ویدئو | منصور ضابطیان در «آپارات» میزبان ستارگان دوران مدرن می‌شود ویدئو | بخش هایی از گفتگوی جنجالی محمدحسین مهدویان با هوشنگ گلمکانی حادثه در تنکابن | یادی از مرحوم منوچهر حامدی خراسانی، بازیگر سینما و تلویزیون تمدید مهلت ارسال اثر به نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر به نام مادر | مروری بر مشهورترین مادر‌های سینمای پس از انقلاب اسلامی بومیان جزیره سی پی یو آموزش داستان نویسی | شکل مولکول‌های جهان (بخش اول) همه چیز درباره فیلم گلادیاتور ۲ + بازیگران و خلاصه داستان نقش‌آفرینی کیانو ریوز و جیم کری در یک فیلم کارگردان فیلم ۱۰۰ ثانیه‌ای ردپا: پیام انسانی، رمز موفقیت در جشنواره‌های جهانی است اسکار سینمای اسپانیا نامزدهای خود را معرفی کرد برج میلاد، کاخ چهل و سومین جشنواره فیلم فجر شد آمار فروش سینمای ایران در هفته گذشته (٢ دی ١۴٠٣) استوری رضا کیانیان در واکنش به بستری‌شدن محمدعلی موحد و آلودگی هوا + عکس صوت | دانلود آهنگ جدید بهرام پاییز با نام مادر + متن صفحه نخست روزنامه‌های کشور - یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳
سرخط خبرها

آموزش داستان نویسی | خیالی که نفس می‌کشد (بخش دوم)

  • کد خبر: ۲۹۷۲۶۲
  • ۰۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۵۹
آموزش داستان نویسی | خیالی که نفس می‌کشد (بخش دوم)
صحبت از شخصیت و زنده‌بودنِ شخصیت است. باید به این باور برسید که شخصیت و شخصیت‌پردازی یکی از مهم‌ترین ارکان هر روایت است.

صحبت از شخصیت و زنده‌بودنِ شخصیت است. باید به این باور برسید که شخصیت و شخصیت‌پردازی یکی از مهم‌ترین ارکان هر روایت است. اگر قرار باشد عناصر داستان را به پنج رکن اصلی و یا حتی کمتر تقلیل دهیم، بازهم شخصیت یکی از آن پنج‌تا و یا حتی سه‌تا خواهد بود.

پس، با احتساب این مورد، بخش بزرگی از هوش و دقت و نوآوری و تمرین‌هایتان را باید روی ویژگی‌های شخصیتی متمرکز کنید؛ و تمام نکته این مطلب درباره کیفیت ساخت شخصیت است، وگرنه هر آدم بی‌استعداد و خام و خنگی هم می‌تواند ماجرا‌هایی درباره یک یا چند آدم تعریف کند، بدون اینکه به کیفیت‌های وجودی توجهی داشته باشد.

در بخش پیشین، چند توصیه برای ایجاد ارتباط عمیق‌تر بین شخص نویسنده و شخصیت داستانی فهرست شد. در اینجا، دنباله آن توصیه‌ها را برایتان می‌نویسم:

چهارم: شخصیت را در موقعیت‌های مختلف قرار دهید و واکنش او را بسنجید. یکی از توصیه‌های قدما این است که «اگر می‌خواهید کسی را بشناسید، با او همسفر شوید.» درواقع، آدمی که در شرایط امنی قرار گرفته باشد با مهارت تمام قادر خواهد بود که ویژگی‌های شخصیتی‌اش را پنهان کند (مخصوصا، آنهایی که جزو ضعف‌های او به‌شمار می‌آیند و یا ازنظر اجتماعی و اخلاقی وجهه چندان خوبی ندارند و یا حتی بد و نکوهیده‌اند)، اما آدمی که در سفر باشد نمی‌تواند: غربت می‌تواند آدم را آسیب‌پذیرتر و بی‌دفاع‌تر کند؛ به خیشی می‌مانَد که اعماق هر آدمی را شخم می‌زند و زیرورو می‌کند تا لایه‌های پنهانش عیان شوند.

پس شخصیت خیالی‌تان را در موقعیت‌های مختلف قرار دهید و تماشایش کنید که چگونه رفتار می‌کند: در مواجهه با خطر، زمانی‌که فرصت مالی بزرگی پیش‌رویش قرار دارد، وقتی تحت فشار عصبی گیر می‌افتد، در یک بحران عاطفی، جایی‌که لازم است برای رهایی دروغ بگوید، و هزاران‌هزار وضع مختلف دیگر. در چنین گستره‌ای، شناخت عمیق‌تری نسبت‌به شخصیت موردنظر پیدا می‌کنید و چنین‌چیزی شما را برای نوشتن یک شخصیتِ خوب مهیا می‌کند.

