علی صمدی جوان/شهرآرانیوز، برای بررسی حیات فکری، فرهنگی، علمی و سیاسی دکتر مصطفی چمران، دستنوشتههای رسانهای نمیتواند حق مطلب را ادا کند، زیرا او همهچیز بود و همهچیز داشت، از شجاعت اندیشیدن تا انتخاب مسیری متفاوت در زندگیاش، از تحصیلات عالی تا عالیترین مرتبه معرفت، از میدانداری برای جلوگیری از تجزیه کردستان تا رزم نامنظم مسلحانه برای حراست از انقلاب جوان و آیندهدار.
مراد از این نوشته، نگاهی کوتاه به عمر پربار فیزیکدانی است که چنان به مرتبه عرفان و عشق میرسد که برترین موقعیتهای علمیای که کسب کرده است را رها میکند تا نامش بهعنوان سربازی فداکار جاودان شود. چمران تنها شهیدی است که مزارش سنگ ندارد و مزین به پرچم ایران است. او نماد خود را در دهلاویه برگزید و ۳۹ سال است که هر روز از او حرف میزنند.
مصطفی چمران که بود؟
مصطفی چمران ساوهای، به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۱۱ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار آغاز کرد و در مدارس دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند. سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۳۶ در رشته الکترومکانیک فارغالتحصیل شد. چمران یک سال به تدریس در دانشکده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال ۱۳۳۷ با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا -برکلی- با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ مدرک دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما شد. سطح علمی و ارتباطی چمران باعث تسلط او به ۵ زبان عربی، ترکی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی شده بود و تمایزش با همنسلان بیشازپیش نمایان میشد.
چمران ۲ بار ازدواج کرد؛ تامسن هیمن، همسر اول او، که مسلمانی آمریکایی بود و غاده جابر، همسر دومش، که لبنانی بود.
چمران از پانزدهسالگی به جمع دوستداران درس تفسیر قرآن مرحوم آیتاللّه طالقانی در مسجد هدایت پیوست و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی استادان دیگر شرکت میکرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت نیز شرکت داشت. بعد کودتای ۲۸ مرداد و سقوط دولت دکتر مصدق در لوای گروهی سیاسی سختترین مبارزهها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرتش از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت علیه نظام شاه جنگید و خطرناکترین مأموریتها را در سختترین شرایط با پیروزی به انجام رساند.
دکتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از ۲۱ سال هجرت به وطن بازمیگردد و همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب میگذارد. غائله پاوه، نظمبخشی به ساختار ارتش، انتصاب بهعنوان وزیر دفاع ملی پس از استعفای سرتیپ ریاحی، نمایندگی مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی و نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع در هنگام جنگ از مهمترین وقایع زندگی او پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.
دکتر مصطفی چمران سرانجام در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در منطقه دهلاویه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره بهشدت مجروح شد و در حال اعزام به اهواز به شهادت رسید.
علت خروج چمران از آمریکا
چمران بهعنوان محصل نمونه از سوی دانشگاه تهران به آمریکا رفت تا تحصیلات خود را کامل کند. علایق سیاسی و مذهبی او بهگونهای بود که بهعنوان یکی از سکانداران مبارزه و مخالفت با سیاستهای رژیم پهلوی، اقدامات درخور تحسینی را در بسیج دانشجویان معترض ایرانی در آن کشور برعهده میگرفت و بههمین سبب، از دریافت بورس دولتی محروم شد و برای پایان تحصیلات خود، پژوهشیار دانشگاه برکلی شد. او پس از تحصیل عضو مرکز پژوهشهای بل در آمریکا شد تا تحقیقات گستردهای را برای تولید تسلیحات نظامی ایالات متحده انجام دهد. این شغل با آرمانهای او در تضاد بود و بنابراین برای یافتن گمشده خود که مبارزه به نفع محرومان و مظلومان بود، آمریکا را به مقصد مصر ترک کرد تا در آموزشهای چریکی شرکت کند.
یکی از همرزمان لبنانی چمران پس از شهادت او درباره دوران آموزش وی در مصر گفته بود: اینطور بهنظر میرسد که چمران جزو ۵ متفکر مسلمانی بوده است که در طرح گسترش و پیشرفت سلاحهای آمریکایی میبایست حضور پیدا میکرد. چمران همچنین اشاره داشت به اینکه بنده از آتش فرار کردهام و گویا وی برای مدت ۲ سال از مرکز علمیای که در آن بود، مرخصی گرفته بود تا بتواند به گروههای مبارز ملحق شود.
چمران از سال ۱۳۵۰ از سوی مهدی بازرگان به امام موسی صدر معرفی شد و تا وی به لبنان برود و خدماتی به محرومان آن دیار ارائه دهد. این آشنایی به روابطی تنگاتنگ منجر شد، بهگونهای که هرجا نام امام موسی صدر بود، نام مصطفی چمران نیز میدرخشید و تأثیر روابط حسنه این ۲ دوست، در تربیت چریکها و مبارزان سازمانهای آزادیبخش در این منطقه مؤثر افتاد. البته چمران از قدرت علمی خود برای تعلیم دانش به جوانان لبنانی استفاده کرد تا هم چریکی مقتدر باشد و هم معلمی دلسوز.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، چمران برای سفری موقت به ایران آمد و آن هنگام که با پیشنهاد اقامت امام خمینی (ره) مواجه شد، سفر جدیدی را در وطن خود آغاز کرد. پاکسازی کردستان از ضدانقلاب بهعنوان نماینده دولت موقت و شورای انقلاب و موفقیت او در همراهی با ارتش در عملیاتهای مختلف به قصد پاکسازی کردستان، اولین آزمون مهم مدیران نظام جدید و ارتش پس از پهلوی بود که به کوشش او و شهید فلاحی شکل گرفت. چمران در پی این موفقیت بهعنوان وزیر دفاع ایران جایگزین تیمسار ریاحی شد.
سفر ابدی
با آغاز جنگ ایران و عراق وی به جبهه جنگ عزیمت کرد و ستاد جنگهای نامنظم را بنیان نهاد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یکی از این برنامهها بود که به کمک آن، جادههای نظامی بهسرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپهای آب در کنار رود کارون و احداث یک کانال بهطول ۲۰ کیلومتر و عرض یک متر در حدود یک ماه، آب کارون را به طرف تانکهای عراقی روانه ساخت، بهطوریکه آنها مجبور شدند چند کیلومتر عقبنشینی کنند و سدی بزرگ مقابل خود بسازند.
تا زمانی که چمران در قید حیات بود، ترکیبی از دانش نظامی، توان مدیریتی و همافزایی و درک او از مناسبات با ارتش باعث میشد تا ایران در جبهههای جنگ دستی توانا داشته باشد که این مهم تنها از او برمیآمد. بنابر چنین خصوصیتی بود که چمران توانست ارتش را برای آزادسازی سوسنگرد مهیای درگیریای سنگین کند و خود پیشقراول نبرد و حتی مجروح شود. اما نتیجه حاصل از این دوراندیشی، فرار نیروهای عراقی از صحنه نبرد بود.
مصطفی چمران در اوج آزادگی و راحت روح، در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به جای «ایرج رستمی» به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد و کمکهای اولیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت، ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید تا اینگونه به شهادت برسد.
تاریخ معاصر ایران میتواند مصطفی چمران را چریک ببیند یا سیاستمدار یا یک معلم و دانشمند. اما آنچه محرز است، این است که مصطفی چمران در عمل به هرآنچه باور داشت، همواره پیشقدم بود و از هیچ کمکی به آرمانهایی که به آن اعلام وفاداری کرده بود، دریغ نداشت.