استاندار خراسان رضوی: تولید فیلم سینمایی «کاکالوتی» گامی ارزشمند در مسیر تقویت فعالیت‌های هنری در استان است هوشنگ کامکار اثری را برای احمد پژمان، آهنگساز نوگرا منتشر کرد + صوت فیلم‌های سینمایی آخر هفته (۲۷ و ۲۸ شهریور ۱۴۰۴) + زمان پخش و خلاصه داستان صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۴ «دونقطه» با ویژه‌برنامه روز شعر و ادب فارسی روی آنتن شبکه دو نفیسه مرشدزاده، نویسنده و ناشر: در ایران، بیش از اندازه به الهام و نبوغ بها می‌دهیم آیین تکریم هنرمندان پیشکسوت برگزار شد آیین پایانی یازدهمین کنگره ملی شعر «از توس تا نیشابور» برگزار شد + فیلم وقتی موسیقی پیام اعتراض شد | حمایت جید ثروال از فلسطین قطعه شهدا میزبان اکران «اشک هور» می‌شود جشن امضای کتاب فاضل نظری در مشهد برگزار شد + فیلم بتمن دوباره برمی‌گردد ثمینه باغچه‌بان پیشگام در آموزش ناشنوایان درگذشت + زمان تشییع واکنش احساسی حجازی‌فر به دیدن یسنا در اکران «ناتور دشت»
سرخط خبرها

سمفونی کلاغ‌ها در بهشت

  • کد خبر: ۳۲۱۴۱۷
  • ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۵
سمفونی کلاغ‌ها در بهشت
گفتم کلاغ‌ها دارند در حرم غوغا می‌کنند، چه قشنگ است که اینها هم امام رضایی‌اند، یاد ترانه محسن‌جان چاوشی افتادم که ترانه یک کلاغ روسیاه را خوانده است و چیزی که می‌رفت به سمت بحران شدن را به یک اتفاق دراماتیک تبدیل کردیم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

یکی از چیز‌های که سر کلاس‌های گویندگی و اجرا خیلی رویش تأکید دارند مدیریت صحنه است. مخصوصا در برنامه‌های میدانی و از آن حساس‌تر برنامه‌های زنده. تو نباید خوف کنی، از کوره در بروی، هول کنی و رشته کلام و سخن از دستت در برود و دست‌و‌پایت را گم کنی. در گعده‌ها و کارگاه‌هایم همیشه به هنرجویانم می‌گویم یک جوری باید مسلط باشید که هر اتفاقی افتاد با آرامش و لبخند مدیریتش کنید که انگار این اتفاق از قبل طراحی شده و جزئی از کنداکتور از قبل چیده ما بوده و قصد داشته‌ایم با آن شوکی به برنامه بدهیم و یک عکس‌العمل از بیننده و مخاطب بگیریم.

بعد این مثال را می‌زنم و بازی‌اش می‌کنیم و از بچه‌ها امتحان می‌گیرم که مثلا فکر کنید شما مجری یک برنامه مهم هستید با حضور رئیس‌جمهور یا یکی از وزرا و بعد قرار است یک اتفاق بیفتد، یکی از بچه ها‌ی کلاس را می‌گویم تو هم مثلا رئیس‌جمهور و بعد می‌گویم شعری بخوان و مقدمه‌ای بچین و دعوت کن از رئیس‌جمهور برای ایراد سخنرانی و بعد یکی از حضار که خودم باشم بلند می‌شوم و صدایم را می‌اندازم توی سرم و به مقام مدعو یا همان رئیس‌جمهور می‌گویم من و تو توی خدمت با هم یک‌جا هم گردان بودیم و تو آنجا از من پول قرض گرفتی! 

یا مثلا می‌گویم توی فتح‌المبین من زخمی شده بودم گفتم کمکم کن و تو بی‌توجه به من از کنارم عبور کردی و من ویلچرنشین شدم! و اینجا از آن هنرجوی اجرا می‌خواهم که معرکه را مدیریت کند و با هم تمرینش می‌کنیم. این همه را گفتم که بگویم کم وسط اجراهایم اتفاق عجیب نیفتاده، کم پروژکتور بالای سرم نترکیده و صدای بمب نداده، کم از این داد و بیداد‌ها ندیده‌ام ولی چند شب پیش توی حرم این اتفاق خیلی بکر و بدیع بود. 

اذان صبح را گفته بودند، هوا قند بود، آقای طباخیان تازه بحثش را شروع کرده بود که یک دسته کلاغ آمدند درست پشت سر ما روی ریسه چراغ‌های صحن نشستند و حالا قارقارنکن کی بکن؟ حس کردم حواس آقای طباخیان را پرت کرده‌اند و یقین داشتم که میکروفون‌های حساسمان صدایشان را دارند دریافت می‌کنند. آقای طاهری یک کارگردان استودیوی بی‌نظیر است، توی مونیتور جلویم دیدم دوربین بسته آقای طباخیان را دارد، با زبان اشاره گفتم کلاغ و طاهری توی گوشی به دوربین دو گفت‌: قاب بسته کلاغ رو پیدا کن بده. دوربین آمد روی من. 

گفتم کلاغ‌ها دارند در حرم غوغا می‌کنند، چه قشنگ است که اینها هم امام رضایی‌اند، یاد ترانه محسن‌جان چاوشی افتادم که ترانه یک کلاغ روسیاه را خوانده است و چیزی که می‌رفت به سمت بحران شدن را به یک اتفاق دراماتیک تبدیل کردیم. البته من کسی نبودم و نیستم این کلش لطف امام رضا (ع) بود، سحر هشتم این اتفاق شیرین را نوشتم که ماندگار شود. دم محسن چاوشی و این ترانه متفاوت و ماندگارش هم گرم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->