مژده رنگیان/ شهرآرانیوز - همه او را با عنوانی خاص و پرافتخار میشناسند، پرچمداری کاروان ورزشی ایران در بازیهای آسیایی. درست ۲۲ سال پیش در بانکوک و بهاینشکل او به اولین بانوی پرچمدار ایرانی در بازیهای آسیایی تبدیل میشود. اما گویا این عادت زهرا محروقی، ورزشکار مشهدی، بوده که در بسیاری از موضوعات اولین باشد؛ زیرا عنوان اولین زن تیرانداز مدالآور در رقابتهای بینالمللی و نیز اولین بانوی رئیس هیئت خراسان رضوی در اختیار اوست و تمامی این عناوین، او را به پرچمدار «اولینها» تبدیل کرده است.
غافلگیری عجیب در شب افتتاحیه
۲۲ سال پیش، کاروان ورزشی ایران راهی بازیهای آسیایی بانکوک شد. قرار بود آرش میراسماعیلی، ملیپوش جودو، پرچمدار کاروان در رژه کشورها باشد. درحالیکه قرار بود روز بعد مراسم افتتاحیه برگزار شود، اما شبانه پرچمدار تغییر میکند و قرعه به نام یکی از ملیپوشان مشهدی حاضر در این دوره از مسابقات میافتد. محروقی میگوید: خودم هم نمیدانم چه اتفاقی افتاد که بهیکباره تصمیم مدیران تغییر کرد. همه میدانستیم که در رژه قرار است میراسماعیلی پرچمدار باشد، اما روز قبل بهیکباره اعلام کردند که تو را برای پرچمداری انتخاب کردهایم. احتمالا تلاشهای زیادی شده بود تا بعد از انقلاب برای اولینبار یک خانم پرچمدار کاروان ایران باشد. در همان زمان کوتاه، توضیحاتی برای نحوه انجام کار دادند. کمی هم سنگین بود پرچم، اما خدا را شکر بهخوبی انجام شد. او ادامه میدهد: آن زمان خبری از اینترنت و فضای مجازی نبود. حتی خبر پرچمداریام را تلفنی در حد یک دقیقه فقط به خانوادهام اطلاع دادم. خبری هم از عکاسیها و فیلمبرداریهای حرفهای نبود، زیرا من جز عکس کلی و دور از کاروان، دیگر عکس و فیلمی از آن افتتاحیه ندارم. فقط خاطره آن و احساسش در ذهنم باقی مانده، زیرا سالهای زیادی از آن روز گذشته است. زمانی هم که کیمیا علیزاده بهعنوان پرچمدار بازیهای آسیایی انتخاب شد، در برنامهای تلویزیونی بهصورت نمادین بعد از ۲۲ سال پرچم را به او دادم تا این راه را ادامه دهد.
اولین مدال بینالمللی زنان تیرانداز
محروقی، اما پیش از پرچمداری، موفق شده بود اولین مدال زنان تیراندازی ایران در مسابقات بینالمللی را نیز کسب کند. میگوید: سال ۹۴ میلادی بود که بههمراه ورزشکاران دیگر به المپیک ارتشهای جهان اعزام شدیم. در آن رقابتها بود که توانستم رکورد ۵۹۲ را به نام خود در تفنگ خفیف درازکش ثبت کنم. بهترین رکوردی که تابهآنلحظه برای ایرانیان ثبت شده بود و جالب است که هنوز این رکورد توسط بانوان ایرانی شکسته نشده است. در آن مسابقات ۳ نفر اول جدول رکورد یکسانی داشتیم و برای تعیین سکو، ۱۰ تیرِ آخر هر تیرانداز را مبنا قرار دادند و ازآنجاکه من بهترین تیرهای خود را در ابتدای تیراندازی زده بودم، در رده سوم قرار گرفتم و برنز این رقابتها به من رسید. این بانوی ۵۱ ساله درباره سومین عنوان اولینی که در کارنامه خود دارد، تصریح میکند: اوایل دهه ۸۰ بود که در زمان مدیرکلی شکوهی در ورزش خراسان، بهعنوان اولین رئیس زن هیئت انتخاب شدم و ۴ سال ریاست هیئت تیراندازی خراسان رضوی را برعهده داشتم. در آن زمان کارهای خوبی را پیش بردیم و نیروهای بسیار خوبی در هیئت مشغولبهکار بودند. حتی پیست روباز تیراندازی در مجموعه بهشتی نیز احداث شد، اما بهدلیل اینکه فضای روباز در داخل شهر بود، با فعالیت آن موافقت نکردند و تخریب شد. قرار بود در شاندیز و مجموعه ثامن ساخته شود، اما نمیدانم به کجا رسید. بعد از پایان ۴ سال هم تصمیم گرفتم دیگر در هیئت نباشم.
