بیت کوین وارد کانال ۱۲۲ هزار دلاری شد (۲۳ مرداد ۱۴۰۴) ۳۶۸ میلیارد دینار ارز اربعین به حدود ۲ میلیون متقاضی فروخته شد (۲۳ مرداد ۱۴۰۴) واکنش ایران خودرو به محکوم شدن اعضای هیئت مدیره این شرکت از سوی تعزیرات حکومتی تعزیرات حکومتی: هیئت‌مدیره ایران‌خودرو به دلیل گران‌فروشی میلیاردی محکوم شدند معاملات دلار در روز شنبه با چه قیمتی بازگشایی می‌شود؟ سرنوشت بازار طلا در دست مکانیزم ماشه | پیش‌بینی افزایش قیمت طلا تا محدوده ۸ میلیون و ۳۵۰ هزار تومان! مخالفت سازمان تعزیرات حکومتی با افزایش قیمت محصولات ایران خودرو (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) بانک‌ها از ابتدای سال تاکنون چقدر وام مسکن پرداخت کرده‌اند؟ بررسی قیمت امروز خودرو‌های خارجی و مونتاژی (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) | رشد ۲۰ میلیونی دیگنیتی قیمت امروز خودرو‌های داخلی (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) | تارا ۹۳۶ میلیون تومان شد بانک‌ها چقدر وام ودیعه مسکن پرداخت کردند؟ | بررسی سهم وام ازدواج و فرزندآوری از کل تسهیلات بانکی (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) رشد ۳۴ درصدی پرداخت تسهیلات بانکی در ۴ماهه نخست ۱۴۰۴ جزئیات حراج شمش طلا روز یکشنبه آینده (۲۶ مرداد ۱۴۰۴) اعلام شد بانک مرکزی: ۳۶۰ میلیارد دینار عراق به ۲ میلیون زائر اربعین فروخته شد گزارش بانک مرکزی از کاهش ۴.۱ درصدی ساخت واحد‌های مسکونی توسط بخش خصوصی بورس حمایت مهم ۲.۵ میلیونی را از دست داد | علت ریزش امروز بورس چه بود؟ (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) زمان خداحافظی با کارت سوخت مشخص شد مدیر عامل شرکت گاز خراسان رضوی مطرح کرد: گازرسانی گسترده در استان | صرفه‌جویی میلیاردی در مصرف سوخت مسئله «پدیده» به زبان ساده - قسمت چهارم قیمت امروز دلار، طلا، سکه و ارز دیجیتال (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) | اوج گیری طلا و سکه کریدور زنگزور چه تبعاتی بر اقتصاد ایران دارد؟ طلا در مشهد وارد کانال ۷.۵ میلیون تومان شد (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) مسئله «پدیده» به زبان ساده - قسمت سوم نرخ طلای جهانی صعود کرد (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) قیمت امروز میوه و صیفی‌جات در مشهد (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) | هندوانه کیلویی چند؟ فروش غیر قانونی مکمل در جایگاه‌های سوخت پیش فروش بلیت قطار‌های مسافری شهریور ماه آغاز شد (۲۲ مرداد ۱۴۰۴) خراسان رضوی در بزنگاه ترانزیت شتاب سبز در شرق ایران
سرخط خبرها

مسئله «پدیده» به زبان ساده - قسمت چهارم

  • کد خبر: ۳۵۱۴۸۱
  • ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۷:۰۰
مسئله «پدیده» به زبان ساده - قسمت چهارم
پس از فوت ابوالفضل انتظاری همچنان‌که افتد و دانید، قضاوت‌های مثبت و منفی درباره مدیریت او بسیار شد، اما بیشتر اظهارنظر‌ها مثبت و برخی هم با آهی متفکرانه می‌غریدند که خدا بیامرزدش ولی ولش کنید پشت‌سر مرده...

