به گزارش شهرآرانیوز، صبح دهم تیر ۱۴۰۳، اهالی خیابان محمدآباد مشهد در تماسی با پلیس ۱۱۰، از وجود جسدی درون چندین کیسه و پتو خبر دادند که کنار دیوار و پشت یک دستگاه خودرو رها شده بود.
دقایقی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد وکارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد در محل کشف جسد، تحقیقات آغاز و مشخص شد که زن ۳۵سالهای با ضربات وحشتناک یک جسم سخت مانند سنگ به ناحیه سر به قتل رسیده است و سپس عامل یا عاملان جنایت جسد او را به داخل کوچه منتقل کردهاند. در همین حال دستنوشتهای در کنار جسد خودنمایی کرد که روی آن نوشته شده بود «من نزد جوانی میروم که نگهبان یک ساختمان است!»
مشاهده این جمله بلافاصله رمز جنایت را گشود و مشخص شد که عامل جنایت برای فریب پلیس چنین جملهای را نوشته است؛ بنابراین کارآگاهان با راهنماییهای قاضی دکتر صادق صفری دامنه تحقیقات را به سوی افرادی کشاندند که با زن۳۵ ساله رابطه داشتند. هنوز چندین ساعت بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که مرد میانسالی با مراجعه به پلیس ادعا کرد اوایل سپیده دم وقتی برای خرید سیگار از محل کارم (یک ساختمان ویلایی در حال بازسازی) بیرون آمدم، جوانی را دیدم که کیسهای را روی آسفالت کوچه میکشد! او با زیرکی مشخصات جوانی را به پلیس داد که روی دست نوشته کنار جسد نیز ثبت شده بود. به همین دلیل کارآگاهان اداره جنایی، او را با دستور قاضی صفری بازداشت کردند و به عنوان اولین مظنون جنایت مورد بازجویی قرار دادند.
این مرد ۵۰ ساله که به طور ناگهانی و غافلگیرانه خود را در میان رگبار سوالات فنی و تخصصی میدید ناباورانه قتل زن ۳۵ ساله را پذیرفت و گفت: من او را نمیشناختم و حتی نام واقعی اش را هم نمیدانستم. آن زن در همین اطراف ضایعات جمع آوری میکرد که حدود ۴ ماه قبل با یکدیگر آشنا شدیم و چون کارتن خواب بود شبها او را به منزل ویلایی میبردم که نگهبان شب آن جا بودم چرا که مالک آن قصد بازسازی کامل منزل را داشت و من هم از اموال بنایی مراقبت میکردم.
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: من خودم آن زن را به عقد موقت درآوردم ولی یک روز او را در حالی دیدم که با چند تن از معتادان پاتوق صد متری، درون شمشادها نشسته و با آنان مشغول مصرف مواد مخدر است. به همین خاطر رگ غیرتم بالا زد او را به خانه بردم و پس از یک مشاجره لفظی، «فاطمه-ص» را هل دادم که روی زمین افتاد. سپس بلوکه سیمانی را برداشتم و چند ضربه به سرش کوبیدم.
بعد هم وقتی فهمیدم مرده است دیگر نمیدانستم با جسد او چه کنم! دو روز جسد را در خانه نگه داشتم و در کنار آن زندگی میکردم ولی، چون هوا گرم بود جسد دچار فساد نعشی شد و بوی تعفن شدیدی منزل را گرفت. این بود که به ناچار جسد او را درون چند کیسه و پتو گذاشتم و شبانه در آن محل رها کردم، اما چون با جوانی که نگهبان یک ساختمان دیگر در آن محل بود اختلاف داشتم، آن دست نوشته را روی جسد قراردادم تا پلیس او را دستگیر کند! ولی زمانی که دیدم پلیس به سراغ او نرفت خیلی تعجب کردم و خودم را به کانکس نیروی انتظامی رساندم تا طوری وانمود کنم که همان جوان را هنگام انتقال جسد دیدهام! ولی زمانی که قاضی ویژه قتل عمد حرفهای مرا شنید، دستور بازداشت مرا صادر کرد و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: بعد از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم، کیفر خواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و بدین ترتیب عامل جنایت هولناک در حالی به زودی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پای میز محاکمه مینشیند که تنها پسر ۱۶ ساله مقتول در یکی از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست شناسایی شد و در جایگاه شاکی قرارگرفت، چرا که «فاطمه-ص» (مقتول) مدتها قبل از همسرش طلاق گرفته و به خاطر اعتیادش کارتن خواب شده بود.
منبع: روزنامه خراسان