زهرا اسکندریان/شهرآرانیوز؛ بعد از گذشت حدود ۸ سال هنوز زخم دختران شینآبادی تازه است و با عوضشدن مدیران و وزیران هنوز وعدهها سرجایشان هستند. وعدههایی که یکیدرمیان عملی نشد. اینبار هم وزیر آموزشوپرورش از استخدام دختران شینآبادی در آموزشوپرورش خبر داده است.
محسن حاجی میرزایی جمعه شب در برنامه تلویزیونی دستخط به وضعیت دانشآموزان شینآبادی هم اشاره کرد و گفت که «مراحل درمانی آنها انجام شده است. آنها علاقهمند بودند استخدام شوند. با هماهنگی سازمان امور اداری و استخدامی مسئله استخدام این عزیزان را هم حل کردهایم و الان منتظر اعلام توافق سازمان برنامهوبودجه برای تأمین منابع هستیم تا این کار انجام شود».
ساعت ۸ صبح روز چهارشنبه، ۱۵ آذر ۹۱ بود که یک کلاس درس مدرسه ابتدایی روستای شینآباد از توابع شهرستان مرزی پیرانشهر آتش گرفت و از ۳۷ دانشآموز آن ۲۹نفر دچار سوختگی شدند.
شینآباد روستای سردی است و از اول آذرماه برف و باران را به خود میبیند. دختربچههای دهساله کلاس چهارم از معلم خود میخواهند تا بخاری کلاس درس را روشن کند. ساعت۷:۳۰ صبح سرایدار با ۲ گالن نفت وارد کلاس میشود و مخزن بخاری را پر میکند، چون بخاری سوراخ بوده است، نفت به اطراف بخاری نشت میکند و آتش در آن زبانه میکشد.
دخترها که وحشتزده شده بودند، از معلم خود میخواهند از کلاس بیرون بروند، اما خانم معلم که به شهادت خود بچهها، سابقه تنبیه را داشته است، از خروج آنها ممانعت میکند. آن روز ۲۹دانشآموز در کلاس بودند که یک نفر آنها بیرون میدود تا سرایدار را صدا کند. بهعلت شدت داغی، بخاری از دست سرایدار میافتد و آتش به کلاس نفوذ میکند.
معلم و سرایدار از روی آتش میپرند و بیرون میروند، اما دختربچهها به سمت دیوارها پناه میبرند و در این جریان آسیب میبینند. بعد از آن دخترها به بیمارستانهای ارومیه، تهران، تبریز و اصفهان منتقل میشوند. از آن روز تاکنون ۱۲نفر از بچهها که آسیبدیدگی جدیتری داشتند و حالا هجدهنوزدهساله شدهاند، زیر تیغ جراحی قرار دارند و طبق گفته رئیس کمیسیون پزشکی وقت، تا ۱۵سال دیگر نیز باید همچنان زیر عمل جراحی و مداوا باشند.
دختران شینآبادی پیش از این هم خواستههای خود را مطرح کرده بودند و یک خواسته مشترک داشتند، آن هم اعزام به خارج از کشور برای درمان بود، چون بدنهای نحیف آنها دیگر توان سالی سهچهار جراحی تا ۱۵ سال دیگر را ندارد. از آن زمان تا کنون، دختران شینآبادی با همه سختیها به تحصیل ادامه دادند و برخی از آنان هم ازدواج کردند، اما هنوز ماجرای آنان تمام نشده است. آنها در هر اتفاق مربوط به آتشسوزی خودشان را نشان دادند و نگرانی خود را بیان کردند. همچنین در این سالها به پاستور و بهارستان رفتند تا مسئولان داستان آنان را فراموش نکنند. حالا باید پرسید آیا وعده استخدام آنان در آموزشوپرورش محقق میشود؟