در ادامه این ماجرا، علی کریمی‌قدوسی، مردی با سوابق مدیریتی متعدد ازجمله سالیان متمادی قائم‌مقامی تولیت آستان قدس رضوی، به‌نمایندگی از بانک صادرات به عنوان رئیس هیئت‌مدیره شرکت بین‌المللی توسعه گردشگری پدیده و احمد گلمکانی به‌نمایندگی از «شرکت عمران سامان مهر ایرانیان» به عنوان نایب‌رئیس هیئت‌مدیره، محمدرضا رئیسی به‌نمایندگی از «شرکت سرمایه‌گذاری گروه مالی سپهر صادرات» به عنوان عضو هیئت‌مدیره، خلیل منبتی به‌نمایندگی از «شرکت ابنیه و ساختمان پدیده شاندیز» و محمودرضا جواهری به عنوان اعضای حقیقی هیئت‌مدیره، سعید ورودی‌طرقبه از تیم محسن پهلوان و مسلط بر موضوعات پدیده با توجه به الزامات موجود سازمان بورس و نظام حاکمیت شرکتی به عنوان رئیس کمیته ریسک و احمد گلمکانی به عنوان رئیس کمیته حسابرسی انتخاب شدند.

در فروردین ۱۳۹۹، هیئت‌مدیره در اولین جلسه پس از برگزاری مجمع عمومی، نیما ملائی، از مدیران جوان و مهم و به یک معنی نخبه آستان قدس را به عنوان مدیرعامل انتخاب کرد.

سپس رضا سعیدی که به‌نظرم الگوی حسن‌خلق و مدیریت باطمأنینه بوده و سیدجلال فیاضی که یک ژورنالیست حرفه‌ای باسابقه بود، به تیم مدیران پدیده پیوستند.

اکنون می‌شد ادعا کرد آقای کریمی‌قدوسی بهترین‌های استان را در پدیده گرد هم آورده است.

همه‌چیز برای بورسی‌شدن پدیده و ر‌هایی از مشکلات با توجه به ارتباطات کشوری آنان فراهم بود و ظاهراً دادستان را هم از خر شیطان پایین آورده بودند، چون همه‌جوره کمک می‌کرد یک قاضی جوان و دکتری حقوق را مسئول پرونده با نگاه حل‌مسئله کند و حتی به پهلوان مرخصی داده بود که بیاید و مشاوره بدهد. او هم مدتی آمد و سپس نیامد یا رفت.

گروهی معتقد بودند اسم پهلوان که روی پدیده باشد، به نجات بهتر پروژه کمک می‌کند. وقتی پهلوان را گرفته بودند، روزی تعدادی از لیدر‌های معترضان به اتفاق همشیره پهلوان به فرمانداری آمدند. خواهر پهلوان فوق‌العاده باحجاب و مؤمنه می‌نمود و متوجه شدم که از دست‌اندرکاران حوزه‌های علمیه خواهران در مشهد است و به‌شدت علاقه‌مند به برادرش بود؛ چون وقتی یکی از لیدر‌ها گفت «شما پهلوان را بگذارید مدتی باشد، اگر نتوانست کاری بکند دوباره زندانش کنید»، به‌شدت برآشفت و به گوینده پرخاش کرد و با بغضی خواهرانه به ظلم‌هایی که به آنان به‌زعم او شده بود، اشاره کرده و خواست گریه کند که حرف توی حرف آوردم و فضای بحث را عوض کردم.

برخی از لیدر‌ها منطقی‌تر و برخی دلشان پر و دنبال دعوا و درگیری بودند. برایشان فرماندار و استاندار هم نداشت.

برای آنکه مطالبه آنان مدیریت شود و تبدیل به اعتراض و تجمع نشود، قول دادم سریعاً جلسه‌ای را با مدیران پدیده برایشان برگزار می‌کنم تا رودررو با یکدیگر مذاکره کنند. هماهنگی شده و جلسه پرچالشی برگزار شد. مدیران پدیده اعلام می‌کردند حضور پهلوان هیچ مشکلی را حل نکرده و فقط چند میلیارد برای شرکت هزینه تراشیده است. ولی لیدر‌ها اصرار داشتند که حضور او در مجموعه باعث اطمینان خاطر سهام‌داران و حفظ و ارتقای پروژه خواهد شد.

