با توجه به شرایط زمانی و اختناق دوره عباسیان، امامان شیعه برای ایجاد ارتباط با مردم و استمرار دین و اتصال جامعه به هسته امامت، روشهایی را ابداع کردند. هریک از ائمه (ع) به تناسب امکانات زمان خود، اقدامات ویژهای انجام میدادند؛ برای مثال امامکاظم (ع)، پدر بزرگوار امام هشتم (ع)، بهمنظور استمرار و حفظ و حیات دین، روشهای مختلف را بهکار بستند که امروز هم الگوبخش و اثرگذار است.
با توجه به اینکه دوران حیات ائمه (ع) بعد از شهادت امامحسین (ع) همیشه قرین خفقان و فشار سیاسی از جانب خلافت، چه از نوع اموی و چه از نوع عباسی بود و ائمه (ع) را از ارتباط مستقیم با پیروان و شیعیانشان منع میکردند، ائمه (ع) هم با استفاده از سیاست تقیه و تربیت افراد مطمئن، به گسترش تشیع و تعلیم و آموزش عقاید و احکام دینی اقدام میکردند؛ البته این سیاست در ابتدا بهخاطر وضع نامساعد سیاسی و انتقال خلافت از امویان به عباسیان، چندان محسوس نبود ولی بعد از اینکه خلافت عباسیان استقرار یافت و همان رویه امویان را ادامه دادند و برخلاف شعارهای دادهشده عمل کردند، ائمه (ع) هم دست به کار شدند و اقدام به آگاهی مردم از حق و حقانیت خود کردند. در این نوشتار مروری کردهایم برخی اقدامات حضرت موسیبنجعفر (ع) در این باره را.
یکی از روشهای مهم ارتباطی امامکاظم (ع) با مردم، تأسیس سازمانی وسیع به نام «وکالت» بود؛ اگرچه در ادوار مختلف ائمه پیشین نیز در این راستا اقداماتی ابتدایی که بیشتر جنبه تشکیل حلقههای علمی را داشت، انجام داده بودند، اما از زمان امامکاظم (ع)، سازمانی رسمیتر را آن حضرت تأسیس کردند و با نام «سازمان وکالت» به انجام وظایف دینی و ارتباط با حضرت در مناطق مختلف مستقر شد؛ بدین ترتیب افرادی را تربیت میکردند که از شاگردان مخصوص و معتمد و آگاه به شرایع دین مبین اسلام و آیین تشیع بودند و از طرف آن حضرت به نقاط مختلف جهان اسلام که تشیع در آن حضور داشتند، مثل ایران و آفریقا، اعزام میشدند تا مردم را با اسلام راستین و مکتب اهلبیت (ع) و همچنین ظلم و فساد دستگاه خلافت آشنا سازند.
این نیروها را حضرت سازماندهی میکردند و دور از چشم حکومت در مناطق مختلف پراکنده شدند و گروههای مختلف مردم را به سوی اهلبیت (ع) و علویان، جذب و خلافت را با خطرات جدی مواجه میکردند. در نتیجه همین اقدامات بود که مأمون برای درامان ماندن از خطرها به فکر احضار امام به مرو و طرح ولایتعهدی آن حضرت افتاد تا خلافت حفظ شود.
یکی دیگر از راههای ارتباطی امامکاظم (ع) با مناطق شیعهنشین، آمدن گروههای مختلف مردم و نمایندگان از مناطق دور به محضر ایشان بود، طوریکه بعد از شهادت امام جعفر صادق (ع)، شیعیانی که خبر شهادت امام (ع) را دریافت کرده بودند، برای شناخت امام بعدی و جانشین ایشان، نمایندگان خود را به مدینه (یثرب) میفرستادند که این نمایندگان بعد از شناخت امام و ایمان به امامت و ولایت حضرت موسیبنجعفر (ع) و بیان دوستی و اطاعت بهسوی سرزمینهای خود میرفتند.
آنان وظایفی در زمینه ارتباط و هدایت مردم، دریافت و به مردم ابلاغ میکردند؛ شبیه هیئتهایی که امامصادق (ع) درباره اصل تأسیس آن به شیعیان سفارش میفرمودند که: جمع شوید، درباره روایات ما با همدیگر دورهم گعده تشکیل دهید و فضایل اهلبیت (ع) را بازگو کنید تا نسلهای آتیه شما با این ابزار و وسیله، با مکتب آشنا شوند و ارتباط قطع نشود. این تشکل در دوره امامکاظم (ع)، منسجمتر و پررنگتر فعالیت میکرد و در تثبیت هویت شیعه مؤثر عمل کرد.
این ارتباط تا حدی بود که شیعیان از سراسر نقاط مملکت اسلامی، خمس و وجوه شرعی خود و همچنین هدایا و نذور را توسط وکلا و نمایندگان برای امامکاظم (ع) میفرستادند و امام نیز آن وجوه را به مصارف خاص میرساندند.
ازجمله عواملی که باعث حسد و کینه هارون نسبتبه امام موسیبنجعفر (ع) شد، همین مسئله ارتباط امام با مناطق مختلف و حکومت حضرت بر دلها و نیز سرازیر شدن وجوه به جانب بیت آن حضرت بود، لذا او دستور انتقال امام به بغداد را داد و حضرت را زندانی و نهایتا شهید کرد.
دستگاه وکالتی که امامکاظم (ع) تأسیس کردند، حتی پس از غیبت کبری نیز استمرار یافت و سبب تربیت شخصیتهای بزرگ شد. همین نهادی که حضرت موسیبنجعفر (ع) برای حفظ ارتباط با مردم تأسیس کردند، کانون تاریخی اثرگذار شیعه و بنیانی برای مرجعیت شد. مرجعیت هم نقشهای مؤثری در حفظ دین ایفا کرد؛ اعم از تأسیس مدارس دینی، مساجد و حسینیهها و راهاندازی تشکیلات تمدنی وسیع.