با نگاه به دوران امام رضا (ع) در مییابیم آن زمان اغلب جامعه اسلامی از اهل تسنن بودند و مأمون با علم به اینکه امام رضا (ع)، امام شیعیان و از مکتب و اندیشه حاکم بر جامعه جدا هستند ایشان را فراخواند و به ولایتعهدی برگزید. امام رضا (ع) قبل از عزیمت به خراسان در مدینه نیز مورد توجه بودند و با استناد به گزارشهای تاریخی، عالمان مذاهب مختلف در تفسیر مسائل دین و احکام شرعی به ایشان مراجعه میکردند و حضرت را عالمی برجسته میدانستند.
از رخدادهای مهم زندگی حضرت ثامن الحجج (ع) هجرت تاریخساز از مدینه به مرو است؛ با توجه به اینکه نیشابور یک مرکز بزرگ علمی در آن دوران بوده، بیشتر مدت اقامت حضرت در این شهر بوده است و بنا بر روایات بیش از دو ماه در نیشابور اقامت داشتند. هنگام ترک شهر برخی بزرگان به محضر امام رسیده و عرضه داشتند: از ما میگذری و حدیثی از پیامبر (ص) برای ما نمیگویی و امام نیز حدیث معروف سلسلهالذهب را برای آنها بیان کردند و فرمودند: این حدیث را من از پدرانم نقل میکنم و سپس تک به تک پدران خویش را برشمردند تا به پیامبر (ص) و نهایتا خدا رسیدند...
بنابر گزارشهای تاریخی در مدت حضور امام رضا (ع) در مرو و نیشابور شاید بیش از ۳۰هزار پرسش و موضوع در محضر امام مطرح شد و امام بخشی از آنها را با آیات قرآن، بخشی را با احادیث پیامبر (ص) و برخی را با احادیث خود و پدران بزرگوارشان بیان کردند، لذا بیتردید حضرت علیبنموسی الرضا (ع) عمدهترین نقش را در گسترش حدیث نبوی و بازتعریف حدیث در جامعه اسلامی داشتهاند.
در آن دوران بیشتر مردم به ویژه مردم مرو دریافته بودند که علیبنموسیالرضا (ع) بسیار متفاوتتر و فراتر از مأمون است که به عنوان خلیفه رسول خدا (ص) و رهبر جامعه حکومت کند! جالب آنکه وقتی قرار بود با امام رضا (ع) بیعت کنند، اما با مأمون بیعت کردند، حضرت انتقاد کردند و فرمودند: این شکل بیعت نیست و مردم هم تعجب کردند که چگونه مأمون که خود را رهبر جامعه میداند از سنت رسول خدا (ص) بیخبر است و امام رضا (ع) که ولیعهد او و شخص دوم است، آگاهتر است! شرایط به گونهای بود که امام توانستند جایگاه امامت و ائمه (ع) و نقش آنها را بیان کنند.
در «مسند امام رضا (ع)» در حدیث۳۳ نقل است که امام رضا (ع) فرمودند: «پیامبر گرامی (ص) فرمودهاند: هر که دوست دارد زندگیاش، چون زندگی من باشد و مرگش، چون مرگ من و به بهشتی که خدا مرا وعده کرده است، وارد شود باید چنین و چنان باشد. هر که میخواهد به حیات و ممات دست پیدا کند، باید ولایت علیبنابیطالب (ع) و اوصیای پس از او را بپذیرد، آنها شما را هدایت کرده و هیچگاه شما را وارد گمراهی و چاه سرگردانی نمیکنند.»
بدون تردید باارزشترین سرمایه حدیثی ما درباره امام و جایگاه امامت، از امام رضا (ع) است در حالی که ایشان در دستگاه خلافت محصور و محدود بودند و اجازه تبلیغ و ترویج نداشتند، اما با دقت و ظرافت و گستردگی توانستند جایگاه امامت و ائمه (ع) را به مردم معرفی کنند و یکی از بزرگترین افتخارات ما به حضرت رضا (ع) این میراث گرانبهاست.
آنچه که باعث شد سخنان امام رضا (ع) تا این حد در بین مردم رواج پیدا کند و این قدر این موضوع برجسته شود، انطباق و استنادات امام به قرآن کریم است. قرآن حبیبا...، عروهالوثقی و میثاق مشترک بین همه مسلمانان است، بنابراین وقتی که امام درباره ائمه (ع) و صفات آنها و ضرورت امام و حضورش در همه اعصار صحبت میکنند همه اینها را به آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر استناد میدهند، از این رو، امام رضا (ع) تنها در مقام تبیین نبودهاند بلکه در مقام استدلال و احتجاج نیز برآمدهاند.
به عبارت دیگر، اینچنین نبوده که امام در بین شیعیان خود و کسانی که به آن حضرت ارادت داشته و ایشان را معصوم میدانستهاند، سخن گفته باشند بلکه ایشان ناگزیر بودهاند با استناد به قرآن و حدیث نبوی که مورد قبول همه مسلمانان است، جایگاه امامت را به این کمال و زیبایی تبیین کنند.