برخورد بار کامیون با پل هوایی شهید فهمیده در مشهد (۲ آذر ۱۴۰۳) انتقام از قاتل با قتل فجیع سه عضو خانواده سانحه رانندگی در خواف خراسان رضوی هشت مصدوم برجای گذاشت (۲ آذر ۱۴۰۳) قتل فجیع جوان ۲۳ ساله تهرانی به جرم دفاع از ناموس تصادف در مسیر سبزوار- خوشاب یک کشته و ۲ زخمی برجای گذاشت (۲ آذر ۱۴۰۳) کاهش مصرف آب در مشهد، نتیجه اقدامات فرهنگی موثر است مسمومیت ۶ عضو یک خانواده با گاز مونوکسید کربن در نزدیکی مشهد (۲ آذر ۱۴۰۳) ۸ محصول غیرمجاز آرایش چشم اعلام شد برخی جاده‌های خراسان رضوی بارانی و لغزنده است (۲ آذر ۱۴۰۳) آیا میتوان با زن مبتلا به ایدز ازدواج کرد؟ پروازهای ایران‌ایر به فرودگاه استانبول روزانه شد جزییات حادثه سقوط آسانسور یک ساختمان مسکونی در خیابان قائم مشهد واژگونی خودرو در بجستان خراسان رضوی یک کشته برجای گذاشت (۲ آذر ۱۴۰۳) دستگیری ۳۸۶ متهم به سرقت در اجرای طرح اقتدار امنیت اجتماعی در مشهد زمان برگزاری کنکور سراسری ۱۴۰۴ اعلام شد تلاش‌های ماندگار استاد باقرزاده در توسعه دانشگاه فردوسی و رفاه دانشجویان اختصاص ۲.۲ هزار میلیارد تومان برای تکمیل طرح‌های نیمه‌تمام سیستان و بلوچستان آخرین اخبار از تأثیر معدل در کنکور توصیه‌هایی برای محافظت در برابر آلودگی هوا واژگونی خودرو در بولوار وکیل‌آباد مشهد بدون مصدوم و محبوس تنها نشانه پوکی استخوان «شکستگی» است ستاد حقوق بشر به تصویب قطعنامه پیشنهادی کانادا علیه ایران اعتراض کرد اختلافات مالی بین ۳ دوست در تهران منجر به قتل شد شمارش معکوس برای روشن‌شدن تنور نانوایی در محله عمار یاسر مشهد اعترافات مردی که همسرش را با کلنگ در مشهد به قتل رساند + عکس پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (پنجشنبه، یکم آذر ۱۴۰۳) | تداوم بارش باران در غالب نقاط استان نگرانی وزیر بهداشت از روند نزولی زادوولد در کشور | ثبت کمتر از یک میلیون تولد در سال ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین اجتماعی فعلاً بیمه تکمیلی ندارند! (یکم آذر ۱۴۰۳) | لطفاً بیمار نشوید انجام ۱۵۰۰ عمل جراحی برای مجروحان حادثه لبنان در ایران تأکید معاون وزیر نیرو بر ضرورت اعمال مدیریت مصرف آب در مشهد
سرخط خبرها

کاش من کمى درخت بودم

  • کد خبر: ۲۹۵۱۸
  • ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۶:۴۷
کاش من کمى درخت بودم
فریدون صدیقى - استاد علوم ارتباطات
او عاقل است که خودش سبز است و ما را سبز مى‌خواهد؛ پس تردید ندارم هیچ درختى خودکشى نمى‌کند، کشته مى‌شود. وقتى بلوطى آتش مى‌گیرد، سوختن و خاکسترشدنش به‌خاطر جفا در حق حیات خود ما و نیز آقا یا خانم بلوط دیرینه‌سال است؛ هوا تیره و تنفس دشوار مى‌شود.
