ماجرای دزدی که کارگاه ساخت پهپاد را لو داد چه بود؟ + فیلم «زن و بچه» در آستانه اکران عمومی، میلیاردی شد افق گشایی تازه در فقه موسیقی گفت‌و‌گو با سیدعلی حسینیان نسب، عکاس مشهدی | هنر تاریخ مصرف ندارد قسمت دوم سریال «سووشون» منتشر می‌شود + زمان مرتضی امینی تبار در فیلم کوتاه «۴۰ هزار سرباز» راهیابی فیلم «آن‌ها مرا دوست داشتند» به جشنواره فیلم شیملا هند «ابوالحسن عاشوری» هنرمند پیشکسوت تئاتر درگذشت + علت فوت برگزاری آیین رونمایی از کتاب «خراسانیات دکتر علی شریعتی» در مشهد نمایش فیلم «نبات» با بازی شهاب حسینی در تلویزیون + زمان پخش نیم روز با کتابخانه سیار کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در جوار بچه های گلشهر مشهد | پرواز در مسیر آرزوها تیزر رسمی فیلم «زن و بچه» منتشر شد + ویدئو صفحه نخست روزنامه‌های کشور - سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ مستندسازی در خط مقدم جنگ روایت‌ها رمان «می‌روم به کنسرت برسم» شمس لنگرودی در راه انتشار مارگو رابی به فیلم «حمله زن ۵۰ فوتی» تیم برتون پیوست آغاز ثبت‌نام آثار برای اسکار ۲۰۲۵
سرخط خبرها

زهره حاتمی، داستان‌نویس پیشکسوت، درگذشت + علت فوت

  • کد خبر: ۳۳۷۰۱۷
  • ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۹
زهره حاتمی، داستان‌نویس پیشکسوت، درگذشت + علت فوت
زهره حاتمی، داستان‌نویس و از شاگردان قدیمی صفدر تقی‌زاده، در هفتادسالگی درگذشت.

به گزارش شهرآرانیوز، مجتبی نریمان، مدیر نشر «نریمان»، با اعلام خبر درگذشت زهره حاتمی، ادامه داد: زهره حاتمی، داستان‌نویس و از شاگردان قدیمی صفدر تقی‌زاده بعد از مدتی درگیری با بیماری سرطان در امریکا درگذشت. طناز تقی‌زاده دختر زنده‌یاد صفدر تقی‌زاده خبر را ساعتی پیش به من داد.

حاتمی متولد ۱۳۳۴ بود، نخستین داستان کوتاه وی سال ۱۳۶۶ در کتاب سخن منتشر شد. چند سال در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت شد و آخرین کتاب او «با حافظ در آلاسکا» سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات مروارید وارد بازار نشر شد.

اولین داستان کتاب یعنی «با حافظ در آلاسکا» داستان زنی است که وطن خود یعنی ایران را در غربت همراه خود حمل می‌کند. وطنی که گاه در یک جلد دیوان حافظ جای می‌گیرد و گاهی فقط در چند کلمه فارسی حرف زدن و گاهی در مناظر آلاسکا و مقایسه منظره آلاسکا با شبیه آن در ایران.

در تمام داستان‌های زهره حاتمی زنانگی موج می‌زند، حتی وقتی جای شخصیت‌های اصلی داستان را مرد‌ها می‌گیرند، بازهم مضمون درد‌های زنانه است. مهاجرت، غربت، زن بودن، پیری، مرگ و... مضمون اصلی داستان‌های زهره حاتمی است که با سوژه‌هایی بسیار متفاوت و در فضا و زمان‌هایی بسیار دور از هم بیان‌شان می‌کند:

«الان دیگه فصل کوه رفتن نیست. من خودم یه سال تمام زمستون تو کوه آواره بودم. فرخ تازه راه افتاده بود. تو شهر غریب بودم، خبرچین‌هارو نمی‌شناختم. رفت و اومدمون گزارش شده بود. از مرکز اومدن تحقیق. از همه‌چی خبر داشتن. یه دسته از موهام همون روز سفید شد.» (از متن کتاب، بخشی از داستان برف سنگین)

داستان «مادربزرگ» که به صفدر تقی‌زاده تقدیم شده است آنقدر تلخ است که شیرینی برخی داستان‌ها را با خود می‌برد و همچون بادامی تلخ می‌ماند که میان بادام‌های شیرین به دهان می‌گذارید و کام را تلخ می‌کند. تلخی‌ای که البته وجودش ترکیب طعم داستان‌ها تکمیل می‌کند. داستانِ پیری و بی‌خانمانی و سربار بودن، و این هرسه درد یک‌جا باهم بر سر خواننده خراب می‌شوند.

اما هنر قلم زهره حاتمی با داستان «مردی که شهرش را گم کرده بود» به رخ کشیده می‌شود. داستانی که به سبک حکایت‌های کهن نوشته شده است. از مضمون داستان گرفته تا لحن راوی، از آرزوی شهر رفتن شخصیت تا جنون و جنس قصه‌گویی داستان. رعایت تمامی این نکات و دقت و نکته‌بینی، همه و همه باعث شده تا این داستان برای خواننده بسیار جذاب و شیرین پیش برود و نتواند پایانی را برای آن حدس بزند.

منبع: ایرنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->