فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

درباره یاسوناری کاواباتا، روح سرگردان و افسرده یک بن‌سای

  • کد خبر: ۲۷۵۸۹
  • ۰۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۸
درباره یاسوناری کاواباتا، روح سرگردان و افسرده یک بن‌سای
کاواباتا اولین نویسنده ژاپنی برنده نوبل ادبیات بود، جایزه‌ای که در ۱۶ اکتبر ۱۹۶۸ برای «روایت پردازی ماهرانه اش، که با درکی عمیق، جوهره خرد ژاپنی را به تصویر می‌کشد» و با تأکید بر ۳ اثر «دهکده برفی»، «هزاران درنا» و «پایتخت قدیم» به او تعلق گرفت.
هدی جاودانی- یاسوناری کاواباتا (۱۸۹۹-۱۹۷۲ م.) مأخوذ به حیا در کنار یوکیو میشیما، یار دیرینه اش، نشسته است. میشیما قرار است کمک کند و او را در برابر تلویزیون ملی به حرف بیاورد تا بتوانند دریافت نوبل ادبی توسط یک نویسنده ژاپنی، این رویداد مهم تاریخ ژاپن، را به ثبت تصویری برسانند. در میانه مصاحبه، کاواباتا که دیگر آسوده به نظر می‌آید، ناگهان با فروتنی از مصاحبه کننده می‌پرسد: «داوران نوبل این جایزه را به خاطر ترجمه آثارم به من اعطا کرده اند. از آنجایی که کارهایم در زبان ژاپنی ارزیابی نشده اند، آیا اخلاقی‌تر نیست که من این جایزه را پس بدهم؟»


کاواباتا اولین نویسنده ژاپنی برنده نوبل ادبیات بود، جایزه‌ای که در ۱۶ اکتبر ۱۹۶۸ برای «روایت پردازی ماهرانه اش، که با درکی عمیق، جوهره خرد ژاپنی را به تصویر می‌کشد» و با تأکید بر ۳ اثر «دهکده برفی»، «هزاران درنا» و «پایتخت قدیم» به او تعلق گرفت. سخنرانی او پس از دریافت جایزه، خود، به روح آثارش پیوند خورده بود، سخنرانی‌ای با عنوان «ژاپن، زیبا و من» که آموزه‌هایی از آیین ذن بودیسم در باب ارتباط میان سادگی و زیبایی را مطرح می‌کرد و از «باغ‌های ژاپنی» که نشان از وسعت طبیعت دارند، و نیز هنر‌های «ایکبانا» (آراستن گل ها) و «بن سای» (پرورش درختان مینیاتوری) نام می‌برد.
 
 
درباره یاسوناری کاواباتا، روح سرگردان و افسرده یک بن‌سای


نمایش جوهره خرد ژاپنی
به گفته میشیما، آثار کاواباتا را در عین تنوع، می‌توان به ۲ دسته کلی تقسیم کرد: آثار عمومی‌تر او که نگاهی به جهان بیرون دارد و بر روابط انسانی تمرکز می‌کند مانند «دهکده برفی»، و آثار درونی‌تر او که درون مایه‌های پنهان و اسرارآمیز موردعلاقه نویسنده را می‌کاود و «خانه زیبا رویان خفته» از جمله این کارهاست. آثار او نه تنها جوهره خرد ژاپنی بلکه درون مایه‌هایی جهان شمول همچون سال خوردگی، انزوا و مرگ را نیز توصیف می‌کند.


دهکده برفی
«با بیرون آمدن از تونل طویل مرزی، با منظره دهکده برفی روبه رو شدند.» این جمله از مشهورترین خطوط در ادبیات ژاپن و متعلق به «دهکده برفی» (۱۹۳۵-۱۹۳۷) کاواباتاست، داستان شیمامورو، مردی شهرنشین که به زندگی روستایی پناه می‌آورد و با دختری از آن دهکده آشنا می‌شود، تصویری که در وهله اول گریز از دنیایی مدرن و غربی و عقب نشینی به روزگاری قدیمی تر، آرام‌تر و با مختصات منحصربه فرد ژاپنی به نظر می‌آید، اما ورای آن، تلاش کاواباتا برای درهم آمیختن شیوه‌های غربی مدرنیسم و پساکوبیسم نقاشی در بوم ادبیات ژاپنی است. کاواباتا، خود، با ظاهر نزار و تکیده اش، اغلب با کیمونویی به تن، به عنوان فردی سنتی که پس از جنگ جهانی دوم علاقه اش به زندگی در «کنار چشم انداز‌های کوهستانی و رودخانه‌های روزگار قدیم» را ابراز می‌کند، تصویری شبیه به شیمامورو به دست می‌دهد.


خانه زیبارویان خفته
«خانه زیبارویان خفته» (۱۹۶۱) داستانی بلند در فضایی سوررئال با نثری بدیع است که مرز میان واقعیت و خیال را در ذهن مرد سال خورده‌ای تنها کاوش می‌کند، روایتی روان کاوانه که با ظرافت و زیبایی شکوهمند خود، به شاخص‌ترین اثر یکی از بهترین نویسندگان قرن بیستم -در تمامی زبان ها- و به منبعی الهام بخش برای نویسندگان بزرگی، چون گارسیا مارکز تبدیل شد. کاواباتا در «خانه زیبارویان خفته» به دنبال برقراری تعادل میان مفاهیمی، چون سال خوردگی و جوانی، مرد و زن، و زشتی و زیبایی است.
 
