انسان باید همواره به عیب خود فکر کند و عیب خود را بیابد و آن را برطرف کند. امام محمدباقر (ع) در رهنمودی فرمودهاند: «همین عیب برای آدم کافی است که از عیبهای مردم ببیند آنچه از خودش را نمیبیند، یا بر مردم عیب بگیرد چیزی را که خودش گرفتار آن است و نمیتواند از آن عیب به غیر آن تحول یابد، و اینکه همنشینش را به آنچه سزاوار نیست، آزار دهد».
در این گفتار اخلاقی، غفلت از عیب خویش و فراموشی آن و ندیدنش و دیدن عیب دیگران، نکوهش شده است. این رویکرد، یک عیب بزرگ اخلاقی است؛ اینکه انسان عیبی را که در خودش وجود دارد، عیب نبیند و همان عیب را در دیگران عیب بداند، بسیار زشت است؛ البته عیبجویی از رفتار و گفتار خود برای اصلاح خویشتن، یک ارزش اخلاقی است.
امام باقر (ع) در این حدیث، سه چیز را برای انسانها عیب دانستهاند: «دیدن عیبهای مردم و ندیدن همان عیبها در خویش» و «عیب گرفتن بر مردم چیزی را که خود به آن گرفتار است و نمیتواند آن عیب را از خود بزداید» و «آزردن همنشین با رفتار و گفتار بد»، سه صفت زشت و عیب اخلاقی است که در این بیان امام پنجم (ع) نفی شده است.
عیب اول و دوم با هم در ارتباط است. اینکه انسان عیبی را که خود دارد، نبیند و همان را در مردم عیب ببیند، زشت است؛ چه استطاعت داشته باشد آن عیب را از خود دور کند و چه نداشته باشد. از آن بدتر این است که انسان عیبی را که خود به آن آلوده است و از برطرف کردن آن ناتوان، در دیگران عیب بشمارد و آنان را نکوهش کند.
درمجموع اینکه آدمی به عیب دیگران، بینا و دربرابر همان عیب از خودش کور باشد، عیب بزرگ انسانهاست. غفلت از عیبهای خویش باعث میشود عیب دیگری هرچند اندک، بزرگ جلوه کند؛ چون عیبجو در صدد است که برای خود همتا بسازد و بدتر از خود را به مردم معرفی کند، بنابراین کوچکترین نقص از غیر را میبیند و همان را بزرگ قلمداد میکند. اگر انسان، عیبجوی رفتار و گفتار خویش نباشد، به عیبها و لغزشهای دیگران توجه میکند.
بدتر از عیبجویی که به عیبجویی از خود مشغول نیست و به عیب دیگران نظر دارد و آنان را سرزنش میکند، کسی است که همان عیب را بر خود بپسندد و درصدد توجیه عیب و نقص و لغزش خویش برآید؛ توجیهاتی که قویتر از آنها را برای همان عیب در دیگران نمیپسندد. اگر انسان با مشاهده عیبهای دیگران، بخواهد عیبهای خودش را نبیند و مخفی کند، گرفتار عیبهای جدید خواهد شد و از مسیر اصلاح خویش بیشتر فاصله خواهد گرفت و سرانجام عیبهای فراوان، موجب سقوط و بدبختی او خواهد شد. راه رفع صفت زشت عیبجویی از دیگران، هوشیاری و توجه به عیب خویشتن است.
نادیده انگاشتن عیبهای خویش، عامل زبان گشودن به عیبهای دیگران است. هنگامی که انسان به عیبهای باطن خود بپردازد و پیگیر باشد، میفهمد که عیبهایش تمامشدنی نیست. وقتی برنامهریزی میکند که یک عیبش را برطرف کند، به عیبهای دیگرش پی میبرد و در راه تهذیب و تزکیه نفس، پایدار خواهد شد.
عیب زشت دیگر که در این حدیث یادآوری شده و خارج از عیبجویی است، مردمآزاری است. انسان باید با همنشین خود برخورد زیبا و همراه با مهربانی داشته باشد و هرگز با چیزهای نامربوط و بیهوده او را آزار ندهد. شوخیهای حرام و گفتار و رفتار آزاردهنده با همنشین، ممنوع است. حقوق همنشین در خانه و همنشین در اتوبوس و تاکسی و هواپیما باید رعایت شود و بیاحترامی به آنان و آزردنشان روا نیست.