سالها ست که آتشسوزیها بیشتر شدهاند؛ از آتشسوزی در آمازون و استرالیا گرفته تا ارسباران و زاگرس. فرقی نمیکند که این آتشها کجا شعله میکشند؛ دودشان به چشم همه ما میرود. مگر همیشه به ما نگفته بودند که جنگلهای آمازون ریههای زمین (و نه برزیل) هستند؟ مگر دود و ابر و باران پشت مرزهای یک کشور یا استان و شهر متوقف میشود؟ دلیل آتشسوزیها هر چه باشد (از آتشسوزی عمدی برای افزایش سهم مراتع تا سهلانگاری انسانی یا گرمایش جهانی) باعث میشوند که از فردا اکسیژن کمتر و دیاکسیدکربن بیشتری سهم ما باشد.
خودخواهی و سهلانگاری هر فرد بلای بزرگی است که به تمام ساکنان این سیاره آسیب میزند. اما گرمایش جهانی هم مصیبت بزرگی است. نه تنها به فصل گرم سال و آتشسوزیهای طبیعی در سراسر ایران و جهان رسیدهایم، بلکه با مشکلات مختلف گرمایش جهانی هم مواجه هستیم که به گفته عدهای نباید آن را با تغییر اقلیم، بلکه باید با تشدید اقلیم و تشدید شرایط جوی توصیف کرد. خشکسالیها شدیدتر و طولانیتر شدهاند، بارندگیها شدیدتر شدهاند و به شکل سیل فرود میآیند، برخی زمستانها بسیار گرم و فروردین و اردیبهشتها سرد و گاه توأم با برف و تگرگی است که محصولات کشاورزی و باغداری را نابود میکند. هجوم برخی جانداران غیربومی، از پرندگان گرفته تا پشههای سفید و ملخ و پروانهها در برخی سالها هم نشانه دیگری از تغییر اقلیم مناطق مختلف زمین است.
برف، سرما، باران و گرما میتوانند جداگانه زیبا باشند، اما هر یک به جای خود. زمستان گرم، بهار سرد، تابستان پر از آتشسوزی یا ثبت دمای ۲۰ درجه و ۳۰ درجه سانتیگراد در مناطق قطبی نمیتواند زیبا باشد. سیارهای که به صورت طبیعی چند عصر یخبندان بزرگ را پشت سر گذاشته و به دلیل دورههای ۱۱ ساله خورشید، با نوسانات دما مواجه بوده، اکنون نزدیک به ۷۰ سال است که کاهش میانگین دما را به چشم ندیده است. این گرما حتی اگر باعث آتشسوزی نمیشد و حتی اگر همین امروز تمام جنگلهای ایران و جهان از زبانههای آتش مصون میشدند، باز هم مشکلاتی مانند افزایش آفات کشاورزی، کاهش تولیدات کشاورزی و باغی، افزایش بیماریهای ناشناخته و جان باختن انسانها در بلایای طبیعی را به دنبال داشت.
مسئولان از مشکلات خودروهای شخصی و شاید میزان بالای آلایندگی هواپیماها اطلاع دارند و هنوز در این زمینه نیاز به اقدامات بیشتری است. اما ۲ عامل دیگر گرمایش زمین را احتمالا کمتر میدانیم. نخستین آن برق است که همچنان در ایران نزدیک به ۸۵ درصد آن از سوختهای فسیلی تأمین میشود و شاید به دلیل میزان بالای اتلاف آن در شبکه توزیع، نسبت به گاز و نفت هم خطرناکتر باشد. خاموش کردن هر لامپ اضافی و تعویض هر لامپ و وسیله برقی پرمصرف، گامی است به سمت کاهش بلایای طبیعی.
اما خطرناکتر از این موارد، موضوعی است که هیچکدام از ما تمایلی به شنیدنش نداریم: گوشت و لبنیات نسبت به حملونقل و انرژی نقش بیشتری در گرمایش جهانی دارد. منابع مختلف، ارقام متفاوتی از این نقش بیان میکنند (از ۱۴ درصد تا ۵۱ درصد)، اما تقریبا در تمام آنها -از گزارش نهادهای سازمان ملل گرفته تا گزارش نهادها و مؤسسات مستقل- نقش دامها در انتشار گازهای گلخانهای از نقش تمام حملونقل بیشتر است؛ ضمن آنکه حدود ۸۰ درصد از جنگلزدایی جهان برای ایجاد مراتع یا مزارع تولید علوفه است و به این صورت، میزان جذب دیاکسید کربن هم کمتر میشود. با این حساب، اگر درختان بیشتر و طبیعت کمخطرتری میخواهیم، زمان خاموش کردن لامپهای اضافی و کاهش مصرف گوشت است.