در زمان مدیرعاملی سازمان فردوسها بنا به ارتباطی که علاقهمند بودم با همکاران بخشهای مختلف سازمان داشته باشم، در هفته گاه تا سه بار اگر وقت میشد به بهشت رضا(ع) که عمده فعالیتها و بیشتر نیروها و امکانات سازمان در آنجا بود، سر میزدم.
یکی از روزها سری به بایگانی سازمان که در آنجا بود زدم. تعدادی دفاتر فرسوده و قدیمی که در گوشه بایگانی رها شده بود، توجهم را جلب کرد. به آنها نزدیک شدم و لای یکی را باز کردم. دیدم با خطی زیبا اسامی متوفیان سالهای دور مشهد که عمدتاً در قبرستان گلشور دفن میشدهاند، نوشته شده است. به بایگان گفتم چرا اینها را اینجوری رها کردهاید، گفت هیچ استفاده و مراجعهای به آنها نیست و اتفاقا چندبار میخواستم اجازه دورانداختن آنها را بگیرم. گفتم به هیچ وجه نباید این کار را بکنید. گفت چرا؟ گفتم این دفاتر بخش مهمی از تاریخ مستند مشهد شامل اسامی افراد، خیابانها، بیمارستانها، مطبها، پزشکان، مشاغل و مریضیهای مردم در سالهای ۱۳۱۱ تا حوالی۱۳۵۰ ه. ش مشهد است و از او خواستم دفاتر را از روی زمین جمع و در محل مناسبی در قفسهها بچیند تا بگویم که با آنها چه کنند.
بلافاصله با توجه به آشنایی که با استاد سیدمهدی سیدی (مشهدشناس) داشتم، با ایشان تماس گرفتم و گفتم که فکر میکنم گنجینهای از تاریخ مشهد را یافتهام که برای جنابعالی جذاب است. استقبال کرد، دفاتر را دید و بلافاصله آقای نظیف (کارشناس ارشد آمار) را برای بررسی و تحلیل آمار و اطلاعات دفاتر تعیین کرد. برادرزادهاش سرکار خانم سیدی را هم به عنوان دستیار ایشان و خودش و من را به عنوان ناظران پروژه مطالعاتی مشخص کرد. با شناختی که از دقت نظر و علاقه آقای دکتر خادمی، رئیس مرکز پژوهشهای شورای شهر مشهد، به اینگونه تحقیقات داشتم و محبت و شناختی که ایشان به دلیل عضویتم در هیئت بررسی نظام پیشنهادهای شهرداری داشت، پیشنهاد مرا برای عقد قرارداد با جناب آقای نظیف (اکنون مرحوم شدهاند) پذیرفت و طی نزدیک به یک سال، تحقیق و تحلیل مناسبی روی برخی از دفاتر مذکور صورت گرفت.
به نظرم یکی از کشفیات خوب این مطالعه تعداد شهدای واقعه گوهرشاد است. بر اساس این پژوهش که زیرنظر مرکز پژوهشهای شورای شهر مشهد بر روی دفاتر ثبت متوفیان شهر با نام «دفاتر گلشور» انجام شد، نشانههایی از ۲۰ نفر از متوفیان واقعه گوهرشاد یافت شد. در این دفاتر که از نیمه سال ۱۳۱۱ آغاز به ثبت اطلاعات متوفیان شهر کردهاند، اطلاعاتی اعم از نام و نام خانوادگی، سن، محل زندگی، علت فوت و مدت بیماری، پزشک معالج و... برای هر متوفی ثبت شده است.
در صفحات ثبت اطلاعات فوتشدگان تیرماه ۱۳۱۴ آن، اسامی بیست متوفی هست که علت فوت آنها اصابت گلوله است. ۱۳ نفر از این افراد مجهولالهویهاند، اما اطلاعات مختصری از ۷ متوفی دیگر در این دفاتر ثبت شده است. این مقتولان ثبت شده عبارتاند از پسری ۷ ساله به نام «سیاوش» که ساکن محله سراب بوده و ۱۹ تیرماه کشته شده است، «اسدالله» جوانی ۲۴ساله، «رضا ظریف حسین نیای راننده» مردی ۲۷ ساله، «رمضان فوریان فلوک قزوینی» جوانی ۲۰ ساله، «غلامحسین» نامی با ۳۵ سال سن و «کربلایی حبیب دریآشپزطوسی» که ۴۴ سال داشت و همگی از محله ارگ بودند و روز ۲۲ تیر ماه فوت کردهاند و «محمدجعفر دانشمند نوروزیان» نیز نوجوانی هفدهساله ساکن محله ارگ نیز روز ۲۴ تیر فوت کرده است.
برابر تاریخچه این واقعه، این اتفاق برخلاف برخی روایتها نه برای حجاب زنان بلکه در مخالفت با اجبار رضاخان بر گذاشتن کلاه شاپو برای مردان حتی روحانیون آنهم در شهر مذهبی مشهد بوده که با مخالفت شدید و بازداشت فرستاده آنان در تهران و تحصن اعتراضی آنان در مسجد گوهرشاد و اختلافات درونی مدیران وقت مشهد و خراسان و اصرار بر خودشیرینی برخی عوامل رژیم رضاخان منجر به فاجعه تاریخی گردید که در اسناد مربوطه به تفصیل به آن پرداخته شده و جای پرداختن به آن در این مقال نیست.
آنچه اینجا بیشتر قابل تأمل است، تعداد شهدای واقعه گوهرشاد است که بایستی بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و ضرورت حفظ اسناد متقن وموثق در این زمینهها تا از انحراف وقایع تاریخی به صورتی عملی پیشگیری شود و اوهام و خرافات چاشنی هر اتفاقی که همراه با منطقی بس عبرتآموز است، نگردد.