درنهایت قرار شد درخواست لیدر‌ها در جلسه رسمی هیئت‌مدیره بررسی و تصمیم‌گیری شود. برای ما خوب بود، چون حداقل تا برگزاری هیئت‌مدیره وقت خریده بودیم و شاهد تجمع اعتراضی دیگری نبودیم.

بیشتر ارتباطات پدیده با فرمانداری توسط آقای سعیدی مدیریت می‌شد. با توجه به شخصیت، نوع ادبیات، فهم درست معذوریت‌ها، منطقی‌بودن درخواست‌ها و همه‌جانبه‌گرایی ایشان، همیشه تلاش بر کمک به انجام درخواست‌ها بود.

برگزاری مجمع عمومی پدیده در دوران اوج کرونا که هر اجتماعی حتی نمازجمعه را هم منع کرده بودند، چالشی بود که باید به شکل مناسبی مدیریت می‌شد.

رزم‌حسینی، استاندار، هم تأکید بر برگزاری مجمع داشت تا فرایندهای قانونی شرکت طی و تعیین‌تکلیف شود. جلسه ستاد کرونا تشکیل و دستورکار که مطرح شد، طبق پیش‌بینی، امام‌جمعه شاندیز به‌شدت با آن مخالفت کرد و با صدای رسا و خطبایی گفت: «چه امری از نمازجمعه واجب‌تر است که شما آن را تعطیل کرده‌اید، حال می‌خواهید جمعیتی بزرگ را از همه‌جای کشور به شاندیز بیاورید؟ چه تضمینی هست که آنان بیماری با خود نیاورند؟»

حرفش درست بود؛ ولی اگر مجمع عمومی برگزار نمی‌شد، تمام اقدامات درحال‌انجام برای بازشدن نماد پدیده در فرابورس، متوقف و با مشکل قانونی و تقویمی مواجه می‌شد. تصمیم‌گیری سخت و در هردو صورت با تبعات مواجه بود. توضیحاتی درخصوص ضرورت برگزاری مجمع به‌ لحاظ حقوقی ارائه دادم و برخی خطبه‌های نمازجمعه را هم که او در آن‌ها دغدغه حل مشکلات پدیده را گوشزد کرده و خواستار رفع استیصال مردم شده بود، شاهد آوردم و درخواست همراهی کردم. در عین حال، تأکید کردم که شرکت پدیده موظف است جلسه را در هوای آزاد برگزار کند، برای هر نفر یک صندلی با فاصله حداقل یک متر بگذارد، به همه ماسک و دستکش بدهد، مواد ضدعفونی‌کننده به‌وفور در دسترس قرار گیرد و مرکز بهداشت شهرستان هم بر تمام فرایند‌ها نظارت کند و دستورالعمل‌ها را به‌شدت اعمال نماید.

خوشبختانه از جو جلسه و و حرف‌ها و ایماواشاره‌ها احساس می‌کردم بقیه اعضای ستاد و مقامات قضایی با توجه به رویکرد جدید قوه، همراهی خواهند کرد. امام‌جمعه هم فضای جلسه را که متوجه شد، گفت: «نمی‌دانم والا، پس نمازجمعه را هم بگذارید برگزار شود.»

احساس کردم مواضعش کمی تعدیل شده، با تشکر از او و همراهی که البته به‌صراحت اعلام نکرده بود ولی اعلام‌شده حسابش کردم، برگزاری مجمع را با صلواتی مصوب و جلسه را ختم کردم.

