به گزارش شهرآرانیوز؛ در بحبوحه روزمرگیها و شرایط مختلفی که خودآگاه و ناخودآگاه ما را بهسمت گناه و خطا سوق میدهد و گاه هم موفق میشوند انسان را مبتلا کنند، نیاز است راه چارهای باشد تا امیدمان را از دست ندهیم و بدانیم که از مسیر بندگی و شعاع رحمت خداوند خارج نشدهایم، بلکه همت لازم است تا از دوربرگردانی که خدا چاره کرده است، که همان توبه و درخواست استغفار است بهسویش بازگردیم و گره پیوندمان با او را محکم کنیم. با استاد ابوالفضل بهرامپور، مترجم و مفسر قرآن و صاحب تفسیر «نسیم حیات»، درباره آیات امیدبخش قرآن گفتگو کردهایم.
همه آیاتی که موضوع توبه و قبولی آن از سوی خدا را مطرح میکنند، چیزی فراتر از امید را به انسان عرضه میکنند و به او رحمت و بخشش خداوند را یادآوری میکنند. حضرت آدم (ع) بهعنوان پدر بشر و انسان اول، بعد از هبوط به زمین، چهل شبانهروز دائم گریه میکرد؛ چون گناه را همچون تیری میدانست که از کمان رها شده است و آب رفته دیگر به جوی بازنمیگردد، درحالیکه از ابتدا تقدیر و رأی الهی بر این بود که ما به زمین بیاییم، آداب زندگی و بندگی را یاد بگیریم و بهجای بیاوریم و دوباره نزد خدا و به بهشت بازگردیم.
دلیل آن همه ناراحتی و غم حضرت آدم (ع) این بود که میپنداشت، چون گناه و ترک اولی کرده است، دیگر بخشیده نمیشود، اما وقتی خدا به او فرمود: اگر به گناهت اقرار و توبه کنی، بهطوریکه دیگر تکرار نشود، بخشیده میشوی، تعجب کرد و از خدا دستورالعملهایی دریافت کرد که همان اقرار به گناه، توبه و خضوع در درگاه الهی بود و خدا هم او را بخشید؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ» (بقره، ۳۷).
آیه دیگری که با نگاه به موضوع توبه، امیدواری را به بهترین شکل به بندگان یادآوری میکند، وقتی است که خداوند در وصف حضرت سلیمان (ع) میفرماید: «وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَیْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ؛ ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبى! زیرا او بسیار توبهکننده بود» (ص، ۳۰). در زبان عربی، واژه نعمه جایی بهکار میرود که از چیزی به اندازهای خوشمان بیاید که مجذوبش شویم، أَوّابٌ هم از ریشه اوب یعنی کثیرالرجوع و فردی است که دقیقهبهدقیقه به خدا رجوع و هرجا خطایی میکند حتی اگر خیابان باشد، همانجا میایستد و از پروردگارش عذرخواهی میکند.
آیه ۳۰ سوره ص، آیهای امید بخش است؛ چراکه میگوید خدا اگرچه درباره خطا و گناه انذار و هشدار داده و از بندگان خواسته است که از آن دوری کنند و مرتکب خطا و گناه نشوند، اما آنچه از بنده توقع دارد و برایش جذاب است، توبه و برگشت به محض ارتکاب گناه است؛ یعنی برای خدا مهم است که اگر جایی هم از مسیر منحرف شدیم، زود بازگردیم بهجای نخست و قبله را پیدا کنیم تا گناه ما را در خود نگه ندارد و تاریکمان نکند، لذا بلافاصله درپی هر گناه و خطا، باید توبه و از خدا طلب بخشش کنیم. خدا دوست دارد ما زود بهسویش بازگردیم و از گناهمان پشیمان شویم.
توبه برای این مهم است که به بندگان، فرصت گذر از گناه و تاریکی آن را میدهد و به او کمک میکند با تحولی درونی و با پشیمانی از گناه مرتکبشده، به درگاه الهی برود و امیدوار به بخشش و رحمت او در آن تاریکی باقی نماند. اگر راه توبه بسته بود، گنهکاران در آن حال باقی میماندند و هیچ بندهای راه برگشت به مسیر نور و مدنظر خدا را نداشت، لذا امامسجاد (ع) در «مناجاتالتائبین» به خدای متعال میگویند: «خدایا! تشکر میکنم که بابی به اسم توبه را به روی من باز کردی!».
همین که در دل پشیمان شویم و از گناه لذت نبریم و اذیت شویم، توبه کردهایم. قرآن کریم میفرماید هرکه توبه کند، میپذیریم. در نماز چندینمرتبه به رحمن و رحیم بودن خدا اشاره شده است که این پذیرش توبه و بخشش گناهان، از بزرگترین جلوههای رحمن و رحیم بودن اوست و به انسان امید میدهد که با گناه به ورطه ناامیدی از رحمت خدا نیفتد و بداند که راه بازگشت وجود دارد.
آنها که بهدلیل جهل، گناه میکنند، باید بلافاصله توبه کنند و این باید به یک فرهنگ غالب و جزئی مهم از سبک زندگی ما تبدیل شود؛ البته ابتدا باید تلاش کنیم که گناه نکنیم و از آن فاصله بگیریم، اما اگر به آن دچار شدیم، باید توبه کنیم؛ توبه باید تبدیل به فرهنگ و عادت شود.
باید توجه کرد که توبه در لحظه، پرونده اعمال را سبک میکند، اما آنها که توبه نمیکنند، گناهانشان ذرهذره روی هم جمع و تبدیل به کوهی از نافرمانی میشود؛ البته توبه شروطی دارد. امامعلی (ع) در اینباره میفرمایند: «توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی با قلب، طلب آمرزش با زبان، عمل به وسیله اعضا و جوارح، و اراده و تصمیم جدی بر اینکه به گناه و آلودگی گذشته بازگشت نکند» (بحارالانوار، ج۷۸، ص۸۱)؛ لذا این بابی که خدا گشوده و امیدی که در بنده ایجاد کرده است، صرفا به لفظ نیست، بلکه انسان باید قلبا ابراز تنفر و پشیمانی کند، درپی جبران برآید و قصدی به تکرار و بازگشت به آن گناه نداشته باشد.