به گزارش شهرآرانیوز، در سرمقاله روزنامه اینترنتی رسانۀ KHAMENEI.IR ویژهی روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی آمده است: نامهای که اخیراً از سوی یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی، خطاب به رهبر انقلاب اسلامی منتشر شده، به لحاظ ساختاری و محتوایی، ویژگیهایی فرامتنی دارد که آن را به متنی منحصربهفرد تبدیل کرده است. متن کامل نامه، از ابتدای مقدمه تا انتهای امضا، شامل ۱۳۵۴ کلمه است که بخش اصلی آن (بدنهی نامه) حدود ۱۱۵۴ کلمه را دربر میگیرد.
با تحلیل محتوای این متن از منظر کمی و کیفی، به حدود ۴۸ تا ۵۰ نکتهی مستقل در آن برخورد میکنیم؛ بهعبارتی، حدود ۵۰ محور محتوایی در این نامه گنجانده شده است. از میان اینها، دستکم ۲۳ نکته از جنس محوری و اساسیاند. این سطح از تراکم محتوایی در یک متن کوتاه، آن را به متنی غیرمعمول و پیچیده بدل میکند که فراتر از یک شخص است.
در این نامه با الگویی روبهرو هستیم که بر پایهی تکنیک «جابجایی ایستگاهی» عمل میکند. ابتدا در ظاهر اطلاعات درست و مستند ارائه میشود تا اعتماد مخاطب جلب شود؛ سپس، با دستکاری دادهها، زمینه برای القای نکات نادرست فراهم میشود. این شیوه اگرچه ساده است، اما از منظر روانشناسی اقناع، بسیار مؤثر و پیچیده بهکار رفته است.
بر اساس برآوردهای برخی اتاقهای فکر و تحلیلگران غربی، تصمیمگیریهای رهبر انقلاب عمدتاً مبتنی بر ارزیابی شخصی، دریافتهای میدانی، و گزارش نهادهای داخلی خودی است. بنابراین، اگر ادعای گالانت در ابتدای نامهاش را جدی بگیریم—اینکه «۳۰ سال است شما پروژه من هستید» —باید پذیرفت که او با چنین پیشزمینهای، بهتر از هر کسی میدانسته که رهبر انقلاب اساساً مخاطب اثرپذیری برای این نامه نیست. از همین رو میتوان گفت که مخاطب اصلی نامه نه رهبر جمهوری اسلامی، بلکه سه گروه تصمیمسازان درون ساختار حاکمیتی ایران، متحدان منطقهای ایران و مردم ایران هستند.
تحلیل محتوای نامه نشان میدهد که با یک عملیات روانی تمامعیار مواجهیم. گالانت بهطور مکرر بر قدرت اطلاعاتی اسرائیل تأکید میکند و تصویری فراواقعگرایانه از اشراف اطلاعاتی ارائه میدهد: ادعای رصد تمام تحرکات، اشراف کامل به ساختار تصمیمگیری ایران و حتی دانستن تصمیمها پیش از اتخاذ آنها. این تصویرسازی در واقع معادل روانی همان توصیفی است که در یک تحلیل دیگر از آن به عنوان «عقاب آسمان و شیر زمین» یاد شده بود— تصویری اغراقآمیز از توانمندی اسرائیل.
در کنار جنگ روانی، عنصر جنگ روایی نیز پررنگ است. روایتسازی، جای سلاح را میگیرد. گالانت، یا تیم نویسندگان پشت نامه، از روایت برای بازتعریف موقعیت استفاده میکنند. اسرائیل، پس از شکست در نبردهای اخیر—از جمله عملیات «طوفان الاقصی» و جنگ ۱۲ روزه—اکنون به جای استفاده از زرادخانه واقعی، به جنگ شناختی و روایتمحور روی آورده است.
در نهایت، این نامه را باید در چهارچوب جنگ شناختی در حال گسترش بین ایران و اسرائیل ارزیابی کرد—جنگی که میدان اصلی آن نه جبهههای مرزی، بلکه افکار عمومی و میدان ادراک است.