دکتر فردین علیخواه/ شهرآرانیوز - سفره در جامعه ایرانی از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است. اگر نگوییم مقدس است، دستکم میتوان گفت واجد ارزشی درخور توجه است. بخشی از ارزش سفره بابت نانی است که معمولا روی آن قرار میگیرد که نماد برکت است. در فرهنگ ایرانی، سفره برای امور مهمی استفاده میشود که سفره عقد، سفره هفتسین، سفره شب یلدا و سفرههای مختلف برای مراسم دینی از آن جملهاند.
اندازه سفره با ابعاد خانواده در جامعه ایرانی پیوند داشته است. هرچه به سمت گذشتههای دورتر میرویم، تعداد اعضای خانواده بیشتر میشود و شکل سفرهها عموما مستطیلی است. با کاهش بعد خانواده، سفرهها نیز کوچکتر شده و به تدریج از سفرههای متری به سفرههای مربعی تغییر یافته اند.
باید توجه داشت که معمولا مکان افراد در کنار سفره با جایگاه آنان در خانواده ارتباط داشته و هم اکنون هم در برخی خانوادهها این گونه است. در نظام اجتماعی مبتنی بر پدرسالاری، پدر خانواده در نقطه آغازین عرض سفره که بالای سفره نامیده میشود مینشست و سایر اعضا در ٢ طرف آن. باید جایگاه «نان آور» خانواده در سفره مشخص میشد.
در این میان، معمولا مادر خانواده از مکان سیالی برخوردار بود و این تا هنگامی ادامه مییافت که هنوز فرزندان خانواده ازدواج نکرده بودند. با ازدواج فرزندان و ورود عروس به خانواده، به تدریج مادر از امور آشپزی فاصله میگرفت و مکان ثابتی در کنار سفره مییافت.
خانهای که سفره ندارد خانواده هم ندارد
برخی معتقدند وجود سفره بیانگر وجود خانواده است. در واقع، خانهای که سفره ندارد خانواده هم ندارد. شاید سایر وسایل خانه کمتر چنین وظیفهای را بر دوش بکشند. البته منظور از سفره، جمع شدن اعضا به دور آن و خوردن غذا در کنار یکدیگر است. این همان دلیلی است که خوردن غذا را به امری اجتماعی و نه صرفا زیستی تبدیل میکند.
بی اساس نیست اگر گفته شود غذا نخوردن با همدیگر یکی از نشانههای اولیه بروز بحران در روابط است. معمولا در خانههای مجردی چندنفره که ساکنان با همدیگر پیوند اجتماعی گذرایی دارند، شاید خوردن غذا مهم باشد، ولی سفره اهمیت چندانی ندارد و گاهی از روزنامه استفاده میشود.
آماری در دست نیست، ولی امروزه کم نیستند خانوادههایی که از میز ناهارخوری استفاده میکنند. ورود میز ناهارخوری به خانهها در دوره ای، اعلام ورود خانواده به مدرنیته و کسب پرستیژ اجتماعی بود. برخی خانوادهها همچنان روی میز ناهارخوری شان سفره پهن میکنند، ولی در سالهای اخیر، اتفاق دیگری هم افتاده است و آن این است که غذا روی میز چیده میشود و هر مهمان غذایش را میکشد و ایستاده یا نشسته، در گوشهای از خانه غذایش را صرف میکند.
شاید بتوان این وضعیت را دموکراتیزه شدن/ فردی شدن مناسک مهمانی دانست. هر مهمان هر غذایی را هرقدر که دوست داشته باشد برمی دارد، ولی پرسش آن است که چنین وضعیتی تا چه اندازه به ارزش غذا خوردن به عنوان یک فعالیت اجتماعی کمک میکند.
در سالهای اخیر، شتاب زندگی افزایش چشمگیری یافته است. این شتاب در وجوه مختلف اجتماعی به شکلی خودش را نشان میدهد. اگر پهن کردن سفره روی میزناهار خوری را وصلت سنت و مدرنیسم قلمداد کنیم، پهن کردن سفره یکبارمصرف روی این میز بیانگر شتاب زندگی است. در کسری از ثانیه، سفره یکبارمصرف مچاله میشود و با پسماندهای غذا در درون آن در سطل زباله قرار میگیرد. البته باید توجه داشت که سفرههای یکبارمصرف مناسک غذا خوردن را از اصالت دور میکنند. در واقع، ما با تصویری از سفره و نه با اصل آن روبه رو هستیم! سفره یکبارمصرف مدام پیغام تعجیل در خوردن غذا را به دیگران مخابره میکند.
امروزه با کاهش تعداد اعضای خانواده، انتقال بخشی از وظیفه تربیت کودکان به نهادهای اجتماعی، بزرگ شدن فرزند یا فرزندان، حضور زنان در محیطهای شغلی و همچنین سپری کردن اوقات فراغت با دوستان هم سلیقه و هم فکر توسط هر عضو خانواده، خوردن غذا با همدیگر بیش از پیش دشوار شده است. در گذشتههای نه چندان دور، اگر غذا خوردن با یکدیگر دشوار میشد، بهانهای به نام تماشای سریالهای تلویزیونی وجود داشت تا اعضا را دور هم جمع کند. امروزه این امر هم رنگ باخته است، زیرا دستگاه تلویزیون ارزش قبلی خود را از دست داده است.
علاوه بر کمیت غذا خوردن با همدیگر، یعنی چند بار در هفته، باید از کیفیت آن نیز سخن گفت. گوشیهای تلفن همراه روزبه روز از کیفیت با هم بودن و تعامل اجتماعی هنگام غذا خوردن میکاهند. در واقع، تمرکز حواس اعضای خانواده بر صفحه نمایش تلفن همراه هنگام صرف غذا یکی از دلایل تبدیل شدن خوردن غذا از امری اجتماعی به امری صرفا زیستی است. معده تان را پر میکنید و بدون تشکر از کسی، خودتان را به اولین مکان دنج و بدون مزاحم برای تماشای صفحه تلفن همراه میرسانید. «این مطلب در صفحه شخصی ایشان منتشر شده است.»