امید جهان بر اثر سکته قلبی در بیمارستان بستری شد تارزان در خیابان ارگ | روایت یک آپاراتچی از سینما‌های ۵۰ سال قبل مشهد + ویدئو حامد همایون: کنسرت خیابانی برای پول نیست رضا توکلی: کار نمی‌کنم چون به ما کار نمی‌دهند همراهی شبکه نمایش با «ایران جان» | اصفهان در قاب سینما سینما، ادامه همان سنت و مسیر بزرگ شاعرانه ای است که در گستره خراسان جریان داشته و دارد روایت ناگفته پرویز پورحسینی از حذف صحنه‌ای مهم در «کمال‌الملک» علی حاتمی احمد غرویان، مدیر مسئول نشریه «صبح نیشابور» درگذشت ناگفته‌های آزیتا حاجیان از پشت صحنه «دزد عروسک‌ها» فراخوان سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر خراسان رضوی منتشر شد پخش گفتگوی ویژه خبری وزیر امور خارجه از شبکه خبر + زمان پخش روز ملی سینما: وعده‌های فرهنگی یا حمایت‌های واقعی؟ نگاهی به تاریخ سینما در مشهد | روایت یک شهر روی پرده نقره‌ای معرفی برگزیدگان بخش فیلم‌نامه کوتاه جشنواره فیلم کوتاه عباس کیارستمی + اسامی اولین اِبی موسیقی ایران درگذشت بیانیه خانه کارگر به مناسبت روز سینما یک تصادف ساده، جعفر پناهی را به اسکار معرفی کرد درخشش «کسری تیرسحر» فیلمبردار «رَمی» در جشنواره فیلم کوتاه آمریکا اسطوره‌های ایرانی هسته اولیه فرهنگ ایران هستند «ایران سبز» به موضوع وحدت اهل سنت و تشیع می پردازد + زمان پخش
سرخط خبرها

ولش کن!

  • کد خبر: ۳۰۳۱۷۰
  • ۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۷
ولش کن!
روزی هزاربار هم تکرار می‌شود و هربار هم می‌گوییم ولش‌کن! این اواخر رفته بودم یک مرکز درمانی که با بیمه تکمیلی قرارداد داشت. این یعنی نباید بابت خدماتش از من پولی دریافت می‌کرد.

ولش کن! این ولش‌کن از آن ولش‌کن‌هایی نیست که خطاب به دیگران و با صدای بلند می‌گوییم. این ولش‌کن از آن ولش‌کن‌هایی است که توی دلمان و زمزمه‌کنان خطاب به خودمان می‌گوییم و خیلی راحت می‌گذریم از کنارش.

آن هم درست وقتی قرار است قدم از قدم برداریم، وقتی که قرار است پایمان را کمی فراتر بگذاریم از منطقه امن عادت‌هایمان.

اذعان می‌کنم کار ساده‌ای نیست. رفتار‌های ما خودکار و خودجوش عجین شده با شکل و شخصیتمان و تغییر حکایت از جا‌کندن درخت تنومند پر از خار و خاشاک همان مرد کاهلی است که کار امروز را به فردا می‌انداخت و در از میان برداشتن سنگی که پیش پایش بود سستی می‌کرد.

تغییر یا بودن آن جوری که همیشه نبوده‌ایم، بودن با نسخه‌ای متفاوت از همان همیشگی خودمان، درد دارد.

روزی هزاربار هم تکرار می‌شود و هربار هم می‌گوییم ولش‌کن! این اواخر رفته بودم یک مرکز درمانی که با بیمه تکمیلی قرارداد داشت. این یعنی نباید بابت خدماتش از من پولی دریافت می‌کرد. حتی وقتی زنگ زدم و پرسیدم، گفتند: بیا! مجانی است!

رفتم و برای ارائه هر خدمتی از رادیولوژی تا ویزیت پزشک و ... گرفته از من پول گرفتند. می‌گفتند بخشی را باید خودت بپردازی و من هاج‌و‌واج فقط کارت می‌دادم و پول و زیر لب به خودم می‌گفتم: ولش‌کن! پولی نیست حالا! بعد که به خانه برگشتم درد داشتم! این بار تغییر نکردن برایم دردآور بود! این بار که انگار به‌جای ولش‌کن کسی در گوشم می‌گفت تو نمی‌توانی از حق خودت دفاع کنی! تو حاضری زیر بار حرف زور بروی و دم نزنی! و بعد که یادم آمد پای تمام فرم‌ها جلو عبارت شغل نوشته بودم: خبرنگار! بیشتر دردم گرفت.

«خبرِ چه نگاری!» من که حرف خودم را هم نتوانسته بوده‌ام بزنم چطور فکر می‌کردم که این سال‌ها تریبون بودم برای دیگران؟ آخر این مطلب هم نمی‌خواهم بگویم که حالا من تغییر کرده‌ام و همه چیز خوب پیش می‌رود! نه! آخرش می‌خواهم اذعان کنم به این کاستی و بعد از اینکه احساس می‌کنم نردبان آگاهی را فقط یک پله، تأکید می‌کنم یک پله! بالا رفتم. بلی! تغییر بی‌آگاهی و اذعان‌شدنی نیست و همین برایم تا اطلاع ثانوی ختم این غائله بود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->