به گزارش شهرآرانیوز، محمدباقر قالیباف با اخذ ۲۳۰رأی بالاخره بر کرسی ریاست مجلس یازدهم نشست، آنهم در شرایطی که ائتلاف سخت پایداری-احمدینژاد در مقابل او صف کشیده بودند. گرچه آرزوی دیرینه و چندینساله قالیباف جایی جز پاستور نبود، بالاخره او در شصتسالگی مسیر سیاستورزی خود را از پاستور بهسمت بهارستان کج کرد تا رویای رئیس قوه بودن را در بهارستان به واقعیت تبدیل کند.
مسیری سخت برای رسیدن به سکوی پرش.
اما قالیباف برای رسیدن به این کرسی هم راه همواری را طی نکرد. موج ردصلاحیت چهرههای شاخص اصلاحطلب و حضور نصفهونیمه رقیب دیرینه اصولگرا از یکسو و حضور نداشتن لاریجانی در میدان رقابتهای پارلمانی، این امید را در قالیباف و همطیفانش ایجاد کرده بود که بیدردسر کرسی ریاست پارلمان یازدهم را فتح کنند، اما با وجود پایداریها و احمدینژادیها، کار برای قالیباف «افتاد مشکل ها».
چه در زمان بستن لیست انتخاباتی و سرلیست شدن او و چه بعد از ورود به پارلمان و رقابت بر سر صندلی شمارهیک پارلمان، مخالفتها با قالیباف کم نبود. پایداریها به مثابه چند سال اخیر مخالفان سرسخت سردار بودند. آنها حتی خط قرمز خود را برای همراهی با شورای ائتلاف، حذف قالیباف اعلام کرده بودند، اما مقاومت چهرههایی، چون حدادعادل، چمران و دیگر اعضای شورای ائتلاف و همچنین دوراندیشی پایداریها از احتمال رای نیاوردن لیست مجزا از شورای ائتلاف، درنهایت سبب شد ۴۸ساعت قبل از انتخابات، جبهه پایداری با گرفتن سهم درخورتوجه از شورای ائتلاف و قالیباف، تن به سرلیستی او بدهند.
راهیابی به مجلس، فضایی را فراهم کرد که اینبار جدا از پایداریها، طیف وزرا و دولتمردان احمدینژاد نیز که حضوری پرتعداد در پارلمان داشتند، درکنار هم، صف مخالفان قالیباف را برای رسیدن به کرسی ریاست شکل دهند. اما گویی سیاستورزی قالیباف با سهم دادن و لابی کردن درحال پیشروی بود. او اینبار هم برای آنکه فضای رقابت را به نفع خود تغییر دهد، به لابی و سهمدهی روی آورد.
۲۳۰رأی از کدام سمت به سبد قالیباف ریخته شد؟
«قالیباف با کسب ۱۶۶رای از مجموع ۲۴۰رای ماخوذه و حاجیبابایی با ۵۷رای، گزینههای نهایی فراکسیون انقلاب اسلامی برای ریاست مجلس شدند.» این خبری بود که چند ساعت مانده به رایگیری برای ریاست مجلس یازدهم، در صحن علنی از جلسه مهم فراکسیون اکثریت بیرون آمد؛ خبری که نشان میداد قالیباف شانس نهایی است و رقیب او حاجیبابایی با فاصله از او ایستاده است، با این حال گویا این رای خیال سردار را راحت نمیکرد. او که با دردسرهای زیاد به بهارستان رسیده بود، نیاز داشت با رایی بیشتر و قاطعتر بر صندلی ریاست تکیه بزند.
لابیها آغاز شد. انصراف حاجیبابایی که شانسی برای ریاست نداشت، میتوانست برای قالیباف بهترین گزینه باشد. زمزمهها نیز حکایت از آن داشت که تلاش قالیباف و همطیفانش بهمنظور راضی کردن حاجیبابایی و حامیانش برای انصراف، درحال جواب دادن است.
حاجیبابایی کاندیدای حمایتشده ائتلاف احمدینژادیها و پایداریها انصراف داد. قالیباف رئیس شد، اما کرسی نواب رئیسی هم سهم همان ائتلاف شد. درنتیجه همین تقسیم سهم، قالیباف بر مجلسی ریاست خواهد کرد که دست راست و چپ او، یکی از احمدینژادیهاست و دیگری از پایداریها.
اگرچه قاضیزادههاشمی، نماینده مشهد، در جریان لابیهای پارلمانی نشان داد که درکنار قالیباف حرکت میکند و برگ برنده خود را بر ریاست او قرار داده است، نمیتوان از نزدیکی فکری و قرابت سیاسی او به جبهه پایداری نیز عبور کرد. نیکزاد هم چهرهای شاخص از طیف وزرای احمدینژادی راهیافته به پارلمان است. دیگر کرسیهای هیئترئیسه هم با نسبتی کم و بیش برابر، بین این سه طیف از نمایندگان تقسیم شد.
تفاوت چندانی بین گزینههای ریاست مجلس اصولگرا نبود.
اما از نظر نماینده مردم مشهد در دوره ششم مجلس شورای اسلامی، فرق چندانی بین افراد برای ریاست مجلس یازدهم وجود نداشت.
