برخلاف تصور عمومی، تاریخچه اهتمام علمای شیعه به نهجالبلاغه در حد اهتمامی همگانی چندان زیاد نیست. نخستین شروح را علمای اهلسنت از میان معتزله و سنیان دیگر بر این کتاب نوشتهاند و حتی نخستین اهتمامها برای روایت آن بیشتر از ناحیه علمای اهلسنت یا معتزله خراسان بوده است. البته شیعیان امامی هم به این کتاب توجه داشتهاند، اما نه در حدی که بعدها مشاهده میشود. تعداد شرحهای نهجالبلاغه تألیف علمای امامیه تا قبل از دوره صفوی چندان زیاد نیست و بعدها البته اهتمام بدان بیشتر شد. در این میان بیتردید مهمترین شرح نهجالبلاغه از ابنابیالحدید است که معتزلی بود و شرحش فواید بسیاری دارد. این کتاب یک دوره کلام، تاریخ و ادب است وای کاش بهجای «شرح لمعه» طلاب علوم دینی این کتاب را بهعنوان کتاب درسی در مقطع سطح میخواندند و در باب آن مباحثه میکردند. چقدر خوب است که با خواندن چنین کتابی حرفهای مخالفان تشیع هم در مباحث امامت و دیگر مباحث از زبان یک معتزلی خوانده شود و زمینه فهم متقابل فراهم شود. ابنابیالحدید آدم بسیار منصفی است و عقاید توحیدیاش با شیعه فرقی نمیکند. در امامت هم قائل به افضلیت حضرت امیر (ع) است و فقط نص را قبول ندارد و خلافت مشایخ ثلاثه را بهانحای مختلف بر اساس اجتهاد و اختیار ثابت میداند، اما دفاعش از حضرت امیر (ع) در خصوص جنگهای سهگانه عالی است و نمونهای از دقت در منابع تاریخی و دوری از تعصب است. در سده بیستم، توجه به نهجالبلاغه بیشتر شد؛ نخست بهوسیله محمد عبده، دانشمند برجسته اصلاحطلب مصر. چاپ کتاب توسط او و در ادامه انتشار کتاب توسط برخی دیگر از علمای سنی مصر و ازهر یا لبنان موجب آشنایی بیشتر علمای سنی با کتاب نهجالبلاغه شد. علاوه بر این، این کتاب بهدلیل اهمیت ادبی هم مورد توجه اهلسنت و حتی مسیحیان عرب قرار گرفته است. انتشار کتاب ابنابیالحدید هم از آن کارهای مهم مصریان است در رابطه با اندیشه تقریبی. توجه داشته باشید که کتاب «صفین» نصربنمزاحم را هم مصریان چاپ و منتشر کردند. اینها قدمهای مهمی بود برای اندیشه تقریبی در نیمه سده بیستم. بهنظر من شرح ابنابیالحدید میتواند مبنای تقریبی مهمی باشد. افسوس که در دوسه دهه اخیر کمتر به آن توجه شده است. ابنابیالحدید از نمونههای کمنظیر دنیای اسلام است. پس از مشروطه، توجه به جنبههای سیاسی کتاب شریف نهجالبلاغه بیشتر شد. این کتاب نمونه اعلای تربیت نبوی و علوی است. امیرالمؤمنین (ع) نهجالبلاغه، الگوی تربیتی حضرت رسول (ص) است. اندیشه سیاسی حضرت در این کتاب الگوهای مهمی را در برابر متفکران مسلمان در چند دهه اخیر قرار داد و بهویژه روشنفکران و نوگرایان دینی و عالمان اصلاحطلب از آن بهره فراوان بردند. افسوس که در سیچهل سال اخیر با وجود برگزاری کنفرانسها و نشستها و چاپ دهها و بلکه صدها کتاب درباره نهجالبلاغه، یا محتوای سیاسی و اجتماعی و اخلاق اجتماعی آن مورد بیتوجهی قرار گرفته و یا بهکلی در تفسیر آن تحریفهایی رخ داده است. برخی هم هرجا کم میآورند، اصالت آن مطالب را مورد تردید قرار میدهند. نهجالبلاغه متأسفانه در طول تاریخ تشیع بهعنوان منبع فقهی مورد عنایت قرار نگرفت، درحالیکه در آن مباحث مهمی هست که بهکار فقیهان میخورد، بهویژه در مباحث سیاسی و اجتماعی فقه. بسیاری در برابر عظمت نهجالبلاغه راهی جز انکار اصالت آن یا بیان اینکه کتاب تألیف شریفرضی نیست و بلکه کار برادر او شریفمرتضی است، نداشتهاند. تعداد زیادی از آنها هم گفتهاند خطب و گفتارهای این کتاب اصیل نیست و نوشته خود شریفرضی است. ابنابیالحدید درباره تعدادی از موارد مورد تردید اهلسنت مانند خطبه شریف شقشقیه تأکید میکند که آنها را در کتابهایی تألیفشده پیش از تولد شریفرضی دیده است. امروزه با توجه به دردسترسبودن بسیاری از منابع، این نکته که شریفرضی از منابع قدیمتر بهره گرفته، ثابت شده است. بسیاری از خطب و نامهها را در «تاریخ طبری» و «انسابالاشراف» و بسیاری منابع دیگر میتوان دید. باری وهابیها و سلفیها نمیتوانند با نهجالبلاغه و اندیشه متعالی آن نسبتی برقرار کنند. آنچه مسلم است این است که کتاب نهجالبلاغه نماینده آن تفکر و تربیتی دینی است که حضرت امیر (ع) الگو و معلم آن در تاریخ در مقام بهترین شاگرد پیامبر (ص) است؛ و سلاما... علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا.