چندی قبل، بعد از آنکه همسر «شهاب مایلهروی»، فرزند «استاد نجیب مایلهروی»، عکسی از صورت سوخته همسرش را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، این خبر بهسرعت در رسانههای اجتماعی دستبهدست شد و رسانههای فارسیزبان خارجنشین که انگار سوژهای داغ به دست آورده بودند، با تمرکز بر اطلاعات ضدونقیضی که در دست داشتند، تا توانستند، از این آب گلآلود ماهی گرفتند و تاکید کردند که علت خودسوزی فرزند استاد، مشکلات اقامتی پدرش و تحقق نیافتن قولهایی بوده که دولت ایران برای رفع آنها داده است. شهاب مایلهروی در گفتوگو با یکی از همین رسانهها، گفته است که او اواخر اردیبهشت سال جاری دست به این کار(خودسوزی) زده و بهتازگی از بیمارستان مرخص شده است.
وی در ادامه تاکید کرده است که هرچند پدرش در طول این سالها امکان مهاجرت به کشورهای زیادی را داشته، بهدلیل علاقهای که به عرفان و زبان فارسی داشته، در ایران مانده است. در تاریخ ۲۸خرداد و درست چند ساعت بعد از آنکه خبر خودسوزی شهاب مایلهروی بهسرعت دست به دست میشد، مرکز روابطعمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد که با پیگیری این وزارتخانه و اقدامات موثر وزارت کشور، وزارت امورخارجه و نهادهای مرتبط، موضوع پذیرش تابعیت «نجیب مایلهروی» تایید شده و آخرین مراحل اداری و قانونی خود را پشتسرمیگذارد.
در ادامه این خبر آمده است: یادآور میشود که سند واحد مسکونی(که مهرماه سال۱۳۹۷ به استاد هدیه داده شده است و در مشهد قرار دارد) هنوز به نام ایشان نیست؛ هرچند واحد مسکونی در اختیار ایشان است که این موضوع براساس قوانین کشور است که ثبت سند متوقف بر تابعیت بوده ولی با پذیرش تابعیت از سوی ایشان و اقدامات اداری یادشده، این مشکل برطرف میشود. موضوع بیماری و شرایط سخت زندگی استاد مایلهروی در تیرماه سال1397در سطح رسانهها مطرح شد و واکنشهای زیادی را بههمراه داشت که در همان روزها اقداماتی را مقامات وزارت ارشاد و وزارتخارجه برای حل این مشکلات انجام دادند که ظاهرا کاغذبازیهای اداری تحقق این اقدامات را با تاخیر مواجه کرده است. این خبر درحالی این روزها به یکی از اخبار داغ تبدیل شده است که موضوع جان باختن مهاجران افغانستانی که بهصورت غیرقانونی به ایران سفر میکردند، در «هریرود» و یزد، واکنشهای زیادی را به همراه داشته است، تاآنجاکه هیئتی دیپلماتیک از کابل به تهران سفر کرد. سفیر افغانستان برای پیگیری وضعیت زخمیهای حادثه آتش گرفتن ماشین به یزد رفت. افغانستانیها در شهرهای مختلف این کشور و برخی کشـورهای اروپایی اعتراضاتی را برپا کردند و همین چند روز قبل وزارتخارجه ایران، سفیر افغانستان در تهران را فراخواند.
همه اینها درحالی اتفاق میافتد که ایران نزدیک به چهار دهه است از جمعیتی درخورتوجه از مهاجران افغانستـــــانی میزبانی میکند و مهاجران افغانستانی سالهاست در کنار برادران و خـــواهــران همزبان خود زندگی میکنند اما پرسشی که پیش میآید، این است که چرا رسانههای فارسیزبان خارجی میتوانند با انتشار یک خبر در شبکههای اجتماعی خود، همه این پیوندها و خدمات را زیر سوال ببرند؟ به نظر میرسد دولت و رسانهها نقش مهمی در این باره دارند، بهطوریکه واکنش سریع دولت و اطلاعرسانی شفاف رسانهها در چنین شرایطی، میتواند نقش مهمی در جلوگیری از ایجاد حاشیههای این چنینی بازی کند. ناگفته نماند که مهاجران افغانستانی که در ایران زندگی میکنند، باوجودیکه نقشی در ایجاد این حاشیهها نداشتهاند، زندگیشان از آن متاثر است.