مجمع با شرکت حدود ۵۰۰ نفر برگزار شد و پس از اتمام آن، به دیدن آقای کریمی در دفترکار مجللش در ساختمان آفیس رفتیم. خیلی خوشحال بود و گفت که در مذاکره با حاج‌آقای علم‌الهدی، مواضع او را درخصوص تبدیل پدیده به بیمارستان تعدیل کرده و جای نگرانی نیست و از من هم به‌خاطر تعاملات مثبت که به گفته او، دیگرهمکارانش تعریف کرده بودند و مدیریت مناسب تصویب برگزاری مجمع تشکر کرد و به مطایبه گفت که او هم در دهه شصت فرماندار مشهد بوده و مشکلات فرمانداران را که باید امام‌جمعه و امام‌شنبه و حتی دوشنبه را هم راضی نگه دارند، آگاه است و با هم خندیدیم و گفتم «جانا سخن از زبان ما می‌گویی».

پس از طی تشریفات قانونی، قرار بود سهام پدیده در فرابورس پذیرفته و نماد آن رونمایی شود.

پس از چند روز، آقای ملایی به فرمانداری آمد، جلسه‌ای داشتیم و او اعلام کرد، نماد پدیده در فرابورس با عنوان «گشان» باز شده و سهام‌داران می‌توانند در این بستر خریدوفروش داشته باشند. نفس راحتی کشیدم و از او تشکر کردم. دیگر مجبور نبودم هر روز نگران تجمع یا اعتراض باشم و هر ماه تقریباً یکی‌دو نفر را ملاقات کنم که زمین‌ و زمان را فحش می‌دادند؛ گرفتار بودند و پولشان را می‌خواستند. گاهی واسطه می‌شدم که پدیده حداقل درحد رفع مشکل اضطراری آنان، اقدامی بکند؛ که گاهی کاری می‌کرد و گاهی اقدامی انجام نمی‌شد.

اکنون هرکس که می‌آمد و پول‌لازم بود، می‌توانستیم بگوییم برود و سهامش را بفروشد. خوشبختانه در همان زمان بورس با جهشی بی‌سابقه مواجه شد و همه برای سرمایه‌گذاری در بورس از یکدیگر سبقت می‌گرفتند؛ به‌ حدی که دیگر کسی فروشنده نبود. برخی سهام‌داران که تا قبل از بورسی‌شدن پدیده، برای دعوا می‌آمدند، حال برای تشکر می‌آمدند. همه‌چیز به‌خوبی اجرا شده بود. برای اولین‌بار، استاندار و دادستان جهت بازدید رسمی به پدیده آمدند. استاندار می‌شنگید و بذله‌گویی می‌کرد و مفهوم مجسمه‌های سنگ‌فرش را می‌پرسید. جلوی مجسمه آدمی که روی یک دایره ایستاده و باد قبایش را تکان می‌دهد، با لهجه کرمانی پرسید این یعنی چی؟ و کسی پاسخش داد که شاید اشاره به این دارد که «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود، آدم آورد در این دیر خراب‌آبادم». خندید و گفت «همین‌جوری یک‌چیزی می‌بافید، ولی قشنگ هستند».

جلسه خوبی هم برگزار شد و توافقاتی برای تأمین منابع مالی صورت گرفت.

از پهلوان برای پروژه کیش استفاده می‌کردند. چند جلسه درخصوص شروع پروژه‌های عمرانی و ایجاد ارزش‌افزوده برگزار شد. قرار بود آپارتما‌ن‌ها و واحد‌های تجاری کیش را که مشتری نقدتری داشت، بسازند، بفروشند و از محل سود آن، در شاندیز هزینه کنند. برخی از شایعات هم مطرح می‌شد که حاج‌آقا علم‌الهدی گفته آثار ملی‌گرایی مثل بخش نقش‌برجسته‌های داستان‌های اساطیری شاهنامه را از پروژه حذف کنند، ولی مدیران پدیده تکذیب می‌کردند و می‌گفتند «اگر پول داشته باشیم، آنجا را هم تکمیل می‌کنیم».

