نقد و بررسی کتاب خضرانه اثر سعید تشکری در مشهد صفحه نخست روزنامه‌های کشور - چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ اکران رایگان آخرین قسمت سریال پایتخت ۷ در برج میلاد رئیس بنیاد فرهنگی روایت فتح: در حوزه فیلم‌سازی دفاع مقدس خیلی عقب هستیم آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش هفتم) علی نصیریان در مراسم اکران هفت بهارنارنج: به خاطر پول، هنر را رها نکنید درباره ماریو بارگاس یوسا، نویسنده برنده نوبل | از تبار عاصیان و ناسازان جواد علیزاده: من با کاریکاتورهایم نفس می کشم مروری بر انواع شعر انقلاب اسلامی | روحی تازه در کالبد شعر یک محسن غیرمعمولی! | به مناسبت سالروز تولد محسن تنابنده چند داستان تقریبا واقعی درباره سنگ‌های قیمتی سریال «پایتخت ۷» چند قسمت است؟ سریال «وحشی» هومن سیدی چند قسمت است؟ + تیزر و جزئیات دانلود قسمت بیست‌ویکم سریال پایتخت ۷ + تماشای آنلاین معرفی نامزد‌های نهایی جایزه ادبی «بیستون» انیمیشن رؤیاشهر در راه سینما + پوستر ساخت سریال کری، به سفارش آمازون چهارمین همکاری جانی دپ و پنه‌لوپه کروز در فیلم نوشنده روز
سرخط خبرها

آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش هفتم)

  • کد خبر: ۳۲۶۸۴۸
  • ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۳
آموزش داستان نویسی | تداوم حافظه (بخش هفتم)
اگر ماجرا‌های تشکیل دهنده یک داستان را شبیه به یک توده در نظر بگیریم و مجموعه کلمات متن داستان را محوری از نقطه آ (شروع) تا نقطه ب (پایان)، آن گاه، با جلوبردن نقطه آ روی محور فرضی روایت، می‌توانیم کاری کنیم که وضعیت فعلی داستان با این برش نامتعادل‌تر شود.

به گزارش شهرآرانیوز؛ اگر دو داستانی را که صحبتشان پیش کشیده شد خوانده باشید، یعنی «یک مسئله موقت» از جومپا لاهیری و «نقشبندان»، شاهکار هوشنگ گلشیری، به خوبی متوجه اهمیت گذشته، کارکرد دراماتیک آن و کارکرد عاطفی اش شده‌اید. با نگاهی مبتنی بر تکنیک، شیوه ارائه گذشته و نحوه فلش بک زدن در هر دو داستان را بررسی کردیم، و نیز این را که چگونه گذشته در ذهن شخصیت‌ها تداوم یافته و لحظه حالشان را تحت الشعاع قرار داده است.

حالا، از بین سه برهه زمانی داستان، می‌رسیم به «حال». ابتدای امر و به عنوان موضوعی مهم‌تر از هر موضوع دیگر، باید کارکرد دراماتیک حال را در داستان بسنجیم. لحظه حال و موقعیت فعلی شخصیت‌ها در داستان، قبل از هر چیز، باید سؤال برانگیز باشد و عدم تعادل ایجاد کند. این وضعیت باعث کنجکاوی و پیگیری مخاطب می‌شود، باعث می‌شود در گذشته شخصیت‌ها کندوکاو کند تا براساس کارکرد دراماتیک گذشته به انگیزه‌های شخصیت‌ها پی ببرد. برای همین است که نویسنده باید در طراحی «وضعیت فعلی» شخصیت‌ها تبحر داشته باشد.

برای مثال، در هر دو داستانی که بررسی شد، یک زوج داریم که رابطه شان دچار سردی و افول شده است. این یعنی وضعیت طبیعی یک زوج از تعادل خارج شده، و حالا منِ مخاطب این سؤال برایم ایجاد می‌شود که چرا چنین اتفاقی برای آن‌ها افتاده، و از میان توصیفات و توضیحات داستان به دنبال آن نقطه‌ها و حوادثی می‌گردم که چنین وضعیتی را رقم زده‌اند. در «نقشبندان»، یک معلم بازنشسته، که از کامل کردن نقاشی اش عاجز است و در تنهایی زندگی می‌کند، این سؤال را در من برمی انگیزاند که این زنی که قرار است نقاشی شود کیست، و چرا او باید نقاشی شود.

خانواده این مرد کجایند؟ چه اتفاقی برای آن‌ها افتاده و چه چیزی آن‌ها را از هم دور کرده است؟ پیداکردن سرنخ‌هایی که من را به جواب برساند همان چیزی است که نویسنده می‌خواهد، اینکه من آن سرنخ‌ها را به سرانجام برسانم، روایت داستان را درک کنم و بتوانم نمادهایش را رمزگشایی کنم. شاید برای همین است که مارکز می‌گوید (نقل به مضمون) «گاهی اوقات، نقطه شروع داستانم را جایی بسیار نزدیک به پایان انتخاب می‌کنم». چنین انتخابی بسیار هوشمندانه است.

اگر ماجرا‌های تشکیل دهنده یک داستان را شبیه به یک توده در نظر بگیریم و مجموعه کلمات متن داستان را محوری از نقطه آ (شروع) تا نقطه ب (پایان)، آن گاه، با جلوبردن نقطه آ روی محور فرضی روایت، می‌توانیم کاری کنیم که وضعیت فعلی داستان با این برش نامتعادل‌تر شود. در عین حال، با جلورفتن آ و نزدیک شدن آن به نقطه پایان، بخشی از ماجرا‌ها تبدیل به گذشته شخصیت‌ها می‌شوند (که با توجه به مباحث گذشته می‌دانیم 'Backstory' داستان را برای ما می‌سازند). همین ترفند کمک می‌کند تا موقعیتی غنی با پتانسیلی بسیار بالا بسازیم.

یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های طراحی با این روش را می‌توان در داستان «تپه های، چون فیل‌های سفید» از همینگوی پیدا کرد. در آنجا، یک زن و مرد داریم که مشغول صحبت‌اند ــ همین قدر ساده. کم کم متوجه می‌شویم که نارضایتی خاصی بین آن‌ها موج می‌زند که سعی دارند حلش کنند، ولی اوضاع عاطفی بینشان مدام بدتر می‌شود.

این گفت‌و‌گو چند دقیقه‌ای بیشتر طول نمی‌کشد، و داستان در یک برش کوتاه اتفاق می‌افتد. همین وضعیت را می‌توانیم در داستان «یک مسئله موقت» هم ببینیم. در این داستان، راوی، به جای آنکه تمام قضیه را از ابتدا تعریف کند و با روده درازی‌های بی پایان توضیح دهد که هم زمانی جریان زایمان شوبا و جلسه کاری شوکومار چگونه باعث آسیب به آن‌ها شده است، نقطه شروع متن را جایی در میانه‌های محور فرضی ماجرا‌ها می‌گذارد.

پس همیشه بین نقطه شروع ماجرا‌ها و نقطه شروع متن تمایز قائل شوید.

با احترام تمام به آلبر کامو، نویسنده فیلسوف.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->