نماینده مقام معظم رهبری در عراق: پیام پیاده‌روی اربعین حمایت از مظلومان جهان است امام مجتبی(ع)، تجلی همه کرامت‌ها خانه پدری امام زمان (عج) مهیای میزبانی از زائران امام حسین(ع) می‌شود روش ختم آیه الکرسی برای برآورده شدن حاجات + متن آیه بازدید دبیر کل جمعیت هلال احمر از مرز شلمچه و بررسی خدمات به زائران اربعین (۹ مرداد ۱۴۰۴) + فیلم لزوم معرفی ظرفیت‌های مرز خسروی برای تردد در ایام اربعین خبر خوش رئیس سازمان حج برای زوج‌های جوان + فیلم آمار ثبت نام اربعین از یک‌میلیون و ۶۰۰‌هزار نفر گذشت آیا ماه صفر نحس است؟ کودکان عراقی، میزبانان کوچک زائران اربعین در مسیر پیاده‌روی + فیلم و عکس رئیس بنیاد شهید خبر داد: تهیه و تدوین دایره المعارف شهدا اگر زائر اربعین گذرنامه خود را در عراق گم کرد چه کاری باید انجام دهد؟ آیین اختتامیه سومین دوره مدرسه تابستانی طلاب در حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد بازگشایی پارکینگ بزرگ اربعین در مهران برای خدمت به زائران (۹ مرداد ۱۴۰۴) آغاز ثبت نام عمره از شنبه (۱۱ مرداد ۱۴۰۴) | چه استان‌هایی مشمول ثبت نام هستند؟ همه می‌توانند ارز اربعین را دریافت کنند + فیلم مراسم «ریحانه الحسین» در حرم رضوی؛ بانوان عرب زبان به سوگ حضرت رقیه (س) نشستند دختر شهید سلامی: قرآن، مشاور اصلی پدرم بود مدافعان حرم، مجاهدان راه بنت‌الحسین(ع) | گفت‌وگوی شهرآرانیوز با دو رزمنده مدافع حرم حضرت رقیه(س) نصب دوربین شمارش زائران در حرم حضرت ابوالفضل(ع)
سرخط خبرها

ببین از غمت تا کجا گریه کردم

  • کد خبر: ۳۴۸۴۷۱
  • ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۸
ببین از غمت تا کجا گریه کردم
دلم گرفته بود از اینکه ما در این شرایط هنوز زندگی طبیعی‌مان را پیش گرفته‌ایم و معلوم نیست دوروبرمان چقدر انسان با مشکلات مختلف باشند و درعین حال که خدا را شکر کردم اشک از چشمانم سرازیر شد و به درگاه خدا دعا می‌بردم که شر اسرائیل را به خودش برگرداند!

دو روزی رفته بودم منزل پدرم و خانه نبودم. وقتی برگشتم فکر کردم می‌شود مثلا به‌جای اینکه برای ناهار فقط کشک‌وبادمجان درست کنم، سالاد ماکارونی هم آماده کنم که نبودنم و غذای خانگی نخوردن همسرم را جبران کرده باشم.

سفره را که پهن کردم تعجب کرد و گفت: امروز بعد از شنیدن شرایط گرسنگی مردم غزه تصمیم گرفتم در کنار دعا و استغاثه تا بسامان شدن شرایط غزه غذای کمی بخورم.

کشک‌وبادمجان را کنار گذاشت و کمی سالاد ماکارونی خورد و با هر لقمه غذا احساس کردم سنگی را می‌بلعد.

برای فردا ناهار مهمان داشتیم و سبزی‌پلو باماهی درست کردم و دخترکم که ماهی باب‌میلش نبود نخورد و مشغول بازی شد، اما من در فکر گرسنگی‌اش با هر تکه ماهی انگار یک تیغ را در گلو فرو می‌دهم.

بعد یاد کودکان غزه افتادم که نه مثل دخترم صبحانه مفصلی خورده‌اند و نه میان‌وعده و نه ناهار و نه شامی دیده‌اند. اصلا اگر یک لقمه نان دیده باشند حتما به قدر رفع گرسنگی و زنده ماندن بوده. تصویرشان از نظرم دور که نمی‌شد هیچ هرآن پررنگ‌تر هم می‌شد.

دلم گرفته بود از اینکه ما در این شرایط هنوز زندگی طبیعی‌مان را پیش گرفته‌ایم و معلوم نیست دوروبرمان چقدر انسان با مشکلات مختلف باشند و درعین حال که خدا را شکر کردم اشک از چشمانم سرازیر شد و به درگاه خدا دعا می‌بردم که شر اسرائیل را به خودش برگرداند! نفرین خدا بر اسرائیل و هرکس که اسرائیل را به رسمیت بشناسد.

مهمان‌ها رفتند و دلم هوایی حرم شد و فکر کردم بغضم را از خیابان شیرازی و بست شیخ‌طوسی وارد حریم مطهر و زمین بهشتی‌ای کنم که صاحبش رئوف است و پناه امن همیشگی‌ام.

سربه‌دامانش گذاشتم و درددلم را بازگو کردم. بعد هم وارد صحن پیامبراعظم (ص) شدم. تصمیم گرفتم در انجمن ادبی رضوی شرکت کنم و به یاد کودکان فلسطین شعری بخوانم، اما مگر این شعری که در این گوشه دنیا خوانده می‌شود دردی از کودکان فلسطینی دوا می‌کند؟ نه شاید واقعا نه! اما شاید قدر ارزنی وجدان خفته‌ای را بیدار کند.

به دریا زدم، بی‌صدا گریه کردم
در اندوه تو بار‌ها گریه کردم

رسیدم از ایران به مرز فلسطین
ببین از غمت تا کجا گریه کردم

غم آب و نانت، پرستوی حیران!
زمین زد مرا بی هوا گریه کردم

کمک خواستی، گفتم از جان خود چشم!
دریغا که تنها تو را گریه کردم

مرا سوخت داغِ زنِ پا‌به‌ماهی
چنان ابرِ بی دست و پا گریه کردم

خبر ناگهان، سهمگین، داغ و سنگین
خبر تا مرا زد صدا گریه کردم

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->