شلیک دلخراش مرد فراری به همسرش استطاعت ٩٨درصد زائران حج تمتع امسال مشخص شد کشف جسد دانشجوی دندان‌پزشکی بعد از یک هفته| دو مظنون بازداشت شدند یک کشته و ۶ مجروح بر اثر طوفان زاهدان(۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) عاملان تیراندازی در اتوبان همت دستگیر شدند (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) پلمب کلوپ بازی‌های تصویری متخلف در مشهد دستگیری زورگیران دهه هشتادی قمه کش (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) کشف ۷۳ قطعه سکه تاریخی دوره اشکانیان از مسافر قطار (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشاهده پلنگ در حاشیه محدوده آب چمن روستای مشهد میانگین سن مادران و پدران ایرانی در تولد اولین فرزند چقدر است؟ سردار رادان: اصراری به انتقال خودرو‌های توقیفی با جرثقیل نداریم سارق ۴۶ کامپیوتر خودرو در مشهد به دام افتاد (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) بازنشستگان تامین اجتماعی همچنان منتظر تعیین تکلیف افزایش حقوق خود هستند (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) پلمب ۱۱ واحد صنفی به‌دلیل فروش مواد مخدر و قرص‌های غیرمجاز در مشهد  آدمکشی جوان ۱۸ ساله به خاطر غرور جوانی در مشهد + عکس آنچه اخلاق عمومی را کارآمدتر می‌کند نگهداری درست پیاز و جلوگیری از جوانه زدن آن + روش‌هایی کاربردی برای جلوگیری از جوانه زدن سیر و پیاز اینترنت در روز‌های کنکور قطع نمی‌شود تاثیر شبکه‌های اجتماعی مجازی بر گرایش نوجوانان به مصرف دخانیات چقدر است؟ قطع انتقال محلی مالاریا در کشور تا سال ۱۴۰۴ | افزایش مالاریا در خراسان رضوی طی ۲ سال گذشته
سرخط خبرها

چرا مرجعیت فکری در ایران، جامعه دانشگاهی نیست؟

  • کد خبر: ۲۷۳۲۶
  • ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۵
چرا مرجعیت فکری در ایران، جامعه دانشگاهی نیست؟
دکتر حسن انصاری - عضو هیئت علمی مدرسه مطالعات تاریخی پرینستون
یکی از آفت‌های مهم توسعه رسانه‌های اجتماعی مجازی در سال‌های اخیر گسترش بی‌رویه اظهار‌نظر‌های غیر‌تخصصی و به حاشیه رانده شدن متخصصان و در عوض ظهور طبقه‌ای از سلبریتی‌های فرهنگی است؛ اظهار نظر صرفا با هدف اظهار‌نظر و کسب شهرت یا با اهداف سیاسی خاص، این پدیده‌ای جهانی است، اما بی‌تردید جهان غیر‌توسعه‌یافته بیش از همه از این وضعیت ضرر می‌کند. در جامعه‌ای که نهاد‌های فرهنگی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی و رسانه‌ای قوی و ریشه‌دار دارد فضا‌های رسانه‌ای مجازی ممکن است موج‌های کوتاه‌مدت تولید کنند و عده‌ای با اهداف سیاسی موقتا موج‌سواری کنند، اما ساختار بر‌اساس منطق درونی و نظام‌مند خود و به دلیل وجود نهاد‌های مهم نظارتی به‌گونه‌ای تنظیم شده است که به سرعت می‌تواند مانع تشدید موج‌سواری‌های رسانه‌ای شود و به نحوی سعی می‌شود شیوه‌ها و راه‌حل‌های علمی جای تحلیل‌های مقطعی و عامه‌گرا را بگیرد. به‌طور‌مثال وجود رسانه‌های آزاد و تریبون‌های متعدد و متنوع مانع از غلبه یک تفسیر و تحلیل بر دیگر تفاسیر و تحلیل‌ها می‌شود و راه را برای ورود تخصص تسهیل می‌کند.
یکی از مهم‌ترین این نهادها، نهاد دانشگاه است. در غرب جای اصلی هر تخصص علمی به معنای عام آن دانشگاه است و نه هیچ نهاد دیگر. دانشگاه است که متولی اظهار نظر علمی و تولید علم است. مقصود من دانشگاه به معنای عام آن است و طبعا شامل دانشکده‌های الهیات و مدارس دینی وابسته به کلیسا‌های رسمی هم می‌شود. کما اینکه شامل مؤسسات علمی دانشگاهی در معنای عام آن هم می‌شود. این به معنی وجود جامعه علمی در هر رشته است. در غرب هیچ‌گونه اندیشه، نظر و نوشته‌ای که خارج از چارچوب‌های جامعه علمی مرتبط باشد نمی‌تواند از راه‌هایی خارج از شیوه‌های پذیرفته شده از سوی جامعه علمی مجال رشد داشته باشد. دست‌کم باید از صافی نقد علمی جان سالم به در برد. دانشگاه جای اصلی تفکر فلسفی و تولید علوم انسانی است. متفکرانی بیرون از دانشگاه داریم. اما آن‌ها هم باید دیدگاه‌های خود را در نهایت در چارچوب‌های مورد قبول جامعه علمی دانشگاهی تعریف کنند یا از ارزیابی‌های دانشگاهی خود را بیگانه ندانند. آدم‌های دانشگاهی البته حضور رسانه‌ای می‌توانند داشته باشند، اما این جامعه علمی و ملاک‌های معتبر آن است که تعیین‌کننده است و نه اخلاق رسانه‌ای. ممکن است کسی بعد از آنکه اثری با استاندارد‌های مقبول دانشگاهی نوشت، بتواند آن را در قالب‌های رسانه‌ای هم منتشر کند یا مخاطب عمومی را در شکل‌های مختلف پابلیکیشن در نظر بگیرد، اما این بدین معنا نیست که تولید علم خارج از نهاد دانشگاه و چارچوب‌های جامعه علمی مقبول تلقی شود. روشنفکران در غرب البته حضوری فعال دارند. اما با تفاوت‌هایی میان فرانسه، آلمان و ایالات متحده به طور نمونه روشنفکران در اصل تعلق به نظامات دانشگاهی دارند و دست کم باید نسبت روشنی با جامعه علمی رشته‌های کار و اندیشه خود داشته باشند. روشنفکران در عرصه عمومی فعال‌اند و همیشه لزوما کارکردی یکسان با متخصصان دانشگاهی ندارند، اما عمق و گسترش نظامات دانشگاهی در غرب عموما مانع از این است که روشنفکری بیگانه با دانشگاه بتواند دست کم در موضوعات نظری محض و نخبه‌گرا تأثیر اجتماعی عمیق پیدا کند.
