مرزبان شمال‌غرب | یادی از شهید شیخ محمد خیابانی، مشروطه‌خواهی که در راه آزادی ایران جان‌فشانی کرد کلید اخلاق، تبسم است ضامن حیات اسلام، باطل‌السحر توطئه‌ها | بررسی امتیازات و ملزومات دوری از تفرقه در گفت‌‌وگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین نظافت قرار گرفتن بیش از ۶۰۰ خانه در اختیار زائران، در طرح هم‌محله‌ای امام‌رضا(ع) آیت‌الله علم‌الهدی: مسئولان و رسانه‌ها راوی قدرت نظام باشند | قدرت کشور در خداباوری و ایستادگی مردم است مشهد و ظرفیت طلایی موقوفات برای توسعه اقتصادی چرا آرامش واقعی در یاد خداست؟ برنامه‌ریزی برای برگزاری نمایشگاه با محوریت آثار گنجینه رضوی در ترکیه آیت‌الله سید اسدالله مدنی، دومین شهید محراب و مجاهدی در سنگر علم و عمل مساجد، پایگاه‌های وحدت و گفت‌وگوی بین‌مذهبی | تأکید بر نقش رسانه، جوانان و همکاری‌های بین‌المللی تأکید معاون استانداری خراسان رضوی بر لزوم توسعه وقف با مشارکت دانشگاهیان و وقف‌یاران بررسی تاریخی نقش وقف در توسعه علمی، فرهنگی و اقتصادی جوامع اسلامی نقاشی زائران خردسال غیرایرانی بر دیوار مهربانی | جشنی برای وحدت در حرم امام رضا (ع) ریشه‌های قرآنی و تاریخی وحدت مسلمانان | نقش راهبردی رهبر معظم انقلاب در همگرایی امت اسلامی امام صادق(ع)، احیاگر دین، اخلاق، غدیر و عاشورا ۳۰۰ اثر از بانوان هنرمند دارالقرآن کریم، در حرم امام‌رضا(ع) به نمایش درآمد وقت دعوتم کی می‌رسد؟ تو پیشگام هر سلامی، در نمازم سلام کردی و سِحر جهود باطل شد او برای همدلی‌ها آمده
سرخط خبرها

صدای آشنای حرم

  • کد خبر: ۳۴۳۹۹۳
  • ۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۸
صدای آشنای حرم
دل‌شوره داشت، التماس کرده بود، زمین و زمان را قسم داده بود، اما توی بخش راهش نمی‌دادند. مجبور بود همین‌جا بنشیند و حالا توان بلند شدن نداشت. اگر به هوش نیاید چه؟ اگر توی کما بماند؟

نای بلند شدن نداشت. انگار وزنِ همه عالم روی شانه‌هایش بود. دستش را روی لبه صندلی گذاشته بود و انگشتانش را به هم فشار می‌داد. نمی‌دانست چه کسی را باید خبر کند، به چه کسی باید زنگ بزند. چشمش مانده بود به در که شاید آشنایی، رفیقی، کسی از راه برسد، تنهایی تابِ تحمل این حجم از بار غم را نداشت. درِ ورودی بیمارستان که باز می‌شد هرمِ هوای داغ بندر، سرمای سالنِ انتظار را زمین‌گیر می‌کرد. فقط غریبه‌ها بودند که می‌آمدند و می‌رفتند.

دل‌شوره داشت، التماس کرده بود، زمین و زمان را قسم داده بود، اما توی بخش راهش نمی‌دادند. مجبور بود همین‌جا بنشیند و حالا توان بلند شدن نداشت. اگر به هوش نیاید چه؟ اگر توی کما بماند؟ اگر؛ و همین‌طور «اگر‌ها» توی ذهنش می‌آمدند و می‌رفتند و چشمانش را تار می‌کردند. گوشی تلفن همراهش را از توی جیبش درآورد و به صفحه‌اش خیره ماند. به کی زنگ بزند؟ چه کسی را دارد که به او زنگ بزند؟ 

دستش را روی پیشانی‌اش گذاشت و سرش را فشار داد. هیچ‌کسی به ذهنش نمی‌رسید. شماره‌ها را مرور می‌کرد. اسم‌ها تار بودند و غریبه‌تر از همیشه. همین‌طور اسم‌ها را بالا و پایین می‌کرد که انگشتش روی یک اسم ماند. آشنا بود، خیلی آشنا. یادش آمد. قبلاً هم زنگ زده بود. معطل نکرد. اسم را لمس کرد و گوشی را به گوشش چسباند.

- سلام، مخاطب گرامی، پس از عرض سلام به محضر مبارک حضرت رضا (ع)، به روضه منوره مرتبط می‌شوید. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى ... و صدای زائران دور ضریح بود که به گوشش رسید. چشمانش را بست. وصل شده بود به روضه منوره. خودش را همان‌جا می‌دید.

صدای آشنای حرم، صدای صلوات، صدای زائرانی که هرکدام حرفی برای گفتن داشتند و بغضی برای شکستن. بغضش دیگر صبر نکرد و معطل نماند، قطرات درشت اشک بود که با هق‌هقش توأم می‌شد و بر گونه‌هایش می‌چکید. دلش می‌خواست حرفش را همین‌جا پشت گوشی فریاد بزند، اما هق‌هقش نمی‌گذاشت.

- آقا، آقا با شمام.

پرستار بود، ایستاده بود جلوی درِ بخش و صدایش می‌کرد. به‌زحمت از جایش بلند شد و زیر لب گفت: - یا امام هشتم ... پرستار کاغذی را به سمتش گرفت. – خوشبختانه بیمارتون به هوش اومده، خطر رفع شده. این دارو‌ها رو تهیه کنید و سریع بیارید توی بخش.

به صفحه گوشی نگاه کرد. ارتباط با روضه منوره هنوز وصل بود. از آن‌سوی خط، صدای صلوات می‌آمد.

عکس: روح‌ا... جوانی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->