تیراندازی از بسیج تا تیم ملی
ملیپوش اسبق تیراندازی درباره اینکه چطور وارد رشته تیراندازی شده است، میگوید: از دوران نوجوانی و جوانی علاقه زیادی به تفنگ داشتم و دوست داشتم کارکردن با آن را یاد بگیرم. در بسیج فعالیت داشتم که آنجا با تفنگ آشنا شدم و آموزش دیدم. حتی در مسابقات قهرمانی کشور بسیج نیز شرکت کردم. سال ۶۹ در مسابقات بسیج کشور قهرمان شدم. سال ۷۰ در مسبقات قهرمانی کشور بهعنوان تیم استان حاضر شدم که بازهم اول شدم. از آنجا به تیم ملی معرفی شدم و با تفنگهای جدید آشنا شدیم و در تهران و در کنار مربیان به تمرین پرداختیم. رشته من تفنگ خفیف وضعیت درازکش ۵۰ متر است؛ رشتهای که باید در فضای آزاد انجام شود و در مشهد اصلا چنینسایتی در اختیار تیراندازان نبود. بههمینخاطر در تهران تمرین میکردم. او با اشاره به اینکه از سال ۷۰ تا ۸۱ در تیمهای ملی حضور داشته است، ادامه میدهد: دهدوازده سال مدام در اردوها و مسابقات بودم و این موضوع حسابی خستهام کرده بود. نیاز به استراحت و رسیدگی به خانواده و فرزندانم داشتم و بههمیندلیل بعد از بهدنیاآمدن دخترم از تیم ملی و مسابقات، خداحافظی کردم. بهنظرم ورزش قهرمانی هر ورزشکار نیز عمری دارد و من هم این تصمیم را گرفتم.
تفنگم را از فدراسیون خریدم
قهرمان اسبق مشهدی خاطرنشان میکند: تفنگی را که در مسابقات داشتم، خودم از فدراسیون برای یادگاری گرفتم، درواقع خریدم؛ البته این تفنگها، چون جنگی هستند، قابلفروش نیستند. خاطرات زیادی با این تفنگ دارم و مدت خیلی زیادی است تفنگ را در دستم نگرفتهام. از آخرین بار سالهای زیادی میگذرد و بعد از آن هم دیگر مسابقات پیشکسوتان برگزار نشد که در آن شرکت کنم. فشنگ نیز بسیار کم است و نمیتوان بهراحتی آن را تهیه کرد. دلم برای تیراندازی تنگ شده است و دوست دارم تفریحی آن را دوباره تجربه کنم.
نه احترام و نه توجه به پیشکسوت
محروقی درباره ارتباطش با هیئت استان در این سالهای خداحافظی میگوید: متأسفانه نه احترام پیشکسوتی وجود دارد نه توجهی. گاهی بنری میزنند تا بگویند به فکر قهرمانان سابق هستند؛ اما بازهم اگر کاری انجام میدهند، بهخاطر خودشان است. واقعا متوجه شدم در استان احترام گذاشته نمیشود. گاهی برای داوری یا مربیگری دعوت کردهاند، اما علاقهای هم نداشتم دیگر در هیئت بمانم و الان راحت و به دور از حواشی زندگی خودم را دارم. خدا را شکر میکنم که لذت قهرمانی و کسب مدال را تجربه کردهام، در اوج بودهام و افتخار کسب کردهام و دیگر نیازی به توجه آنها ندارم. قطعا اگر در تهران میبودم، شرایط متفاوت بود و پیشنهادهای دیگری به من بهعنوان قهرمان اسبق داده میشد.