خراسان رضوی، پیشگام در بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و طرح‌های نوین آبیاری با سرمایه وقف رشد فکری و ایجاد نشاط اجتماعی به سبک پیامبر مهربانی | بررسی جلوه‌ها و آثار مشورت در سیره پیامبر ختمی‌مرتبت(ص) تجلیل از واقفان و خیران خراسان رضوی در همایش استانی «یاوران وقف» | وقف ۱۳۰ میلیارد تومانی توسط بانوی مشهدی احیای سنت وقف، راهکار تحقق باقیات‌صالحات و خدمت به جامعه است + فیلم خطبه‌خوانی خادمان حرم فاطمی در آستانه ۲۳ ربیع‌الاول + فیلم هفدهمین دوره آزمون کتبی ترنم وحی برگزار شد درخواست وزارت فرهنگ برای تدوین آیین‌نامه‌ حمایت از آثار منتخب قرآنی مشهد میزبان برگزاری همایش بازخوانی «علامه فرزانه» + جزئیات محله طرق و تنها شهید ترورش | بازخوانی زندگی سید جعفر سعادتخواه پژوهش جدید در مطالعات اندیشه امت واحده اسلامی در آستانه انتشار نخستین نشست تخصصی بنیاد شهید و امور ایثارگران در خصوص شهدای جنگ ۱۲ روزه برگزار شد اعزام سالانه ۱۴ هزار مبلغ از قم در مناسبت‌های تبلیغی افتتاح مرکز امامت در نجف کلام آیت الله بهجت در مورد اهمیت حفظ قرآن اعلام فراخوان کنگره بین‌المللی شعر «نبی رحمت(ص)» اطلاع‌رسانی گسترده خدمات نذورات آستان قدس رضوی براساس نیات با تهیه سند محتوایی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر منافاتی با آزادی ندارد سهم زنان در جنگ ترکیبی و جهاد تبیین بسیار پررنگ است آیین پایانی بیست و ششمین دوره مسابقات قرآن کریم به میزبانی دهلی نو برگزار شد خدمت در حرم مطهر رضوی با معارف دینی گره خورده است
سرخط خبرها

آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد

  • کد خبر: ۳۵۴۰۲۶
  • ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۳
آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد
احساس خوب، مُسری است. مثل عطر توی مغز و فکر و بعد توی رگ‌های آدم می‌دود تا به قلب برسد و به زندگی‌ات ضربان بدهد.
طیبه ثابت
نویسنده طیبه ثابت

اتوبوس سر ایستگاه میدان فردوسی با شتاب می‌ایستد. دو سه مسافر با عجله بالا می‌آیند. زنی که روسری سفید و چادر زمینه قهوه‌ای خال خالی سفید پوشیده از همان پایین در می‌پرسد:

-این خط حرم میره آنا جان؟

نگاه گرم و لحن صمیمی‌اش را دوست دارم. جواب می‌دهم: بله مادرجان.

- زن تمام توانش را جمع می‌کند و از پله اتوبوس بی‌آرتی مسیر ۳ بالا می‌آید. از سرولباسش می‌شود فهمید که مسافرست. برای زیارت پر از شوق است. چشم می‌گرداند به من که جوابش را زودتر از بقیه داده‌ام و با احساس پیروزمندانه دوباره می‌گوید: الهی شکر و همین‌طور که پر چادرش را مرتب می‌کند به من لبخند می‌زند. کنار من روی صندلی می‌نشیند.

نگاه و صدایش، شوق زیارت را توی قلب من می‌ریزد. احساس خوب، مُسری است. مثل عطر توی مغز و فکر و بعد توی رگ‌های آدم می‌دود تا به قلب برسد و به زندگی‌ات ضربان بدهد.

اتوبوس‌های مسیر تشّرف همیشه مسافر خودش را دارد. اگر دقت کرده باشی، انگار با پیشانی‌بند سبزی که دارند، درست مثل یک اسب شبیه‌خوانی تعزیه، بین همه زود شناخته می‌شوند.

اتوبوس، در هر ایستگاه، می‌ایستد و جمعیت بیشتر می‌شود.

دهه آخر ماه صفر است و مشهد دلرباتر از همیشه. ایستگاه‌های پذیرایی از زائران رضوی، احساسی غریب ولی آشنا را در دل زنده می‌کنند. تلفن همراهش زنگ می‌خورد. صدای آن طرف خط بعد از احوال‌پرسی ترکی فارسی می‌پرسد: خوب آناجان با بابا رفتید مشهد، ما را نبردید. جمله ما را نبردید را با آه و حسرت می‌گوید. تلفن زن که تمام می‌شود، گوشی را می‌گذارد و تسبیحی را در می‌آورد.

مهره‌های تسبیح سبز رنگ، در بین انگشت‌های زن، یکی یکی گردانده می‌شود. چند ایستگاه که مسافر‌ها پیاده و سوار می‌شوند، از من می‌پرسد: خیلی مانده تا برسیم به حرم؟ می‌گویم: چند ایستگاه دیگر می‌رسیم مادرجان. با خوش‌رویی می‌گوید: همسایه امام هشتم بودن خیلی سعادت است. خوش‌به‌حالتان.

می‌گویم: خدا توفیق بدهد که همسایه خوبی باشیم. دست می‌چرخانم توی کیفم و یک دانه سیب سرخ را به طرفش می‌گیرم و محترمانه می‌گویم: ببخشین شما مهمان مایید بفرمایین. قابل شمارو نداره. سیب را از من با خوشحالی می‌گیرد. بو می‌کشد و صلوات می‌فرستد و دستم را می‌گیرد و می‌گوید: دستت درد نکند آناجان.

یاد مادرم می‌افتم که وقتی از بوته گل محمدی بزرگ باغچه‌مان، گلی را بو می‌کرد، همین‌طور با عشق و شمرده صلوات می‌فرستاد. زن سیب را در کیفش می‌گذارد و تسبیح سبز توی دستش را به طرفم می‌گیرد و می‌گوید: این تسبیح هم یادگاری من به شما. توی کربلا تبرکش کردم به ضریح.

از او تشکر می‌کنم و انگشت‌های مادرانه‌اش را به مهر می‌فشرم. راستی که چقدر یک زائر می‌تواند با خودش صفای زندگی را به شهر ما بیاورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->