 
درباره یاسوناری کاواباتا، روح سرگردان و افسرده یک بن‌سای

پایتخت قدیم
«پایتخت قدیم» (۱۹۶۲) گریزی به دنیای محلی کیوتو، منزلگاه صنایع دستی ژاپن، است، داستان خواهرانی دوقلو که بدو تولد از یکدیگر جداشده اند و در جوانی هم را بازمی یابند، در حاشیه تصویری از پایتخت قدیم، میراث فرهنگی ژاپن با تمامی شکوه و جلال گذشته اش، کیوتو، یکی از بهترین مناطق شهری ژاپن، که از حملات هوایی آمریکایی‌ها در امان مانده بود. معبد «کیومیزو» در غروب آفتاب، کوه «دایمونجی» در منظره شکوفه‌های رنگارنگ و زیارتگاه «هیان» به هنگام برگزاری جشن‌ها از تصاویری است که کاواباتا به زیبایی هرچه تمام‌تر و نگاهی جزئی نگر در این اثر نقش می‌کند. پایتخت قدیم داستانی است که از بهار به زمستان تغییر فصل می‌دهد انعکاسی از تجارب انسانی در طبیعت است و به نظر بیشتر نقاشی شده تا نوشته شده باشد. کاواباتا همواره در تلاش بوده است تا روزگار گذشته را زیباتر از اکنون نشان دهد. او به دنبال آن است که از جهان سنت محافظت کند پیش از آنکه برای همیشه از دست برود.


کاواباتا، مرگ خودخواسته و روح میشیما
زندگی کاواباتا از همان ابتدا با تجربه فقدان و درد و تنهایی همراه بود، احساساتی که بعد‌ها با نوعی جداافتادگی در او و شخصیت هایش و با شیفتگی اش به مرگ نمود پیدا کرد. یاسوناری کاواباتا، متولد اُساکا، در چهار سالگی یتیم شد و پس از آن، با پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود زندگی می‌کرد و تا پانزده سالگی آن‌ها و نیز تنها خواهرش را نیز از دست داد و سال‌ها بعد، در دوران جوانی، ناکامی در عشق نیز به این جداماندگی بیشتر دامن زد.
«در میان کسانی که درباره پدیده‌ها می‌اندیشند، آیا کسی هست که تا به حال به خودکشی نیندیشیده باشد؟» این نقل قولی است که کاواباتا در سخنرانی نوبلش به زبان می‌آورد. بسیاری این نقل قول او را سرنخی بر خودکشی اش در سال ۱۹۷۲ می‌دانند، ۲ سال پس از مرگ خودخواسته یوکیو میشیما (۱۹۲۵-۱۹۷۰)، دوست نویسنده اش. اوایل دهه ۱۹۶۰ میشیما اقبال نوبل ادبی ژاپن بود، اما در سال ۱۹۶۸ با اشتباه هیئت داوران و تصور اینکه او نویسنده‌ای کمونیست است، بخت از او روی گرداند.۱ بعد‌ها خبری بیرون آمد که کاواباتا در ازای کاری، میشیما را وادار کرده است به هیئت نوبل توصیه اش کند. تاکئو اکونو، نویسنده ژاپنی زندگی نامه کاواباتا، خودکشی او را به کابوس‌های شبانه اش درباره میشیما مرتبط می‌داند، کابوس‌هایی که ۲۰۰ تا ۳۰۰ شب پی درپی کاواباتا را شکنجه می‌دادند. اکونو ادعا می‌کند که روح میشیما کاواباتا را بی وقفه آزار می‌داده است، ماجرایی که برخی را بر این گمان داشت که کاواباتا از عذاب وجدانی در قبال دوستش رنج می‌برده است و به همین علت ۲ سال پس از او خودکشی می‌کند. با این همه، این‌ها می‌تواند تنها گمانه زنی‌هایی باشد، زیرا عده‌ای دست شستن او را از زندگی به ضعف جسمانی و بیماری پارکینسون نسبت می‌دهند. حتی از نردیکانش نقل شده که خفگی بر اثر گاز، امری تصادفی و نه خودخواسته بوده است. بر خلاف میشیما، کاواباتا یادداشتی از خود باقی نمی‌گذارد و معمای مرگ او تا امروز همچنان حل نشده است.
 
 
 
 

۱. طبق اسناد محرمانه‌ای که آکادمی سوئد دو سال پیش منتشر کرد، جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۶۸ قرار بوده به ساموئل بکت برسد، ولی رئیس وقت آکادمی مخالف این موضوع بوده است. میشیما به عنوان جایگزین درنظر گرفته می‌شود، ولی با این تصور که او هنوز جوان است و می‌تواند در سال‌های بعد این جایزه را ببرد، نوبل به کاواباتا اعطا می‌شود؛ اما در عرض چهار سال ابتدا میشیما و بعد کاواباتا هردو خودکشی می‌کنند. جالب است ساموئل بکت یک سال بعد از کاواباتا در دوره‌ای که جمال‌زاده هم نامزد دریافت نوبل بود، جایزه را دریافت می‌کند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->