متأسفانه ما در ایران به دلایل مختلف از همان بدو تأسیس دانشگاه دست‌کم در عرصه علوم انسانی ضرورت وجود جامعه علمی دانشگاهی را جدی نگرفتیم. این به دلیل نبود فرهنگ نقد است. جامعه علمی در شکل عقلانیت جمعی جامعه نخبگان دانشگاهی در هر رشته‌ای مرجعیت لازم را باید برای ارزیابی محصولات علمی داشته باشد. بدون وجود چنین مرجعیت علمی‌ای، آشفتگی فکری جای تولید علم را می‌گیرد و مانع آن می‌شود. بیرون دانشگاه در ایران تولید علم متولیان دیگری هم دارد. در تمام طول سده بیستم ما سلسله‌ای از نویسندگان و روشنفکران را داشته‌ایم که نه تنها تحصیلات آکادمیک (دانشگاه یا حوزه، این یکی در عرصه دین) نداشته‌اند بلکه به آن بی‌اعتنا بوده‌اند. خارج از محیط دانشگاه و قواعد جامعه‌های علمی مترجمانی حرفه‌ای داشته‌ایم که جای استادان فلسفه یا علوم اجتماعی را گرفته‌اند. اساسا اهمیت یافتن مترجمان و بر کشیده شدن آن‌ها به مقام نظریه‌پرداز‌های اجتماعی و فلسفی حاصل همین نگاه است. در غرب عموما ترجمه یک صناعت است و نه شعبه‌ای از شعب مرجعیت علمی. به سادگی نظریه‌پردازی خارج از نظامات دانشگاهی را اجازه می‌دهیم که جای تخصص آکادمیک را بگیرد. تولید روشنفکرمان زیاد از اندازه است. روشنفکری را بیرون دانشگاه جست‌وجو کرده‌ایم. در عرصه تاریخ بیشتر می‌پسندیم کسی تئوری تاریخی بدهد بدون آنکه با اسناد و مدارک حرف بزند و کاری با دقت آزمایشگاهی در حوزه تاریخ انجام دهد. ترجمه گونه‌ها را تألیفات واقعی می‌پنداریم و مجلات غیر دانشگاهی ما بسی بیشتر از مجلات دانشگاهی‌مان در نقش مرجعیت‌های اجتماعی، علمی و فرهنگی قرار گرفته‌اند.
در طول سده بیستم ایران (و البته در جهان عرب هم وضع کم و بیش همین‌گونه است) بسیاری از روشنفکران، تفکرسازان و مرجعیت‌های فکری و روشنفکری ما، یا اساسا تحصیلات دانشگاهی نداشته یا تحصیلات پایینی داشته‌اند. برخی از آن‌ها هم اگر تحصیلات دانشگاهی داشته‌اند خارج از زمینه کار، قلم و عرصه روشنفکری و تولید فکرشان بوده است. در همین چند دهه اخیر روزنامه‌ها و مجلات عرصه روشنفکری را در ایران ملاحظه کنید. چند درصد این منشورات را به مقالات متخصصان دانشگاهی اختصاص داده‌ایم؟ سهم استادان فلسفه ما در قیاس با مترجمان فلسفه چقدر بوده است؟ در قیاس با تئوری‌پردازان غیر دانشگاهی‌مان چطور؟ چند درصد تولیدات روشنفکری ما در ۱۰۰ سال گذشته با استاندارد‌های نظامات دانشگاهی و جامعه‌های علمی سازگاری دارد؟ نظریه‌پردازانی داریم که با وجود حضور قوی در عرصه رسانه‌ای و نشر تاکنون یک کتاب که در چارچوب کتابی دانشگاهی نوشته شده باشد، عرضه نکرده‌اند. در غرب مهم‌ترین کتاب‌ها در عرصه علوم انسانی توسط ناشران دانشگاهی منتشر می‌شوند. این مجلات دانشگاهی‌اند که تولید علم، رهبری و مرجعیت فکری و علمی و ارزیابی آکادمیک را بر عهده دارند و نه ماهنامه‌ها و فصل‌نامه‌های رنگی.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->