رویداد هنری "روضه هنری عاشورا" با رویکرد بین‌المللی در حرم مطهر رضوی برگزار شد موج بازگشت زائران اربعین از امروز آغاز شد (۱۸ مرداد ۱۴۰۴) بیش از یک میلیون زائر اربعین از مرز مهران عبور کردند (۱۸ مرداد ۱۴۰۴) + فیلم ویژه برنامه «دچار» روایتی متفاوت از اربعین حسینی تصویر کم‌نظیر از استاد فرشچیان در لباس خادمی امام رضا(ع) + عکس ساخت بیش از ۳۸هزار دست‌سازه حسینی و اهدای آن به زائران کودک در پیاده‌روی اربعین ۱۷ مهمانسرای آستان مقدس امام علی(ع) میزبان زائران اربعین حسینی راهپیمایی اربعین به روایت حدادعادل لزوم تقویت سه حوزه هنر، رسانه و کتاب توسط کانون مساجد آمادگی کامل مشهد برای میزبانی از جاماندگان اربعین حسینی ۱۴۰۴ به یاد شهید مهدی صابری، رزمنده تیپ فاطمیون | نوری بود در تاریکی جهان چند روایت درباره شهدای مدافع حرم در روزی که به نامشان است | میراثشان شجاعت بود، بدهی ما ادامه دادن است برپایی بیش از ۱۷۰ موکب در اطراف حرم امام‌رضا(ع) برای خدمت به زائران دهه آخر صفر ۱۴۰۴ + فیلم توصیه‌های پزشکی برای پیاده‌روی اربعین + فیلم خنثی‌سازی توطئه داعش برای هدف قرار دادن زائران اربعین تردد یک‌میلیون و ۳۴۱ هزار نفر از مرز مهران (۱۷ مرداد ۱۴۰۴) یازده سال خدمت مشهدی‌ها به زائران در کربلا | موکب امام رضا(ع) روزانه میزبان ۵ هزار زائر اربعین حسینی است + فیلم ثبت‌نام ۲ میلیون و ۸۵۰ هزار نفر در سامانه سماح (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) نرخ و ساعت حرکت اتوبوس‌ها از کربلا به شهر‌های زیارتی دیگر عراق + جزئیات و عکس (۱۶ مرداد ۱۴۰۴) یادی از نخستین امام‌جمعه مشهد پس از انقلاب اسلامی
سرخط خبرها

مطرب مهتاب‌رو

  • کد خبر: ۳۲۱۷۳۰
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
مطرب مهتاب‌رو
تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم، روز اولی ندیدمش، شنیدمش، صدای عربده‌هایش کل صحن را برداشته بود، فکر کردم دعوا شده یا بین خدام و زائر‌ها بحثی پیش آمده، حقیقتا عربده بود، صدا در صحن‌ها و رواق‌ها موج برمی‌داشت پیچاک می‌شد در اسلیمی‌ها و نامفهوم و غیرقابل تشخیص بود. فقط می‌فهمیدی که یک نفر دارد عربده می‌زند، بی‌تفاوت روز اول را گذراندم و طی کردم و رفتم، شد روز دوم، دوباره بعد از اذان صبح و دوباره همان صدا.

این بار هم نامفهوم ولی نزدیک‌تر... از دعوا که گزینه اولم بود فاصله گرفتم و ذهنم گزینه جدیدی مطرح کرد: یک شیرین عقل یا یک بیمار اعصاب‌و‌روان که از صدای نقاره‌ها و شلوغی‌ها عصبی شده و دارد برون‌ریزی روانی می‌کند. ولی کدام سر‌و‌صدا؟ فقط خودش بود، روز سوم دیدمش، نزدیک‌تر بود، عاشقش شدم، جملاتش با آقاجان شروع می‌شود، حرف می‌زند، عین اینکه مثلا امام دارد سوار هواپیما می‌شود و صدای موتور هواپیما نمی‌گذارد این زائر عزیز صدایش برسد. داد می‌زند. 

خیلی شیرین است دعاهایش، خیلی عمیق است. برای مسافرانی که قرار است امروز به مشهد برسند دعا می‌کند، برای مسافرانی که امروز قرار است از مشهد بروند دعا می‌کند، بچه‌ها و پیرمرد‌ها و زن‌ها و سرباز‌ها را دعا می‌کند بعد دست روی سینه‌اش می‌گذارد و مثل رکوع کامل تا می‌شود و دولا و خم سلام می‌دهد و می‌دود می‌رود از حرم بیرون سمت دوچرخه‌اش و خداحافظ تا سحر فردا. 

نسبت مأموم و امام همین است. مثل مردی که اربابش آن طرف رودخانه کدخدا خانه دارد از این طرف به سمتش حرف‌ها را می‌زند درد اهالی را می‌گوید و می‌رود پی رزق و رمه. باید یک روز دوربین را بیاورم، قاب ببندم حرف زدن‌های این درویش عربده‌جوی را ضبط کنم و از او بپرسم: مطرب مهتاب روی دوش چه دیدی بگو.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->