درگذشت غم‌انگیز سلین‌ حسین‌پور، بازیگر هفت‌ساله مهابادی + علت و فیلم صحبت‌های معاون سیما درباره ساخت چند مجموعه تاریخی جدید «علی دهکردی» در جمع بازیگر سریال «مهمان‌کُشی» «هرچی تو بگی»، در راه چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر دنباله «میلیونر زاغه‌نشین» ساخته می‌شود نقد و بررسی ناخن کشیدن در کافه‌کتاب آفتاب «حلقه عشاق» به یاد رضا مافی | گزارشی از یک نمایشگاه نقاشی خط در مشهد پیام وزیر ارشاد به هنرمندان پیشکسوت شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود درباره جمشید و نادر مشایخی، بازیگر و آهنگ‌ساز ایرانی به بهانه زادروز پدر و پسر هنرمند پرونده «توماج صالحی» مختومه اعلام شد رویکرد اصلی دکه مطبوعات، فروش نشریات و کتاب است انتشار «آتش نهان» آلبوم جدید پرواز همای بازیگران جایگزین سارا و نیکا در سریال پایتخت ۷ معرفی شدند + فیلم و عکس رقابت فیلم سینمایی «احمد» در جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان کانادا ماجرای تغییر ناگهانی سالن اجرای نمایش «خماری» و حواشی آن چیست؟
سرخط خبرها
دردنامه‌ای برایِ تخریب خانه‌ی زادگاه پرویز مشکاتیان

زیرِ سرنیزه‌ی تاتار چه حالی داری؟

  • کد خبر: ۲۸۹۸۱
  • ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۲
زیرِ سرنیزه‌ی تاتار چه حالی داری؟
سعید رضادوست
بر سنگ‌فرش‌های آلمان، گاه و بی‌گاه پای رهگذران به لبه‌هایی گیر می‌کند و شتاب را از ایشان می‌گیرد. فرد مجبور می‌شود دمی بایستد و سپس به راهش ادامه دهد. آن‌جا پلاکی فلزی بر زمینِ سنگیِ زیر پا نصب شده است و نامی بر آن حک گردیده. آلمان‌ها به این سنگ‌های لبه‌دار و برآمده که پلاک‌های فلزی بر آن‌ها نصب شده است می‌گویند: «اشتول پرشتاین: Stolpersteine». بر این پلاک‌ها، نام قربانیانِ جنگ دوم جهانی حک شده است. آنانی که به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شده بودند.
روایتی است از باقی‌مانده‌های آشویتس. «اشتول پرشتاین»‌ها حافظه‌ی جمعی‌اند و هشدارِ روزگار. همچنان‌که هر بنای دیگر تاریخی نیز چنین است. هر باقی‌مانده‌ای که از دالانِ تاریخ گذر کرده باشد چنین فایده‌ای برای پسینیان خواهد داشت. به تعبیرِ بلندِ خواجه نظام‌الملک طوسی «این جهان، روزنامه‌ی مَلکان است؛ اگر نیک باشند، مر ایشان را به نیکی یاد کنند و آفرین گویند و اگر بد باشند، به بدی یاد کنند و نفرین گویند.»

▫️غیابِ حافظه‌ی تاریخی از جمله آسیب‌هایی است که پیش‌گامانِ فکری جامعه‌ی ایرانی نسبت به آن مدام هشدار داده و می‌دهند. پیش از این دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی نیز از ناپیدا بودنِ آرام‌جای شاعرِ بزرگِ مشروطه، «فرّخی یزدی» سخن گفته و از معدوم شدن برگه‌های امتحانیِ ملک‌الشّعرای بهار ناله سر کرده بود.
 
فرازی از دردنامه‌ی استاد در این‌باره چنین است: «در همین دوره‌ی بعد از سقوط سلطنت، یعنی در بیست سال اخیر، اولیای محترم حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیع‌الزمان فروزانفر، بزرگ‌ترین استاد در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران‌زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان (در آن زمان قیمت یک اتومبیل پیکان دست سوم) به یک حاجی بازاری فروختند. هیچ‌کس این حرف را باور نمی‌کند. من خود نیز باور نمی‌کردم تا ندیدم... ما انضباط لازم برای «آرشیوسازی» را در هیچ زمینه‌ای نداشته‌ایم و نداریم و تا در این راه خود را به حداقل استاندارد‌های جهانی نرسانیم، کارمان زار خواهد بود.»

