بخش دوم- در رابطه با نقشآفرینی شهرها در عرصه دیپلماسی، چند سوال مطرح است: اول، برای فعالیت و نقشآفرینی شهرها در این عرصه چه بسترها و الزاماتی مطرح است و کدام شهرها توانایی ایفای نقش موثر در قالب دیپلماسی شهری را دارند؟ دوم، فعالیت شهرها درزمینه دیپلماسی شهری شامل کدام حوزهها میشود و در چه زمینههایی نقشآفرینی شهرها موفقتر بوده است؟ شهرها و بازیگران شهری درقالب دیپلماسی شهری میتوانند در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و خدمات زیربنایی نقشآفرینی کنند. بهطور دقیقتر توسعه، اقتصاد، فرهنگ، صلح و امنیت، شبکهسازی و نمایندگی در سازمانهای بینالمللی ۶ عرصه مهم بازیگری شهرها در دیپلماسی شهری است. بدیهی است شهرها با توجه به ظرفیتی که دارند، قادر به نقشآفرینی در این حوزهها خواهند بود. البته نقشآفرینی شهرها در این حوزهها منوط به وجود بسترها و زمینههای لازم است. برخی از این عوامل و زمینهها در کل کشور وجود دارد و برخی به ویژگیها و مزیتهای نسبی هر شهر برمیگردد. به عنوان نمونه، ساختار حکومت از نظر توزیع فضای قدرت سیاسی و اجرایی، یکی از این عوامل مهم است که شامل ٢الگوی غالب تکساخت یا بسیط و فدرال میباشد. در الگوی حکومتی تکساخت یا بسیط همانند نظام سیاسی ایران و بسیاری از کشورهای جهان، نظام حکومتی اساسا تمرکزگراست و درمقابل توزیع فضایی قدرت به سطوح پایینتر مقاومت میکند و به اداره امور توسط سازمانهای محلی و منطقهای اعتقاد و توجهی ندارد. در چنین فضایی تصمیمگیریهای سیاسی حکومتی و اداری از مرکز به پایینترین سطوح القا میشود و طبیعی است در چنین ساختاری، زمینه برای نقشآفرینی بازیگران سطوح محلی در مقیاس ملی نیز کمتر وجود دارد، چه برسد به اینکه شهرها بتوانند در عرصه بینالمللی فعالیت کنند؛ بنابراین به نظر میرسد ساختار حکومتی تکساخت و ماهیتا تمرکزگرای نظام سیاسی در برخی کشورها، یکی از مهمترین موانع و چالشهای نقشآفرینی شهرها بهعنوان یک بازیگر سطح محلی در عرصه دیپلماسی شهری است. در مقابل، الگوی حکومتی فدرال قرار دارد که اساسا بر توزیع قدرت بین دولت فدرال و دولتهای ایالتی استوار است و در کشورهایی مانند استرالیا، اسپانیا، ایالات متحده آمریکا، کانادا، هند و... با این نوع الگوی حکومتی مواجه هستیم. برخلاف الگوی بسیط و تکساخت، در نظامهای سیاسی فدرال توزیع فضایی قدرت سیاسی و اجرایی به سطوح پایینتر بهصورت یک اصل قانونی پذیرفته شده است و ازاینرو بازیگران سطوح محلی همانند شهرها زمینههای بسیار بیشتری را برای نقشآفرینی در سطح ملی و بینالمللی دارند.
دیگر عامل موثر در نقشآفرینی شهرها در عرصه بینالمللی که با عامل اول نیز مرتبط است، میزان استقلال مالی و برنامهریزی مستقل شهرها و عدم وابستگی آنها به بودجههای دولتی است. غالبا شهرهایی که دارای ساختار بودجه مستقل و مبتنی بر درآمدهای پایدار شهری هستند و کمتر به بودجههای دولتی وابستهاند، در موضوع برنامهریزی و مدیریت شهری نیز دارای آزادی عمل خیلی بیشتری هستند. درواقع، چنین شهرهایی به عرصه بینالمللی بهمثابه یک فرصت اقتصادی و توسعه مینگرند و تلاش میکنند با فعالیت در حوزههای مختلف دیپلماسی شهری و پیوستن به شبکه شهرهای جهانی، هم از حیث مالی دارای منابع پایدارتر باشند و هم از ظرفیتهای بینالمللی برای توسعه و رفاه شهری کمک گیرند. نگرش حکومت به نظام جهانی و لزوم انطباق سیاستهای محلی با سطح ملی نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر فعالیت شهرها و نهادهای محلی شهری در عرصه دیپلماسی شهری است. تعاملات شهرها در سطح جهان بهخصوص در حوزه فرهنگی از سوی برخی حکومتها نوعی اِعمال نفوذ، سلطه و جنگ نرم تلقی میشود و ازاینرو در چنین فضایی نقشآفرینی شهرها بسیار کمرنگ خواهد شد و نهادهای سطح محلی ملزم هستند فعالیتهای خود را کامل با سیاستهای سطح ملی تطبیق دهند. لازم به ذکر است برخی رقابتهای ژئوپلیتیکی کشورها برای اِعمال قدرت نرم در پوشش فعالیتهای فرهنگی در عرصه جوانان، قومیتها، زنان، سبک زندگی، دموکراسی و... صورت میگیرد و دغدغه حکومتها در این زمینه میتواند موجه باشد؛ بهویژه بروز انقلابهای رنگین در برخی کشورهای منطقه آسیای مرکزی و اروپای شرقی در سالهای گذشته، این نگرانیها را بیشتر کرد.