وقتى درختى سبز و ستبر تبر مى‌خورد و با درد و زخم تمام‌قد دراز مى‌کشد، آنکه از اندوه گونه‌هایش خیس مى‌شود، جنگلبان است، چون مى‌داند جنگل بدون درخت، برهوت است. آتش‌سوزى‌هاى پیاپى جنگل‌ها و خرده‌جنگل‌هاى این پارک و آن پارک که پس از عمرى تقلا قد کشیده‌اند، خبر از شقاوتى مى‌دهد که برخى از ما نسبت به آب و خاک روا مى‌داریم. کشتن درخت، نابودکردن خاک و ناامیدکردن نسیم به‌خاطر نامهربانى با درخت و آب، عداوت در حق زندگى است. وقتى درختان را بى‌دلیل دار مى‌زنیم، باد بدون جنگل موجب شورش خاک مرده مى‌شود و جمعیت انبوهى از هم‌وطنان ما در غبار گم مى‌شوند. بلوط‌هاى تاریخى زاگرس که این روز‌ها خاکستر مى‌شوند، نه‌تن‌ها داغى بر دل زاگرس‌نشینان که زخمى عمیق برتن ما و همه کسانى است که حس شادابى و زیبابودن را از توازن و هماهنگى کامل اجزای طبیعت گرفته‌اند. چقدر سوختن جانداران در آتش بی‌رحمى دل‌آزار است و من چقدر حالم پاییز و شرمگین درخت توتى است که هزار سال پیش با تیزى چاقو تیرى در قلب بر تنش زخم زدم! نمى‌دانم هنوز آن درخت هست و زخم جنون من به‌خاطر جفاى لیلى را حفظ کرده است یا نه؟ با این همه، حالا و همیشه‌ها هر بار روى صندلى یا نیمکت چوبى مى‌نشینم، حس و گرماى عزیزى در من جوانه مى‌زند و حالم را مسرور مى‌کند، مثل تکیه دادن به درختى که سایه‌اش بی‌دریغ است که یعنى باور کنیم درخت جلوه‌اى نازک از زندگى نیست، میوه سبز زندگى است. کاش برخى از ما از سر کم‌لطفى، نادانستگى، بى‌مسئولیتى یا منافع شخصى هیچ خار و خسى را شعله‌ور نکنیم تا آهو، بزکوهى، خرگوش و سنجاب بى‌جان نشوند. مگر کشتن درخت و پلنگ شقاوتی تلخ‌تر از زخم و جرح و مرگ یک انسان نیست؟ مگر نه اینکه وقتى نسبت به یک همنوع ناتوان و معلول احساس همدردى مى‌کنیم، در واقع درک و احساس او را در خودمان زنده مى‌کنیم؟ اگر چنین است که هست، پس چگونه مى‌توان حس سیال آب و خاک را در ساقه و شاخه‌هاى درختان درک نکرد؟ چگونه مى‌شود خرسندى بوته را نسبت به شکفتن غنچه گل نادیده گرفت؟ چگونه مى‌شود اشک روباه در پاسوزشدن بره‌اش به‌وقت شعله‌ورشدن جنگل‌هاى زاگرس را نادیده گرفت یا گریز سراسیمه و بى‌فرجام پرنده، پروانه و پلنگ را در خرمن‌سوزى‌ها ندید؟ ... بروم به ۴ گلدان گوشه‌وکنار خانه‌ام آب بدهم. اگرچه امروز دوشنبه است، نه سه‌شنبه یا جمعه که وقت نوشاب آن‌هاست، مى‌دانم آن‌ها دهان خشک آتش زاگرس‌اند. درختان عاقل‌اند، چون مى‌دانند فضاى سبز یعنى حضور درخت که سایه دارد، نه چمن و چند بوته گل و گلدان. پس مى‌کوشند تا آخرین قطره جان سبز بمانند تا حال ما را خرسند کنند. من خودم شناسنامه بلوط صدساله زاگرس، گردوى پانصدساله دلارام تفرش، توت چهارصدساله آستانه و حتى سرو زرتشتى (سرو ابرکوه) چهارهزاروپانصدساله را دیده‌ام که همچنان زندگى را سبز مى‌کنند. کاش درختان حق شکایت داشتند. کاش صداى جنگلبانان شنیده شود. کاش گلدان‌ها همچنان در رؤیای درخت‌شدن باشند. کاش من کمى درخت بودم، کمى سبز بودم، کمى سایه بودم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->