امیر حسین رستمی: دقیقه ۹۰ به لیسانسه‌ها اضافه شدم روزنامه خراسان در فهرست میراث منقول ملی ثبت شد واکنش تهیه‌کننده سووشون به تاخیر در پخش قسمت چهارم این سریال «کارناوال» هم به جمع برنامه‌های توقیفی پیوست مدیر عالی حرم مطهر رضوی در بازدید از مؤسسه شهرآرا مطرح کرد: شهرآرا، صدای شهر امام‌رضا(ع) در سطح ملی و فراملی + فیلم جیمز کامرون: ساخت «آواتار» برای پول نبود پیام تبریک رئیس سازمان صداوسیما به مناسبت روز خبرنگار جدیدترین خبر سلامتی اکبر عبدی از زبان خودش (۱۷ مرداد ۱۴۰۴) بازیگر سریال «خاندان اژدها» به «جنگ ستارگان» پیوست زمان پخش سریال عملیات مهندسی + تیزر اجرای یک تئاتر توسط کانون پرورش فکری کودکان در عراق «رویاشهر» ۲۰ میلیاردی شد فیلم مرد عینکی امشب (۱۷ مرداد ۱۴۰۴) در «هفت» نقد می‌شود پیام قالیباف به مناسبت روز خبرنگار | مجلس برای تصویب لوایح دولت در حمایت از خبرنگاران آمادگی دارد آخرین وضعیت سلامتی اکبر عبدی از زبان دخترش خبرنگاری دل می‌خواهد ده‌نمکی: اکبر عبدی بزودی مرخص می‌شود خبرنگاران، حافظان حافظه جمعی یک ملت هستند پیام شهردار مشهد به مناسبت ۱۷ مرداد، روز خبرنگار خبرنگار، صدای حقیقت؛ از خیابان‌های وطن تا ویرانه‌های غزه
سرخط خبرها

شعر امیری اسفندقه برای مجموعه شعر شفیعی کدکنی

  • کد خبر: ۳۲۹۱۰
  • ۱۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۳۱
شعر امیری اسفندقه برای مجموعه شعر شفیعی کدکنی
مرتضی امیری اسفندقه شاعر  و هنرمند برجسته درباره کتاب «طفلی به نام شادی» محمدرضا شفیعی کدکنی غزلی تازه سروده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ چند هفته پیش محمدرضا شفیعی کدکنی کتابی با عنوان «طفلی به نام شادی» کرد.

 

این اولین مجموعه شعر شفیعی کدکنی است که پس از ۲۳ سال منتشر شده است. علاقه‌مندان به آثار شفیعی کدکنی در این سال‌ها عمدتاً مخاطب آثار او در حوزه تصحیح و شرح آثار کلاسیک ادبی مانند «تذکرة‌الاولیا» و «این کیمیای هستی» بوده‌اند.

 

دفتر «طفلی به نام شادی»، مجموعه اشعار شفیعی کدکنی از ۱۳۷۶ به بعد است. قبلا نشر سخن دو مجموعه «آیینه‌ای برای صداها» (هفت دفتر شعر منتشر در سال‌های پیش از انقلاب) و «هزارهه دوم آهوی کوهی» (اشعار ۵۶ تا ۷۶) را از او منتشر کرده بود.

 

مرتضی امیری اسفندقه، یکی از شاعران برجسته و مطرح، غزلی را به مناسبت انتشار این کتاب سروده است که در ادامه می‌خوانیم:

 

پرسیدمت پریشب از ابر نوک‌مدادی

گریان سوال کن گفت، زین آسیاب بادی

از آسیاب بادی، حیران سوال کردم

چرخان بپرس گفتا از باد بامدادی

نه دهکده خبر داشت از تو نه شهر، هی! های!

در کوچه‌ها زدم جار، پرسیدم از منادی

رفتم فراتر از هوش، آنسوی هیچ و هرگز

طی شد به جستجویت، حیران هزار وادی

گفتم به قاصدک‌ها از تو خبر بیارند

رفتند و بازگشتند، پر پر به نامرادی

چه شعرهای محضی! سبز و سفید و قرمز

خواندم به یک نگاشان، در عین بی‌سوادی

بی‌باک و پاک و بشکوه، سر ریز روح، مشروح

آیینه نجابت، آیینه‌دار رادی

شعر اینچنین که گفته؟ شفاف و شسته‌رفته

باری، چه کاره‌ای تو، ای شاعر زیادی

اینجاست، آه اینجا، سرزنده و شکوفا

گم بود و گشت پیدا، طفلی به نام شادی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->