هزار سال از سرایش آن، بهعنوان یکی از مهمترین سرچشمههای ظهور تحولات هنری و ایدهپردازی هنرمندان ایرانی مورد توجه بوده و همچنان سرزنده است. اسناد و منابع موجود نشانگر وجود تحولات هنری در فاصله کمتر از یک سده از زمان سرایش شاهنامه دارد که بالاخص در حوزه تدوین و آرایش کتب ادب حماسی نمایانگر شده و گروه عظیمی از ممتازترین هنرمندان تجسمی را بهخود جذب کرده است.
اعتبار شاهنامه فردوسی که بهعنوان شناسنامه ملی ایرانیان شناخته میشود، تا بدآن حد است که دولتمردان و حکمرانان مختلف با نژاد و پیشینه فرهنگی متفاوت، برای کسب مشروعیت خود در این سرزمین، توجهی ویژه به آن مبذول کرده و خود را حامی و همراه شاهنامه و دوستدارانش نشان دادهاند. دعوت از نخبگان و گردهمایی نگارگران و مذهبان برجسته با هدف تولید آثاری با مضامین مرتبط با شاهنامه، نشان از اهمیت این متن ادب حماسی غنی در تاریخ هنرهای تجسمی ایران دارد. این نکته با میزان تولید نسخههای مصور شاهنامه فردوسی و قیاس آن با دیگر متون ادبی در ادواری که حکمرانان، سعی در کسب مشروعیت بیشتر و همگامی با فرهنگ عامه داشتهاند، بیش از پیش خود را نشان میدهد. جالب آنکه مقبولیت شاهنامه فردوسی به مرزهای سیاسی ایران محدود نبوده و در سرزمینهای بیگانه نیز اهمیت بسیار داشته است. از آن جمله میتوان به دولت عثمانی اشاره کرد که از رقبای سیاسی و فرهنگی جدی ایران در اعصار مختلف بهشمار میآمده است. تاریخ هنر این سرزمین نشان میدهد که سلاطین آن دیار نیز توجهی ویژه به شاهنامهنگاری داشته و شاهنامههای مصور بسیاری تحت حمایت و فرمان ایشان تولید و زینتبخش کتابخانههای دربار عثمانی شده است.
علاوه بر توجه نظامهای سیاسی و فرهنگی به جایگاه ویژه شاهنامه فردوسی، جایگاه هنرمندان نیز برحسب اشتغالشان در امر تدوین شاهنامه قابل ارزیابی است. بدین ترتیب که رقم ممتازترین استادان هر مکتب را میتوان در پای نگارههای شاهنامههای درباری آن دوران مشاهده کرد. اجتماع و گردهمایی نامدارترین هنرمندان روزگار در تولید شاهنامههای عظیم و سترگی همچون «شاهنامه بایسنغری» و «شاهنامه طهماسبی» خود گواهی است از اهمیت این اثر ادبی بزرگ که اشتغال به آن، مایه مباهات و افتخار برترینهای هنر ایران بوده است.
یکی از ویژگیهای مهم شاهنامه فردوسی بهعنوان منبعی الهامبخش در خلق آثار هنری، چندسویهبودن مضامین آن است که با گرایشهای هنری مختلف و تغییر سلایق و دیدگاهها همخوانی داشته و قابلیت خوانش و الهام از آن را، از کهنترین اعصار تا دوران معاصر فراهم میسازد. همین ویژگی، سبب ماندگاری و سرزندگی شاهنامه شده است که همچنان در حافظه تاریخی هنرمندان معاصر ایرانی میدرخشد. این توصیف نشان از آن دارد که اهمیت شاهنامه فردوسی در جنبه ادبی آن خلاصه نمیشود و در بطن آرمانهای ملی این سرزمین جای دارد. بر خلاف اینکه این جایگاه ویژه و بیهمتا قابلیت گسترش در حوزههای مختلف جامعه را دارد، اما امروزه مورد بیمهری قرار گرفته و نیازمند توجه بیشتر دولتمردان است. این توجه میتواند در حوزههایی همچون صنعت گردشگری، رسانههای تولید محتوا و... گسترش یابد و نهتنها هویت ملی این مرزوبوم را تقویت کند، بلکه بر رونق اقتصادی کشور نیز بیفزاید. امید است این گنجینه ادبی بیهمتا به حوزه مطالعات علمی و ادبی محدود نگردد و از قابلیتهای آن در حوزههای مختلف بهره فراوان گرفته شود.