مهدی قرآنی/ شهرآرانیوز - جسد مرد جوان در حاشیه زمین کشاورزی افتاده بود. انگار که داخل وان پر از خون افتاده باشد، سرتاپایش خونین بود. اطرافش هم خون زیادی روی علفهای هرز و خاک ریخته بود. بیل، کلنگ، داس و یک خورجین موتور هم کنارش بود که نشان میداد جوانک مشغول کار بوده است. در نزدیکی جسد، اما رد لاستیک یک موتور دیده میشد و از شواهد امر پیدا بود که قاتل یا قاتلان از هراس لورفتن، بدون فوت وقت از صحنه جنایت گریختهاند. ساعت نزدیک ۲۲:۳۰ چهارشنبه بود و آژیر خودروهای پلیس و رفت و آمدشان خبر از یک حادثه در توس ۵۵ میدادند.
خبر کشف جسد خونآلود در زمین زراعی خیلی زود بین اهالی پیچید و مردم را به محل حادثه کشاند. متوفی را، اما همه میشناختند و دیده بودند که عصر چهارشنبهای به زمین زراعی پدرش رفته است. چند نفر از همسایهها هم به پلیس گفته بودند که قبل از مقتول، برادر بزرگترش را دیدهاند که در زمین پدرش مشغول زدن علفهای هرز بوده است.
آنچه از این تصویر بههم ریخته دریافت میشد جنایتی بود که در آن یک مرد سیوسه ساله به خاک و خون کشیده شده بود؛ موضوعی که از سوی افسر کلانتری کاظمآباد مشهد به قاضی احمدینژاد، بازپرس قتل دادسرا اعلام شد. بررسی اولیه جسد حاکی از آن بود که مرد جوان هدف شلیک اسلحه قرار گرفته و زخمهای عمیقی روی شکم و سینهاش و شنیده شدن صدای شلیک از سوی چند نفر از اهالی منطقه این فرضیه را تأیید میکرد.
اختلاف سر اعتیاد برادر بزرگتر
انتقال جسد به پزشکی قانونی و ضبط لوازم موجود در اطراف مقتول به غائله تماشاچیان پایان داد و پرده اکران این صحنه جنایت را پایین کشید. در همان دقایق اولیه تحقیقات قضایی از خانواده مقتول آغاز شد و پدر جوانک هنوز باور اینکه پسرش را کشتهاند، برایش سخت بود. میگفت عصر چهارشنبه پسر بزرگش برای زدن علفهای هرز به زمین زراعی رفته و خبری از پسرکوچکش که به قتل رسیده نداشته است. او برای پلیس از اختلاف مقتول و برادرش بر سر اعتیاد پسر بزرگترش (برادر مقتول) گفت که همین سرنخ و غیب شدن مرد چهلوسه ساله (برادر بزرگتر مقتول) ظن پلیس را به او جلب کرد. ظنی که پای مأموران را در دقایق بامدادی روز پنجشنبه به باغی در منطقه خینعرب کشاند. چند نفری در باغ بودند که با حضور پلیس از محل گریختند. همین فرار کافی بود تا مأموران دست به اسلحه شوند و چند تیر هوایی شلیک کنند. دو مرد جوان که تبعه خارجی و از کارگران باغ بودند، سرانجام خود را تسلیم قانون کردند. در ادامه هم مأموران آگاهی گوشی تلفن همراه مقتول را در خانهباغ این ملک زراعی کشف کردند.
حالا واقعیت مثل روز روشن بود و درکنار هم قرار دادن قطعات پازلِ سرنخهای به دست آمده نشان از تکرار یک پرونده برادرکشی دیگر در مشهد داشت. ماجرایی که ۲۴ ساعت بعد از قتل جمال به دست برادرش جلال در بولوار اقبال لاهوری به خاطر یک سگ اتفاق افتاده بود و حالا در بولوار توس به شکلی دیگری تکرار شده بود که در آن برادری چهلوسه ساله به علتی نامشخص با شلیک وینچستر برادر سیوسه ساله خود را از پا درآورده بود.
تسلیم در برابر قانون
تحقیقات برای به دام انداختن متهم این پرونده ادامه داشت تا اینکه عصر پنجشنبه او خودش را تسلیم قانون کرد. گرچه مدارک و شواهد همگی علیه این مرد جوان بود، اما او نظری خلاف فرضیه نقش داشتنش در این قتل داشت و ضمن رد آن مدعی شد که برادرش را چند مرد ناشناس موتورسوار کشتهاند. او عصر روز جنایت را برای پلیس اینگونه شرح داد که در زمین پدرش مشغول کار بوده و فردی موتورسوار برادرش را به محل رسانده است. دیدار دو برادر هنوز به چند دقیقه نکشیده که صدای چند موتورسیکلت شنیده میشود و مقتول از برادرش میخواهد جانش را بردارد و فرار کند.
متهم ادعا کرد: «نمیدانم چرا، اما او وقتی موتورسواران را دید به من گفت که فرار کنم. هنوز مسافتی نرفته بودم که صدای شلیک آمد و فهمیدم برادرم را کشتهاند.» با این ضد و نقیضگوییها، اما متهم در رویارویی با قاضی پرونده تاکید کرده است که واقعیت این جنایت را تنها به پدرش خواهد گفت و پیگیریهای این پروند تا برملا شدن همه ابعادآن ادامه دارد.