با تشکیل دولت ملی مصدق، عصر طلایی روزنامهنگاری ایران رقم خورد. در سایه آزاداندیشی مصدق، روزنامههای فراوانی در کشور و خراسان انتشار مییابند. همین است که با کودتای مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت مصدق، ریزش روزنامهها و توقیف بسیاری از مطبوعات را شاهد هستیم. درواقع پس از مرداد ۱۳۳۲ فصل خزان آزادی مطبوعات فرامیرسد و گرایش اغلب روزنامهها از سیاست به موضوعات روزمره و سطحی تغییرمییابد. مجید فیاض در خاطراتش مینویسد: «به نشریات سیاسی مگر در چارچوب محدودیتهای رژیم مجهز به ساواک، اجازه انتشار نمیدادند. قیافه حقبهجانب هیرمند فصلی توأم با محتوای ادبی هنری، سوءظن ناظرین حکومتی بر مطبوعات را برنینگیخت.»
در واقع در سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ که منجر به قیام ۱۵ خرداد و تبعید امامخمینی شد، صدها روزنامه درحال انتشار، توقیف و بسیاری از مجوزها لغو شد. دولت کودتا در مشهد پس از مرداد ۱۳۳۲ بالغبر ۳۰ روزنامه را توقیف یا لغو انتشار نمود و روزنامههای «سیاهوسفید»، «فرشیدی»، «نوای خراسان»، «زرّین»، «نخجیر»، «کارگران خراسان»، «شمع»، «خوشه»، «رستاخیز عدل»، «داد خراسان» و تعدادی دیگر، از ادامه انتشار بازماندند. روزنامههای «خراسان»، «آفتاب شرق»، «نور خراسان»، «ایراننما»، «هیرمند» و تعداد اندکی دیگر با اعمال محدودیتهایی ازسوی ساواک خراسان، انتشارشان را تا سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی.
ادامه دادند.
در مدت ۱۰ سال پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ تنها دو هفتهنامه و چند مجله در مشهد، مجوز چاپ گرفتند. روزنامههای «هیرمند (۱۳۳۷) و «آهنگ خاور» (۱۳۴۰) چاپ شدند که آخرین روزنامههایی بودند که پیش از انقلاب، اجازه انتشار یافتند. با توجه به فضای دیکتاتوری نظامی پس از کودتا، «هیرمند» روزنامهای بیشتر ادبیاجتماعی و کمتر سیاسی بود و «آهنگخاور» ماهیّت سیاسی با وابستگی به رژیم داشت. به نظر میرسد روند خفقان و فشار بر روزنامهها، فضای راحتی را برای آنها ایجاب نمیکرد. مطالب را مکررا ساواک کنترل میکرد و سانسور شدیدی بر آنها اعمال میشد. از روزنامهها مرتب تعهد گرفته میشد که مطلب سیاسی یا علیه دربار و دولت به چاپ نرسانند.
مجید فیاض که در سال ۱۳۳۷ (یک سال پس از تشکیل ساواک) به انتشار «هیرمند» پرداخته بود، در اینباره مینویسد: «آرشام، رئیس ساواک خراسان، با اخذ مدرک کتبی از من مبنیبر اینکه روزنامهام برعلیه سلطنت چیزی نخواهد نوشت و ضدرژیم پهلوی تحریک نخواهد کرد، امتیاز روزنامه مرا با نام هیرمند، بلامانع تشخیص داد.»
وی در توصیف وضعیت روزنامهنگاری پس از کودتای ۲۸ مرداد که توأم با کنترل شدید نیروهای ساواک بود، مینویسد: «از آن به بعد سلطنت محمدرضاشاه با تکیه بر حمایت غرب، مختصر آزادیهای تازهبهدستآمده مردم را پس گرفت. در این خط از پایمال کردن تمام حقوق اساسی و انسانی ایرانیان آزادیخواه دریغ نورزید. تا مدتی دراز توانست نقش دوم را در محور کائنات پس از خدا و پیش از میهن داشته باشد و از منگردنکلفتترها هم راهی جز این نبینند که بگویند چه فرمان یزدان، چه فرمان شاه.»
