هربار که به نزدیکیهای ۲۵اردیبهشت (روز بزرگداشت فردوسی) میرسیم، وعده و وعیدها با موضوع فردوسی که تکرار در آن کم نیست، شروع میشود. یکی از طرح بهسازی زادگاه شاعر بزرگ میگوید، دیگری از ضرورت ثبت آن در یونسکو و کارهایی که باید صورت گیرد و آن یکی از راههای جذب گردشگر به زادگاه سراینده شاهنامه و....
در پی بررسی وعدههای چندسال قبل با موضوع فردوسی، رسیدم به وعدهای که در یکی از همین ۲۵اردیبهشتها داده شده بود مبنی بر اینکه در مشهد تابلوهای گردشگری برای نشان دادن بهتر زادگاه و آرامگاه فردوسی نصب خواهد شد.
بعد از گذشت پنجمین سال از آن زمان، در یکیدو روز اخیر به بهانه فرارسیدن ۲۵اردیبهشت دیگری گذری انداختم به شلوغترین خیابانهای شهر؛ البته این روزها به دلیل شیوع کرونا از آن شلوغی گذشته خبری نبود. بعد از سلام به امام مهربانیها از خیابان شیرازی وارد زیرگذر شدم. ۴ طرفش را بالا و پایین کردم و از همه تابلوهایش عکس گرفتم. ۴ خیابان اصلی اطراف زیرگذر را هم گز کردم و با کلی عکس دیگر از تابلوها برگشتم. نقطه مشترک همه عکسها این عبارت بود؛ منهای فردوسی. یعنی هیچ تابلویی به رنگ قهوهای پیدا نکردم که نه برای من مشهدی، بلکه برای زائر راهنمایی باشد تا بعد از زیارت اگر دلش دیدن و شناختن جای دیگری را خواست، کمکم فردوسی را در حدود ۳۰کیلومتری حرم مطهر ببیند. درحقیقت هیچ چهارراه و تقاطعی در اطراف حرم مطهر نهتنها تابلویی برای نشان دادن مسیر رسیدن به توس، دیار و آرامگاه فردوسی نداشت، حال آنکه در برخی معابر این محدوده، تابلوهایی قهوهای که نشان از مناطق گردشگری دیگری داشت، دیده میشد. تابلوهایی که به مسافران مشهد و زائران امام رضا (ع) نشانی رفتن به طرقبه و شاندیز و کوهسنگی و... را میدهد. همین تصویرها نشان داد کوچکترین وعده ۲۵اردیبهشت ۵سال قبل هنوز عملی نشده است. برای پیداکردن نشانی دیگر از این شاعر و حماسه سرای نامی ایران و سراینده شاهنامه، راه دیگری انتخاب کردم؛ جستوجو در میان نام تابلو کوچه و خیابانها. این جستوجو هم نتیجهای نداشت. درحقیقت هیچ معبری در این منطقه که به دلیل داشتن حرم مطهر، محل رفتوآمد زائران زیادی از سراسر کشور است، به نام سراینده شاهنامه نیست. منظور نام مستقیم فردوسی و شاهنامه نیست که نمونهاش در شهر است؛ بلکه گذاشتن نامهایی برگرفته از عنوان داخل شعرهای فردوسی است. چراکه میشود با نامگذاری یکی از معابر اصلی اطراف حرم به نامهای شاهنامه، غیرمستقیم راهنمای مسافران برای رفتن به آرامگاه فردوسی شد.
آخرین گذر هم رفتن به عیدگاه بود تا تحقق وعده دیگری را که با فردوسی گره خورده بود، ببینم، اما بازهم فردوسی بینشان بود؛ آن هم در زورخانهای که روزگاری به نام زادگاهش «توس» بود. زورخانهای که آفتابنزده اشعار فردوسی از آن بلند میشد و میشود (البته به دلیل شیوع کرونا زورخانه این روزها تعطیل است). «به نام خداوند جان و خرد...» که مرشدش با بیت «نخواهم به گیتی جز از راستی/ که خشم خدا آورد کاستی» ضرب میگرفت و آخرش هم از زبان فردوسی میخواند: «سپاس از خداوند خورشید و ماه/ روان را به دانش نماینده راه». حال آنکه قرار بود سردر همین زورخانه که این روزها با نام «شهدا» شناخته میشود، درست در زیرنویس نام اصلی دوباره نام توس، اولین نام آن، حک شود. اماخبری نیست تا همچنان نام فردوسی در اطراف حرم مطهر بینشان باشد!