جانباز، شهید است؛ شهیدی که خدا در میان ما نشان راه قرار داده است. او به یک باره شهید نشد تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، هر روز شهید بشود. من راز استقلال و سربلندی ایران را علاوه بر خون شهدا، در نفس به دردبرآمده جانبازان میدانم. خدا همچنان که بر قطره قطره خون شهید غیرت دارد، بر نفس به نفس جانباز هم غیور است.
مگر نه اینکه این قبیله، چه آنان که سرخ رفتند و چه اینان که سرخ ماندند، جز خدا هدفی نداشتند؟ حراست از وطن و شکستن پای دشمن هم برای خدا بود؛ برای دفاع از حرمی واجب الاحترام که نامش جمهوری اسلامی ایران است. همان طور که تبرک یافتن روز پاسدار از روز میلاد سیدالشهدا (ع) تکلیف آور بود، برکت یافتن روز جانباز به زادروز ماه منیر بنی هاشم، ابوالفضل العباس (ع)، هم خوانشی تکلیف آور است.
جانباز باید مشق از سرمشقی بنویسد که بی دست، گرههایی بزرگ را باز میکند. جانباز هم گره گشاست و گره زننده؛ کلاف مردم را گره میگشاید و گره میزند در کار کسانی که زندگی مردم را پرگره و آنان را گرفتار میخواهند. ابوالفضل (ع) فقط مردی برای یک روز نبود؛ هرچند آن روز عاشورا باشد. قهرمانی را فقط در یک زمین به تماشا نگذاشت؛ هرچند آن آسمانیترین زمین خدا، کربلا، باشد.
عباس، در همه حیات مبارکش، فضیلت را زیست. وصف حضرتش به «ابوالفضل»، ناظر به پهنه زندگی اوست؛ حیاتی که اگرچه طول زیادی نداشت، وسعت پهنه اش همه جوانمردی و فضیلت را دربر میگرفت. او خود را با امام زمان خویش معنا میکرد و همه زندگی را مثل نماز میدید که قیام و قعود، بیان و سکوتش باید در تبعیت از امام، نظم گیرد.
او ذوالفقار بود در دست سه امام. به اراده امام در نیام میشد، به اراده امام از نیام، شعله کشان بیرون میآمد. شکوهِ نوجوانی اش را «صفین» به خاطر دارد. چه آنان که از گُردافکنی هایش سخن گفتهاند را گواه بگیریم یا کسانی که حضور بی جنگش را صحه گذاشتهاند، فرقی نمیکند. مهم این است که او از نوجوانی در رکاب و در دایره تدبیر امامت، ایفای نقش کرده است. نوجوانی را درکنار امام مجتبی (ع) به جوانی رساند؛ به همان شیوهای که درکنار امام علی (ع) ایستاده بود.
این گواهی و زیارت نامه امام صادق (ع) است درباره ایشان: «السلام علیکایها العبد الصالح، المطیع لله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین؛ سلام بر توای بنده صالح و مطیع خدا و رسولش و پیرو امیرمؤمنان علی (ع) و حسن و حسین (ع)!». عاشورا هم حکایتی است حکیمانه که همه میدانیم. جانباز را مردی چنین بلندمرتبه، سرمشق و الگوست. باید که زیستی، چون او را به رفتار درآورد. چون او که باب الحوائج است، حاجات خلق خدا را به وسع توان خویش، برآورده کند. همچنان پرچم انقلاب باشد، حتی اگر برخیها به زبان زخم و سنگش زنند. احوال او نباید تبدیل شود به غیر شهادت. رجال صادق بر عهد شهادت استوارند.