تشرف بیش از ۳ میلیون زائر در بیست و سوم ماه رمضان به خانه خدا + فیلم غربت حرم عمه سادات در شب‌های قدر + فیلم آمادگی بقاع متبرکه خراسان رضوی برای اسکان اضطراری زائران نوروز ۱۴۰۴ تأسیس پارک‌های علم و فناوری در اراضی وقفی، درراستای تحقق شعار سال ۱۴۰۴ بیش‌ از ۲ هزار جلسه قرآنی خانگی در خراسان رضوی فعال هستند سومین شب قدر به روایت زائران شب‌زنده‌دار حریم مطهر رضوی ویدئو | تصاویری از حال و هوای زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی در سومین شب قدر (۳ فروردین ۱۴۰۴) ویدئو | گوشه‌ای از پشت صحنه پخش زنده مراسم شب‌های قدر در حرم مطهر رضوی ویدئو | حال و هوای بارانی شب بیست و سه رمضان و مراسم احیا شب قدر در کنار مزار شهید حاج قاسم سلیمانی حال و هوای حرم مطهر امام رضا (ع) در آخرین شب از لیالی قدر | سمفونی باران و قرآن بر سر زائران + فیلم اهمیت جوشن کبیر در شبهای قدر + صوت دعا در شب قدر چگونه دعا کنیم که مستجاب شود؟ دعا‌هایی که در شب قدر حتما باید بخوانید توزیع ۵۰۰ هزار کتب ادعیه طی شب‌های قدر بین زائران و مجاوران حرم رضوی اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان (سومین شب قدر) + ادعیه مخصوص تدابیر ویژه برای شب بارانی بیست وسوم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام رضا (ع) (۳ فروردین ۱۴۰۴) شب قدری متفاوت ویژه ناشنوایان در حرم مطهر رضوی اعلام جزئیات برگزاری مراسم شب قدر ۲۳ رمضان در حرم امام‌رضا (ع) (سوم فروردین ۱۴۰۴)  تولیت آستان قدس رضوی در دیدار وزیر نیرو: مصرف بهینه انرژی باید به یک ارزش اجتماعی تبدیل شود مدح علی(ع)، اصالت تشیع است
سرخط خبرها

مطرب مهتاب‌رو

  • کد خبر: ۳۲۱۷۳۰
  • ۲۲ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۵
مطرب مهتاب‌رو
تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم.
حامد عسکری
نویسنده حامد عسکری

تقریبا هر روز می‌بینمش و احتمالا فردا پس فردا بروم پیشش و باب رفاقت را بازکنم و یخ گفت‌و‌گو را بشکنم و رفیق بشویم، روز اولی ندیدمش، شنیدمش، صدای عربده‌هایش کل صحن را برداشته بود، فکر کردم دعوا شده یا بین خدام و زائر‌ها بحثی پیش آمده، حقیقتا عربده بود، صدا در صحن‌ها و رواق‌ها موج برمی‌داشت پیچاک می‌شد در اسلیمی‌ها و نامفهوم و غیرقابل تشخیص بود. فقط می‌فهمیدی که یک نفر دارد عربده می‌زند، بی‌تفاوت روز اول را گذراندم و طی کردم و رفتم، شد روز دوم، دوباره بعد از اذان صبح و دوباره همان صدا.

این بار هم نامفهوم ولی نزدیک‌تر... از دعوا که گزینه اولم بود فاصله گرفتم و ذهنم گزینه جدیدی مطرح کرد: یک شیرین عقل یا یک بیمار اعصاب‌و‌روان که از صدای نقاره‌ها و شلوغی‌ها عصبی شده و دارد برون‌ریزی روانی می‌کند. ولی کدام سر‌و‌صدا؟ فقط خودش بود، روز سوم دیدمش، نزدیک‌تر بود، عاشقش شدم، جملاتش با آقاجان شروع می‌شود، حرف می‌زند، عین اینکه مثلا امام دارد سوار هواپیما می‌شود و صدای موتور هواپیما نمی‌گذارد این زائر عزیز صدایش برسد. داد می‌زند. 

خیلی شیرین است دعاهایش، خیلی عمیق است. برای مسافرانی که قرار است امروز به مشهد برسند دعا می‌کند، برای مسافرانی که امروز قرار است از مشهد بروند دعا می‌کند، بچه‌ها و پیرمرد‌ها و زن‌ها و سرباز‌ها را دعا می‌کند بعد دست روی سینه‌اش می‌گذارد و مثل رکوع کامل تا می‌شود و دولا و خم سلام می‌دهد و می‌دود می‌رود از حرم بیرون سمت دوچرخه‌اش و خداحافظ تا سحر فردا. 

نسبت مأموم و امام همین است. مثل مردی که اربابش آن طرف رودخانه کدخدا خانه دارد از این طرف به سمتش حرف‌ها را می‌زند درد اهالی را می‌گوید و می‌رود پی رزق و رمه. باید یک روز دوربین را بیاورم، قاب ببندم حرف زدن‌های این درویش عربده‌جوی را ضبط کنم و از او بپرسم: مطرب مهتاب روی دوش چه دیدی بگو.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->