به گزارش شهرآرانیوز، ما کجا و سفر اربعین کجا خواهرجان؟ توی این هوای گرم، وسط این همه مشکلات زندگی، بیبرقی و بیآبی و وضعیت اقتصادی، نه پول سفر جور میشه، نه شرایطش. با این همه درگیری فکری که ما داریم، اصلا نمیشه به همچین سفری فکر کرد. به خدا دلم که خیلی میخواد برم، اما این سفر، سعادت میخواد. آقا مصطفی پارسال رفت، گفت امسال من رو هم میبره، اما الان دست تنهاست و نمیتونه مغازهشو ببنده، منم که تنها نمیتونم پاشم برم، باید بشینم همینجا پای تلویزیون، زائرای اربعین رو ببینم و اشک بریزم.
گاهی وقتها دلِ آدم پر میزنه، اما پای رفتن نیست. شایدم اصلا قسمت من نیست که این سفر رو برم وگرنه سیدالشهدا (ع) خودش ما رو میطلبید. برای بعضیا همه چیز این سفر خود به خود جور میشه، از بعضیا که میشنوم باورم نمیشه. یکهو زنگ میزنن و خداحافظی میکنن و حلالیت میطلبن و میگن ما رفتیم، میپرسم چطور؟ چه بیخبر؟ میگن جور شد دیگه، نائبالزیاره شما هم هستیم. بعضیا هم که بیخبر میرن و تازه وقتی برمیگردن ما میفهمیم که سفر اربعین بودن. واقعا خوش به سعادتشون خواهرجان...
***
- همین الان هم که اینجام باورم نمیشه! یادته قبل از سفر به شما زنگ زدم گفتم ما سعادت این سفر رو نداریم! یادته چقدر دلم گرفته بود و چقدر اشک ریختیم باهم؟ شما هم میگفتی خدا بزرگه، انشاءا... این سفر نصیب ما هم میشه؟ بعد کی فکرش رو میکرد که همون شب، اکرم خانم زنگ بزنه و بگه کاروانشون فردا راهی نجفه و دو نفر جای خالی دارن! پول بلیتا هم از قبل پرداخت شده! اصلا طوری بود که انگار که اون دو تا بلیت هواپیما رو برای ما دو نفر رزرو کرده بودن، وقتی زنگ زدم به آقا مصطفی گفتم اونم پای تلفن بغض کرد، گفت قرار بود من شما رو امسال ببرم کربلا، اما توفیق نشد، حالا خودِ آقا شما رو طلبیده. بعد هم که به شما زنگ زدم اونقدر ذوق کردی که باز دوباره باهم نشستیم به گریه کردن! حالا هم که اینجا با همیم، کنار اکرم خانم که بانی این سفر شد، توی همون مسیری هستیم که دلمون زودتر از خودمون پر کشیده بود و اومده بود. خودت باورت میشه خواهرجان؟ حتما یکی از همونایی که بهشون التماس دعا گفتیم، توی همین مسیر برای ما دعا کرده که این سفر قسمت ما هم بشه. الحمدا... که ماهم زائر اربعین شدیم. راستی خواهرجان، اگر همدیگه رو گم کردیم قرارمان زیر عمودِ ۲۸۵، موکب امام رضا (ع).