چند روز پیش برای شرکت در مراسم سالروز شهادت امامصادق (ع) در حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی دعوت شدم. بسیار خوشحال بودم. از یک سو چندماه سخت و پرکار را پشتسر گذاشته بودم و از سوی دیگر در سفر اروپا شاهد اتفاقاتی بودم که برایم جذاب بود و نگاهم را به بسیاری از مسائلی که در جبهه مقاومت جریان دارد، تغییر داد. در جریان ساخت مستند «انتفاضه در اروپا» به کشورهای سوئیس، فرانسه، بلژیک و هلند سفر کردم و به سراغ فعالان حوزه مقاومت و فلسطین رفتم.
با قصههای افراد متفاوتی روبهرو شدم که پای کار آرمان فلسطین بودند. آنجا به این نتیجه رسیدم که فلسطین به ملاکی برای جداشدن مسیر حق و باطل تبدیل شده است. آنجا با وضعیت دشوار فعالان حوزه فلسطین روبهرو شدم. حتی سه روز پیش از حضور در مراسم دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی، یکی از دوستانم به نام شاهین هزامی که در اروپا کمک زیادی به من کرده بود، به دست نیروهای پلیس فرانسه بهصورت بسیار خشن بازداشت شده بود.
بگذریم. دلم گرفته بود و میخواستم به این مراسم بروم و از تجربهای که معمولا درباره آن گفتوگو نمیشود، صحبت کنم و اگر فرصتی پیش آمد، گزارشی از این سفر را به ایشان ارائه کنم. آنجا تعدادی از چهرههای فرهنگی و هنری ازجمله حسین شیرعلی، ماشاءا... شاهمرادی و عباس موزون را دیدم. مدیران شبکه افق و شبکه۳ و مدیر سیمافیلم هم آنجا بودند. درمجموع حدود هفتاد نفر میشدیم. در ابتدای مراسم یک روحانی نکاتی را بیان کرد. از ضرورت برقراری ارتباط با خداوند در طوفان حوادث سخن میگفت و اینکه باید در مسیر ثابتقدم بود و محکم حرکت کرد.
از این میگفت که خداوند پرچم حق و حقیقت را حفظ میکند و این پرچم تا زمانی که به دست صاحب اصلیاش برسد، برافراشته خواهد ماند و این ما هستیم که باید خود را در جبهه حق نگه داریم.... پس از ذکر مصیبت ذاکر اهلبیت (ع)، رهبر معظم انقلاب اسلامی بیاناتی را مطرح کردند.
ایشان از برنامههای قرآنی ماه مبارک رمضان امسال صداوسیما رضایت داشتند. از سوی دیگر، در بخش دیگری از سخنانشان و در یک بیان تاریخی، کنایهها و گلایههایی را هم از برخی افراد، اشخاص و حتی خواص داشتند. ایشان فرمودند: «وقتی امامحسنمجتبی (ع) صلح کردند با معاویه، عدهای میآمدند، گله میکردند و اعتراض میکردند.
حضرت میفرمودند که "ما تدری لعله فتنة لکم و متاع الی حین"؛ این تا یک وقتی است، این موقت است. یعنی در کلمات امامحسنمجتبی (ع) اشاره شده به اینکه این حادثه، این تسلط کفر و نفاق، بنا نیست دائمی باشد. در تقدیر الهی این موقت است. تا کی؟ تا سال۷۰. یعنی طبق همین روایت، سال ۷۰هجری بناست هرکس از اهلبیت (ع) در قید حیات است، قیام کند و حکومت را به دست بگیرد و امامت واقعی تحقق پیدا کند.
بعد حضرت میفرمایند: "فلما قتل الحسین علیهالسلام اِشتد غضب الله علی اهل الارض فاخره الی مئة و اربعین" یعنی حادثه کربلا، این بیاعتنایی مردم به مبانی دینی، این اِعراض آنها، اثرش این بود که این تقدیر الهی عقب افتاد تا سال۱۴۰. ۱۴۰ زمان امامصادق (ع) است دیگر، که حضرت سال۱۴۸ از دنیا رفتند. این را شیعه میدانستند. یعنی خواص شیعه میدانستند...»
و در ادامه بیان کردند: «اینکه شما میبینید میآیند خدمت حضرتصادق (ع) و مدام میگویند آقا، چرا قیام نمیکنید، ناشی از این است که منتظرند. یک چیزی شنفتهاند، یک مطلبی به گوششان رسیده. بعد دنباله همان روایت که سال۱۴۰ را معین فرمود، فرمودند: شما افشا کردید، خدا عقب انداخت. یعنی اگر شیعیان دهنشان قرص بود و افشا نمیکردند، شاید همان وقت قضیه تمام میشد؛ و شما ببینید تاریخ چقدر تغییر پیدا میکرد! اصلا مسیر بشر یک مسیر دیگری میشد و امروز دنیا دنیای دیگری بود. یعنی کوتاهیهای ما، یک جا دهنلقیمان، یک جا کمکنکردنمان، یک جا اعتراضکردن بیخودیمان، یک جا صبرنکردنمان، یک جا تحلیل غلطی که از اوضاع میکنیم، گاهی تأثیر میگذارد؛ آن هم تأثیرات تاریخی. یعنی اینجور مسیر را عوض میکند؛ لذا خیلی باید مراقبت کرد.»
آنچه برای من مسجل شد، این بود که در حد توان به وظیفه خود عمل کنم، برنامهریزی داشته باشم و در تحلیل موقعیت، احساسی عمل نکنم. گاهی باید انقلابی بود و فریاد کشید، گاهی باید سکوت کرد، گاهی باید محکم صحبت کرد، گاهی باید صبر پیشه کرد و درنهایت باید تحلیل داشته باشیم و بدانیم که کجا چه هزینهای پرداخت کنیم.