در فاصله سالهای پس از کودتا تا ۱۳۵۵ محتوای روزنامههای خراسان معطوف به انقلاب سفید شاه، فعالیتهای حزب مردم و رستاخیز و اقدامات نوسازانه شاه در عرصه اقتصادی بود. پساز کودتا، شاه با تقویت ارتش و افزایش نیروی ساواک، توانسته بود رسانههای گروهی را به نحو مؤثری
سانسور کند.
اوایل دهه ۴۰ سه بحران کاپیتولاسیون، اصلاحات ارضی و تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی باعث شد نیروهای مذهبی به رهبری امامخمینی، موضع تندی دربرابر شاه و دولتیها بگیرند. شاه به قدرت مطلقه تبدیل شد و حکومت دربرابر قیامهای عمومی مانند ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ شروع به سرکوب و کشتار مردم کرد. روزنامهها برای پوشش اوضاع سیاسیاجتماعی کشور بهشدت تحت کنترل بودند و سانسور شدید بر آنها حکمفرما بود. بهندرت وقایع رویداده در اوایل دهه ۴۰ در مطبوعات انعکاس یافته است و اگر هم اشارهای شده، بیشتر بازگوکننده منافع شاه و دولت بوده است.
در آغازین روزهای نخستوزیری اسدا... علم در سال ۱۳۴۱ هیئت وزیران مصوبهای تصویب میکند که روزنامه و مجلههایی که تیراژ آنها کمتر از ۳ هزار و ۵ هزار نسخه باشد، متوقف شود. سیدفرید قاسمی در کتاب تاریخ روزنامهنگاری ایران، به لغو امتیاز ۹۱ عنوان نشریه بهدلیل کم بودن تیراژ آنها اشاره کرده است. تأسیس سندیکاهای روزنامهنگاران در برخی نقاط کشور از دیگر پیامدهای اوایل دهه ۴۰ محسوب میشود. سندیکای روزنامهنگاری خراسان در همین ایام شکل گرفت و بسیاری از اصحاب رسانه به عضویت آن درآمدند.
روزنامهنگاری خراسان در روزهای منتهی به قیام ۱۵ خرداد، مشابه سایر نقاط کشور، منفعلانه و به نفع حکومت با تعریف و تمجید از برنامههای جاهطلبانه شاه ادامه داشت. تحولات و تحرکات نیروهای مذهبی، کمترین پوشش را داشتند. درمجموع، پس از مرداد ۱۳۳۲ حدود ۱۲ عنوان نشریه به انتشارشان ادامه دادند و ۱۰ عنوان جدید مجوز چاپ گرفتند که از تیترهای آتشین اوایل دهه ۳۰ در آنها خبری نبود. آنها با محتوایی خوشایند شاه و منفعلانه دربرابر حوادث پیشرو تا اواسط دهه ۵۰ به حیات خود ادامه دادند. نوآفرینی یا سبک نگارش خاصی در آنها دیده نمیشد و در محیطی آرام و خارج از هیاهوهای سیاسی و اجتماعی کار میکردند و تعدادی از آنها بیشتر به نشریههای فرهنگیهنری شبیه بودند.
منابع و مآخذ: قاسمی، سیّدفرید، مطبوعات ایران در قرن بیستم، تهران: نشرقصه، ۱۳۸۰. قاسمی، سیدفرید، رویدادهای مطبوعاتی ایران، تهران: وزارت فرهنگوارشاد اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، ۱۳۸۳. مجیدفیاض، عبدالمجید، از باغ قصر تا قصر آرزوها: خاطرات سیاسی یک عضو سابق حزب توده، تهران: کویر، ۱۳۸۹، ج ۲.