به گزارش شهرآرانیوز؛ مرد پنجاهودوسالهای که دوم دیماه با ضربات چاقو به شکلی بیرحمانه زنی چهلوهفتساله را مقابل کلانتری سجاد کشته بود، دیروز به دستور قاضی صادق صفری، بازپرس جنایی، به محل جرم بازگردانده شد تا رازهای مخفی این جنایت را بازگو کند و پرده از چگونگی جنایتش بردارد.
با انتقال متهم به محل وقوع جرم که تحقیقات نشان داد چند کوچه بالاتر از کلانتری سجاد بوده است، قاضی صفری پس از تفهیم اتهام از متهم خواست تا تمام جزئیات را بازگو کند. مرد میانسال با بیان اینکه مقتول، همسر موقتش بوده است، چندین برگه به مقام قضایی ارائه کرد که نشان میداد این زن دو بار به عقد موقت متهم درآمده و یکبار یکساله و بار دیگر مدت ازدواجشان سهساله بوده و هنوز همسر او محسوب میشده است.
وی درباره ارتباطش با مقتول عنوان کرد که در طول سالهای گذشته با مرحوم ازدواج کرده بودم، او با دو فرزندش که حاصل ازدواج قبلیاش بود، زندگی میکرد و میدانستم که از همسر قبلیاش جدا شده است. طبق صحبتهایی که با هم کرده بودیم، قرار بود او موضوع ازدواج ما را به خانوادهاش بگوید تا سر خانه و زندگی خودمان برویم. دراینمیان من، چون مجردی زندگی میکنم و شرایطم سختتر است، اصرار داشتم که زودتر این اتفاق بیفتد و همسرم نیز مشکلی با این موضوع نداشت.
متهمبهقتل درباره اتفاقات روز جنایت نیز مدعی شد: روز حادثه یکی از اقوام همسرم مرحوم شده بود که برای شرکت در مراسم ختم به مسجد رفتم. آنجا در کمال ناباوری دیدم که نهتنها همسر سابقش آنجا آمده است، بلکه مردی که قبلا از او خواستگاری کرده بود نیز در محل است. با دیدن آنها عصبانی شدم؛ چون مرحوم گفته بود دیگر ارتباطی با آنها ندارد و اگر ارتباط نداشت، آنها در این مراسم چه میکردند؟ بعد از تمامشدن مراسم ختم، ازآنجاکه خانوادهاش من را میشناختند، به درخواست همسرم تعدادی از عمهها و خالههایش را هم به خانهشان رساندم. البته آنها نمیدانستند که ما با هم ازدواج کردهایم. بعد دوباره به مسجد برگشتم و همسرم را سوار کردم، قرار بود او را به خانهاش در بولوار سجاد برسانم.
هنگام برگشت به خانه از او درباره حضور شوهر سابق و خواستگارش توضیح خواستم که جواب سربالا داد. درون خودرو بودیم که از او پرسیدم تا کی میخواهد موضوع ازدواج ما را از خانوادهاش مخفی کند و چرا به آنها چیزی نمیگوید که باز هم جواب سربالا داد و با عصبانیت گفت: «اصلا شناسنامهام را نمیدهم، میخواهی چه کنی؟» من هم از اینکه سالها مرا بازی داده بود، عصبانی شده بودم و با چاقویی که درون خودرو داشتم، چند ضربه به خودم زدم و چند ضربه هم به گردن او زدم.
او در پاسخ به سؤال مقام قضایی که دقیقا در کدام خیابان بودید که ضربات را زدی، محل دقیق را (محل بازسازی جنایت) نشان داد و درباره اینکه پس از زدن جنایت چه کردی و چرا به کلانتری رفتی، اعتراف کرد که وقتی او را زدم، دیگر حرفی نمیزد و من ترسیده بودم و میخواستم او را به بیمارستان برسانم؛ اما از ناحیه دستم خونریزی داشتم و نمیتوانستم رانندگی کنم و بعد از کمی رانندگی، چشمم به خودروی گشت کلانتری سجاد افتاد و دقیقا جلوی کلانتری، خودرو را نگه داشتم. بعد از پیادهشدن از مأموران خواستم همسرم را نجات دهند، دقایقی بعد هم با رسیدن اورژانس، خودم به بیمارستان فارابی منتقل و بستری شدم. همانجا بود که مأموران به سراغم آمدند و فهمیدم همسرم فوت شده است.
متهم درباره انگیزهاش از قتل و اینکه آیا فرد دیگری نیز او را کمک کرده است، اعلام کرد: موقع جنایت با همسرم در نزدیکی خانهاش در خیابان حامد در بولوار سجاد بودیم و از اینکه مرا بازیچه کرده و چند سال وقتم را گرفته بود، حسابی عصبانی بودم. زمانی که جواب سربالا داد و گفت شناسنامهاش را نمیدهد و موضوع جدایی را پیش کشید، حسابی عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم.
با ثبتوضبط اظهارات متهم، قاضی صفری پایان بازسازی را اعلام کرد و تحقیقات درباره این پرونده برای روشنشدن دیگرابهامات احتمالی تا صدور کیفرخواست ادامه دارد.