شهرداری مشهد به استقبال جشن بزرگ نیمه شعبان می‌رود (۲۴ بهمن ۱۴۰۳) سرویس‌دهی ویژه اتوبوسرانی مشهد به آرامستان‌ها در ایام چراغ برات شهردار مشهد: معراج شهدا کار بسیار فاخری در حوزه ایثار و شهادت خواهد بود+ویدئو جابه‌جایی بیش از ۲۰ میلیون مسافر از طریق پایانه‌های مسافربری شهرداری مشهد طی ۱۰ماهه نخست ۱۴۰۳ تاریخ اقتصادی مشهد از سنگ‌تراشی تا شهری صنعتی | کارمان با «هرکاره» رونق گرفت معاون شهردار و رئیس سازمان اجتماعی و فرهنگی شهرداری مشهد خبر داد: بهره‌برداری از فاز اول کمپ ورزشی الهیه مشهد تا خرداد ۱۴۰۴+ویدئو با نصب ۴ دوربین جدید ترافیکی در مشهد، نظارت پررنگ‌تر می‌شود (۲۴ بهمن ۱۴۰۳) جانمایی هزار المان گل برای نوروز ۱۴۰۴ در مشهد رایگان‌شدن حمل‌و‌نقل عمومی در مشهد به‌مناسبت نیمه شعبان ۱۴۰۳ هوای کلانشهر مشهد امروز آلوده است (۲۴ بهمن ۱۴۰۳) سامان‌دادن به اوضاع ساکنان خیابان سپاه ۶۹ مشهد، معطل کاغذبازی! پاکسازی ۲۰ میلیون متر مربع از معابر برفی مشهد (۲۳ بهمن ۱۴۰۳) خدمت‌رسانی ۶ هزار پاکبان مشهدی برای برف‌روبی | راه‌گشایی خادمان شهر در موج سرمای مشهد حاجی بگلو: باید از فرصت برگزاری جشنواره فیلم فجر در مشهد بیشتر بهره‌مند شویم + ویدئو خدمت‌رسانی پاکبانان مشهدی به مردم در روز راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۳ + ویدئو رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: نسل جوان هنوز دلبسته انقلاب است + ویدئو شهردار مشهدمقدس: ایران، چشم امید همه آزادگان جهان است + ویدئو حضور پرشور بانوان مشهدی در راهپیمایی، گرمابخش سرمای بهمن (۲۲ بهمن ۱۴۰۳) برای سومین روز پیاپی هوای کلانشهر مشهد پاک است (۲۲ بهمن ۱۴۰۳) تردد روان در محور باغچه- تربت‌حیدریه (۲۲ بهمن ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

هجرتی که ۳۰‌سال از آن می‌گذرد

  • کد خبر: ۳۰۸۰۹۷
  • ۱۰ دی ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۹
هجرتی که ۳۰‌سال از آن می‌گذرد
مشهد با «آپارتمان‌های مرتفع» برای من تعریف شد. سی سال پیش بود که بابا و مامان به این شهر منتقل شدند و ما از بجنورد بساط بستیم.
ضحی زردکانلو
نویسنده ضحی زردکانلو

مشهد با «آپارتمان‌های مرتفع» برای من تعریف شد. سی سال پیش بود که بابا و مامان به این شهر منتقل شدند و ما از بجنورد بساط بستیم و زندگی‌مان را در یک خاور نارنجی جا کردیم و چهارساعت بعد چهار نفری زیر بلوک یک بودیم با یک خروار اثاثیه.

حالا نه هیچ کدام از آن اسباب و وسایل سی‌سال پیشمان را داریم و نه هیچ کدام از ما چهارنفر شبیه سی‌سال پیشیم! حتی یک عضو دیگر هم به ما اضافه و خانواده‌مان شد پنج نفری. از سی‌سال پیش تا حالا تنها چیزی که عوض نشد «آپارتمان‌های مرتفع» بود. برای من پنج‌ساله در اوایل دهه ۷۰ که در شهر خودم بجنورد نهایتا پله‌های یک طبقه را بالا رفته بود، هم تلفظ «آپارتمان‌های مرتفع» سخت بود هم هضم زندگی در ساختمانی ۱۰‌طبقه، هم سوار شدن در آسانسوری که سازو‌کارش مرا حیرت زده می‌کرد!

آن زمان همسایه‌ها از استحکام ساختمان‌ها می‌گفتند برایمان و ضد‌زلزله بودنش. می‌گفتند تمام بلوک‌ها از زیر زمین به هم متصل است. می‌گفتند این ساختمان‌ها را فرانسوی‌ها ساخته‌اند و در ملات سیمانش زرده تخم‌مرغ ریخته‌اند تا حسابی قرص و محکم شود.

بعد من در تصوراتم شب‌ها به جای گوسفند تخم‌مرغ می‌شمردم! چندتا زرده تخم‌مرغ برای ۱۱‌بلوک و ۱۰‌طبقه و ۵۵۰ واحد کفایت می‌کرد؟ همسایه‌ها از امنیت «آپارتمان‌های مرتفع» هم می‌گفتند. برای همین ما اجازه داشتیم از کله ظهر تا سر شب در محوطه‌ای که متفق‌القول تمامی ساکنانش می‌گویند «پایین» ول بچرخیم!

ما هر روز پایین بودیم و بازی‌هایمان تمامی نداشت. برای همین من به جز پلنگ صورتی و ملوان زبل و فوتبالیست‌ها انگیزه ناچیزی به تماشای کارتون داشتم و ترجیح می‌دادم پایین باشم و با پول تو جیبی‌۵۰ تومنی هر روزم، از مغازه آقای علیزاده که اردبیلی و پسرعمه علی دایی بود، یخمک و آدامس لاویز بخرم و از بلوک ۱ تا ۱۱ را بجورم و پله‌های اضطراری بلوک‌۴ را که از طبقه چهارم به بعدش آن زمان حرم دیده میشد! بالا و پایین کنم و بعد به تلافی اینکه خانه‌مان طبقه اول است، تمام دکمه‌های آن اتاق جادویی را بزنم و آسانسور سواری کنم و بعد که سرو‌کله آدم بزرگی پیدا می‌شد از مهلکه فرار و به فردا فکر کنم؛ فردایی که نمی‌دانم از کدام روز دیگر هیچ وقت تکرار نشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->