در اسفند ۱۳۹۹، طی حکمی از سوی هیئت‌مدیره گروه شرکت‌های پدیده، «سعید ورودی‌طرقبه» به عنوان مدیرعامل جدید گروه شرکت‌های پدیده معرفی شد.

برگشته بودیم به روز‌های ابتدای سال ۱۳۹۴ که ایشان به‌نمایندگی از پدیده، به دیدنم می‌آمد؛ با همان لبخند ملیح و آرامش ذاتی و تبحر در مذاکره. در یک سال آخری که آنجا بودم، دیگر ورود اضطراری به موضوع نداشتیم و هربار به‌ اقتضای جلسه‌ای یا کاری، با مدیران پدیده در تماس بودیم.

فروشگاه، پاتیناژ و بیشتر واحد‌های صنفی و رستوران‌ها فعال شده بودند، ولی نه آنچنان پررونق. پیگیری می‌شد مجموعه بازارروز نیمه‌تمامی را که شهردار شاندیز مثل موی دماغ سرراه و نزدیک قلعه پدیده با نوعی نگاه تقابلی ساخته بود، جمع‌آوری کنند. شهردار برایش سخت بود زیر بار برود، چون نوعی تف سربالا بود.

استاندار بعدی، آقای معتمدیان، هم کلاً ستاد تدبیر را بی‌فایده، غیرقانونی و مخل کار‌ها می‌دانست و هیچ جلسه‌ای در این خصوص نگذاشت. چند باری که در بازدید‌های کارخانجات شهرک صنعتی توس، همراهی‌اش می‌کردم، اصلاً دوست نداشت حرفی از پدیده زده شود.

یک ویژگی خوب که او داشت، هر مشکل یا موضوعی که مطرح می‌شد، همان‌جا فی‌الفور با مقامات کشوری و استانی تماس می‌گرفت و پس از اتمام مکالمه، می‌گفت «حل شد» و بقیه هم با لبخندی او را به‌خاطر این نوع پیگیری تحسین می‌کردند. در آخرین سفر شهرستانی‌اش هم که طرقبه‌شاندیز بود، معاون عمرانی‌اش بازدید از پدیده را قبول نکرد. بهمن ۱۴۰۰، پایان مأموریتم در طرقبه‌شاندیز بود.

سال ۱۴۰۱، در روز‌هایی که در استانداری بودم، یک روز از جلوی دفتر پدیده در چهارراه لشکر عبور می‌کردم، شلوغی دفتر توجهم را جلب کرد. داخل آنجا که شدم، یکی‌دو نفر مرا شناختند و به اتاق مدیریت تعارفم کردند. آنجا توضیح دادند که پهلوان در پدیده فعال است و الان برای حفظ ارزش سهام به صورت فردایی (مثلاً ده‌روزه) سهام را تضمینی و مقداری بالاتر از قیمت روز می‌خرند و این‌طوری ارزش سهام در یک حالت تعادل و ثبات حتی رشد متعارف می‌ماند. چندوقت بعد، آقای سعیدی را دیدم و از پدیده پرسیدم. گفت که دیگر آنجا نیست و هیئت‌مدیره و مدیران به صورت بخش خصوصی عزل و نصب می‌شوند.

گفتم شاید اگر قرار بود این آوانتاژ‌ها را بدهند، از همان اول به خودش می‌دادند. با آن انگیزه و کاریزمایی که پهلوان داشت، شاید تاکنون پروژه به بهره‌برداری رسیده بود و این‌همه زیان انباشته بر جای نمی‌گذاشت و تبعات سیاسی و اجتماعی و امنیتی کمتری را شاهد بودیم. نمی‌دانم، شاید هم نمی‌شد!

کمال سرو محبت ببین، نه نقص و گناه/ که هرکه بی‌هنر افتد، نظر به عیب کند.

تمام

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->