پنجم: طرح‌واره‌ها را بشناسید. حالا که صحبتش پیش آمد، شاید مطالعه کتاب «طرح‌واره درمانی» از دکتر جفری یانگ و همکارانش کمک خوبی به شما باشد. (طبق مطالعاتی که تا اینجای کار داشته‌ام، بحث طرح‌واره‌ها بسیار گسترده‌تر از چیزی است که جفری یانگ می‌گوید، و شاید مطالعه تئوری‌های شگفت‌انگیز پروفسور ژان پیاژه بزرگ و دوست‌داشتنی شما را هم به همین نتیجه برساند. در‌هر‌صورت و درحال‌حاضر، کسی‌که در مبحث طرح‌واره‌درمانی پیشروست همین دکتر جفری یانگ است که طرح‌واره‌ها را به هجده نوع مختلف تقسیم کرده است.)

 آشنایی با طرح‌واره‌ها به شما کمک می‌کند تا بتوانید مدل و الگو‌های فکری شخصیت‌ها را دقیق‌تر بشناسید. برای‌مثال، «مهرطلبی» یک طرح‌واره است و شخصیتی که طبق این الگو عمل می‌کند مسائل عاطفی خودش را به سمت‌و‌سوی خاصی هدایت می‌کند و معمولا شریک عاطفی خودش را دچار دردسر‌های عمیقی می‌کند. طرح‌واره‌ها به شما این امکان را می‌دهند که بدانید یک انسان در کنش‌های سیاسی‌اش چرا و چطور این‌گونه رفتار می‌کند، درحالی‌که ممکن است در مسائل عاطفی‌اش رویکردی حتی متضاد داشته باشد.

همان‌طورکه یک کهکشان شامل منظومه‌های متعدد با قوانین مختلف است، یک شخصیت داستانی ــ‌و البته واقعی‌ــ هم طرح‌واره‌های مختلفی دارد که لزوما همه و تمام‌وکمال تابع یک قانون مشخص نیستند. عمل به این توصیه، جدای از اینکه نگرش شما به آدم‌ها را ممکن است تغییر دهد، کمک می‌کند که تا عمیق‌ترین لایه‌های روانی شخصیت‌ها هم نفوذ کنید.

شاید این توصیه برایتان شائبه به‌وجود بیاورد که با این رویکرد شخصیت‌هایی که ساخته می‌شوند کلیشه‌ای و شبیه به هم درمی‌آیند. اما نه. نکته‌ای که ناگفته مانده این است که طرح‌واره‌ها را احتمالا بتوانیم به چرخ‌دنده‌های ساعت تشبیه کنیم: همان‌طور‌که پیش‌از‌این گفته شد، طرح‌واره‌های انسان‌ها لزوما شبیه به هم رفتار نمی‌کنند و تابع یک قانون مرکزی و مشخص نیستند، بلکه می‌توانند حتی در تضاد با یکدیگر باشند و در یک مجموعه کلی و در اتحاد با هم یک روان کامل را شکل بدهند. مثلا، فرض کنید که اندازه و ابعاد یکی از چرخ‌دنده‌های ساعت را تغییر دهید: نتیجه منطقی آن تغییر سرعت چرخش عقربه‌ها خواهد بود. 

اگر این نتیجه را تبدیل به معادلی روانی کنیم که منجربه رفتار و عواطف خاصی شود، مانند این است که شما هرکدام از طرح‌واره‌ها (= چرخ‌دنده‌ها) را دستکاری کنید: نتیجه کار متفاوت خواهد بود، و این تکنیک به شما امکان طراحی بی‌شمار‌آدم را خواهد داد. پس، با‌این‌حساب، اگرچه ظاهر این توصیه دعوت به کلیشه است، اما در ذات خودش پتانسیلی به‌شدت کلیشه‌گریز و زایا دارد؛ دراصل، برای شما تنوع ایدئالی از شخصیت‌ها را فهرست می‌کند.

با احترام عمیق به پیرمرد خوش‌سیما و مهربان دنیای روان‌شناسی، نابغه بزرگ، پروفسور ژان پیاژه دوست‌داشتنی.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->