به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم «مرد آرام» به کارگردانی بهنوش صادقی و تهیه کنندگی مهدی هاشمی، در همین راستا حرکت میکند و سعی دارد با دست گذاشتن بر روی یک موضوع ملتهب، تأثیرگذار ظاهر شود.
«مرد آرام» را میتوان در قالب یک ساختار سه پردهای بررسی کرد. در پرده اول، فیلم ساز مخاطب را با یک موضوع حساس و تکان دهنده غافل گیر میکند و نوید اثری جسورانه را میدهد. اما این هیجان اولیه در پرده دوم فروکش میکند؛ جایی که روایت، درگیر یک مثلث عشقی کلیشهای میشود و اثر را از نفس میاندازد. در پرده سوم، داستان به سمت یک دوئل و پایانی قابل حدس پیش میرود که بیشتر از آنکه در خدمت فیلم باشد، به یک پیام مستقیم و شعاری تبدیل میشود.
فیلم به وضوح تلاش میکند تا با طرح مسائل مهاجران افغانستانی و دفاع از حقوق زنان، پیامی اجتماعی ارائه دهد؛ اما مشکل اینجاست که فیلم ساز بی دلیل قصه را پیچیده میکند و شخصیت هایش را در شرایطی آزمایشگاهی قرار میدهد. در نتیجه، خود فیلم ساز هم پشت دست اندازهایی که بر سر راه مخاطبش ایجاد کرده است، گیر میکند.
از منظر اجرایی، دوربین «مرد آرام» موقر و بی ادعاست و تلاشی برای خودنمایی ندارد. این سادگی در خدمت روایت قرار دارد؛ درست مثل سایر عناصر فنی که اغلب استاندارد به نظر میرسند. بازیهای «مرد آرام» نیز یکدست و همگون نیستند. مهدی هاشمی اجرایی متوسط ارائه میدهد و پویا نوروزی نیز نتوانسته انتظارات را برآورده کند.
شگفتی فیلم اما، بازی باورپذیر و تمیز شمیلا شیرزاد است؛ همان دختربچه فیلم سینمایی «خورشید» که حالا قد کشیده و توانسته با حضور پرقدرتش در «مرد آرام» نقطه قوت فیلم جدید بهنوش صادقی باشد. عملکرد شمیلا در این فیلم چنان جالب توجه است که میتواند به عنوان نامزد دریافت سیمرغ بلورین در جشنواره امسال مطرح شود.
«مرد آرام» در ابتدا نوید اثری متفاوت و پرکشش را میدهد، اما در میانه راه، در دام کلیشهها میافتد و در پایان نیز با انتخابی شعاری، تأثیرگذاری اش را از دست میدهد. اگر فیلم ساز میتوانست در روایت خود از پیچیدگیهای غیرضروری پرهیز کند و پایانی پختهتر را تدارک ببیند، شاید «مرد آرام» میتوانست اثری ماندگارتر در سینمای اجتماعی ایران باشد.