غلامحسین تکفلی در اینباره به شهرآرا گفت: مجلس سمتوسوی خاصی دارد و هرکس رئیس باشد، باید آن را رعایت کند. نقش اجرایی متفاوت است، اما در کلیت، فرقی بین افراد برای ریاست وجود ندارد. او با بیان اینکه یکپارچگی مجلس به معنای یکنظر و یکصدا بودن نمایندهها، نکته مثبتی نیست، افزود: جامعه متنوع است و نمایندهها نیز برخاسته از این جامعهاند، از اینرو مجلس باید متنوع باشد و نمایندگان حول خط قرمز منافع ملی به وحدت و یکپارچگی برسند.
تکفلی درباره احتمال کاندیدا شدن قالیباف برای انتخابات ریاستجمهوری گفت: با توجه به سن و جوان بودن او نسبتبه دیگر کاندیدهای احتمالی، بعید نیست که او و اطرافیانش چنین ذهنیتی داشته باشند و همانطور که اکنون از تجربیات گذشته خود استفاده میکنند، از این تجربه نیز در آینده بهره ببرند.
نیمنگاهی به انتخابات ۱۴۰۰
در میان اعضای هیئترئیسه مجلس یازدهم، خواهان کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری هم به چشم میخورد. قالیباف تنها کسی نیست که در هیئترئیسه مجلس کاخ آمالش را در ریاستجمهوری میدید، بلکه علی نیکزاد، وزیر مسکن احمدینژاد، نیز چندان بدش نمیآمد بهجای حضور در بهارستان، سکان پاستور را به دست میگرفت؛ برای همین هم سه سال پیش اسمش درمیان کاندیداهای ریاستجمهوری قرار گرفت؛ هرچند تا مرحله آخر در میدان نماند.
در اینباره احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت: «به نظرم قالیباف ریاست مجلس را همچون سکویی برای پرش به کرسی ریاستجمهوری در سال آینده میبیند و این بلندپروازی، کارش را دوچندان سخت خواهد کرد. او برای این مقصود گرچه از پشتیبانی نیروهای قدرتمندی برخوردار است، اما احتمالاً رقبای قدرتمندی هم پیشرو دارد. رقبای قالیباف چه دربین اصولگرایان و چه در بین بخشی از اصلاحطلبان، طبعا کارنامه او در مقام ریاست مجلس را زیر ذرهبین خواهند گذاشت.»
تفاوت قالیبافِ الان با قالیباف ۴ سال آینده
معاون امور حقوقی و مجلس رئیسجمهور در دولت هشتم هم در گفتگو با شهرآرا، سخن خود را با اظهارنظر درباره کسب صندلی ریاست دو قوه توسط مشهدیها آغاز کرد.
محمدعلی ابطحی، مشهدیها را خوششانس دانست و گفت: دو نفر از کاندیداهای ریاستجمهوری در دورههای گذشته که موفق به کسب آرا نشدند، اکنون در کرسی ریاست دو قوه دیگر قرار دارند که این موضوع، نشان میدهد حتی اگر به مشهدیها رای ندهید، آنها بازهم رئیس قوه میشوند.
او با بیان اینکه مجلس یازدهم با توجه به کمی آرا، مجلسی قدرتمند و صمیمی با مردم نخواهد بود، بر دو نکته تاکید کرد و افزود: اول اینکه طبق اعلام نمایندگان، این مجلس کاملا اصولگرا و انقلابی است.
بر این اساس، در پایان این دوره همه باید پاسخ دهند که اصولگرایی و انقلابیگری به چه معناست، زیرا دیگر کسی نیست که بخواهد مشکلات را به گردن دیگری بیندازد. به گفته این فعال اصلاحطلب، معلوم بود که در بین کاندیدهای مطرح، محمدباقر قالیباف رای بیشتری خواهد آورد و با توجه به اینکه احتمالا چشمانداز آینده مؤثرتری را برای خود در نظر دارد، انتخاب او برای رابطه با دولت و دیگر قوا، بهتر از گزینههای دیگر بود.
ابطحی در ادامه به تغییر یکشبه آرای قالیباف با توجه به نظرسنجی غیررسمی نمایندگان اشاره کرد و گفت: معلوم است که قدرتی پشتسر اوست که این قدرت هر نهاد یا هر جایی که باشد، بعدها هم میخواهد مملکت را در دست نگاه دارد. او ادامه داد: به همین دلیل این قدرت سعی میکند جریان افراطی مثل پایداری را بیشتر فعال کند و به جان دولت بیندازد و خود را کنار بکشد، از اینرو انتخاب قالیباف بهعنوان رئیس مجلس واقعیتر بود، زیرا نسبت به دیگر کاندیداها بهتر و متعادلتر میتواند رفتار کند.
این فعال اصلاحطلب با بیان اینکه ریاست مجلس با حضور قالیباف، میتواند مقداری از آنچه را نظرات نظام و انقلابیگری خوانده میشود، که سامان دهد و همچنین کارشکنیها کمتر شود، افزود: آقای لاریجانی در ابتدا موتور مخالفت با اصلاحات بود، اما واقعیتها او را به لاریجانی پایان دوره اخیر تبدیل کرد و من فکر میکنم مسیری اینچنینی در انتظار قالیباف نیز باشد و قالیباف پایان این دوره از نظر مواضع و حمایت از جریانها، متفاوت با الان خواهد بود.