▫️امروز صبح، ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، خانه‌ی زادگاهِ پرویز مشکاتیان، نابغه‌ی بی‌مانندِ موسیقی ایرانی که پیش از این به خریداری از جنس «حاجی بازاری‌ها» فروخته شده بود، ویران و به مخروبه بدل شد. خانه‌ای که می‌توانست پایگاهی برای هنرمندانِ نیشابور و میراثی برای موسیقیِ ایران باشد. نه فروشنده به ذهنش رسیده این عمارت، خانه‌ای معمولی نیست و نه نهادی احساس مسئولیّت داشته است طی این سال‌ها اقدام به ثبت ملّی آن کند و از گزندِ روزگار در امانش نگاه دارد.
اگرچه در دیاری که پس از یازده سال هنوز هم آرام‌جای مشکاتیان، هیچ سامانی نیافته است انتظاری جز این داشتن، گزاف به نظر می‌رسد. جالب است بدانید در نیمه‌ی غربیِ زمین، فرگوسن (سرمربّی بلندآوازه‌ی منچستریونایتد) آخرین بار در تاریخ ۱۳ می‌سال ۲۰۱۳ شاگردانش را در دیدار مقابل «وست بروموویچ» هدایت کرد و تیمش موفق شد ۵ بر ۲ در آن دیدار به برتری برسد. فرگوسن طبق عادت همیشه در جریان بازی آدامس می‌جوید و بعد از پایان مسابقه نیز آن را به زمین انداخت. یکی از هواداران منچستریونایتد این آدامس را برداشت و آن را به فروش گذاشت که با رقم هنگفت ۴۵۶ هزار یورو به فروش رسید تا تعجب همگان را برانگیزد. ببین تفاوتِ ره از کجاست تا به کجا؟!

▫️رئیس اداره‌ی میراث فرهنگی نیشابور می‌گوید: «با وجود تخریب ۹۰ درصد از بنا، امکان بازسازی آن نیز وجود دارد چرا که این خانه‌ی تاریخی، معماری خاصی ندارد بلکه از لحاظ شخصیّتی و جایگاهی ارزش فرهنگی دارد که می‌توانست به موزه تبدیل شود.» چگونه ممکن است متولّیان «میراث فرهنگی» تا این اندازه از دانش و بینشِ لازم دور باشند! مگر «آدامس جویده شده‌ی فرگوسن» ارزش ریخت‌شناسیِ خاصی داشت که تا آن حد واجد ارزش شد؟ می‌توان امروز آدامسی مشابه را جوید و در موزه به جای آدامسِ فرگوسن گذاشت؟ اگر «وصف اساسی» در معامله‌ای مورد نظر طرفین قرار گرفته باشد و پس از معامله معلوم شود که آن وصف مفقود است، معامله باطل خواهد بود. مثلاً اگر سنتوری را به گمان این‌که سازِ شخصیِ مشکاتیان بوده است بفروشند و بعد معلوم شود آن ساز، سنتوری مرغوب و، امّا متعلّق به فردی جز مشکاتیان است معامله اساساً باطل خواهد بود. زیرا خریدار می‌خواسته «سنتورِ مشکاتیان» را داشته باشد و نه سنتوری مرغوب را. برخی اوصافِ اساسی همچون "وصف قِدمت" را نمی‌توان پس از نابود کردن‌شان بازساخت. چگونه می‌توان حس و حالِ حضور مشکاتیان و مهمانان ارجمندش همچون شجریان و علیزاده و ... را به زیر این سقفِ ویران بازگرداند؟ با وجودِ فرادستانی این‌چنین، به تعبیرِ استاد شفیعی کدکنی کارمان زار خواهد بود.
منبع :فرارو



گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->