شهادت امام رضا (ع) در منابع تاریخی و روایی قرون متقدم و میانه اسلامی | سوگ‌نامه ثامن‌الحجج (ع) در متون کهن ایجاد محدودیت برای ورود زائران به روضه منوره مسجدالنبی (ص) (۳ شهریور ۱۴۰۴) مسجدی که گواه تاریخ طولانی حضور اسلام در قلب امریکا را دارد بزرگداشت ائمه جماعات شهید و مساجد فعال در جنگ تحمیلی ۱۲روزه در اجلاس روز جهانی مسجد خطبه ۱۹ نهج‌البلاغه چه پیامی برای عصر امروز دارد؟ نهم ربیع الاول چه روزی است؟ رسم صلوات‌خوانی در حسینیه‌های پیشاور پاکستان باید جشن‌های اهل‌بیت(ع) را پرشور برگزار کنیم آیت‌الله علم‌الهدی: عزاداری محرم فرصتی برای ساختن زندگی ابدی و مسیر تکاملی انسان است زیارت، آغازی برای مسئولیت‌پذیری اجتماعی آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد ربیع‌الاول؛ ماهی که با رویداد‌های مبارک، شادی و وحدت را به امت اسلامی هدیه می‌دهد چه وقایع مهمی در ماه ربیع الاول رخ داده است؟ زائران پیاده امام حسین(ع) در آغوش امام رئوف(ع) | آیین استقبال از کاروان پیاده انصارالحسین(ع) برگزار شد دفتر آیت الله سیستانی: دوشنبه اول ماه ربیع الاول است لیلة‌المبیت چه شبی است؟ آیه‌ای که در مدح امیرالمومنین (ع) نازل شد مراسم شام غریبان شهادت امام رضا(ع) در حرم مطهر رضوی برگزار شد+ فیلم (۲ شهریور ۱۴۰۴) ویدئو | چهارپایه خوانی محمود کریمی در عصر روز شهادت امام رضا (ع) (۲ شهریور ۱۴۰۴) در حرم مطهر رضوی اعمال و ادعیه شب و روز اول ماه ربیع الاول ویدئو | تبرکخانه حضرت؛ از امروز تا روز ظهور
سرخط خبرها

آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد

  • کد خبر: ۳۵۴۰۲۶
  • ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۳
آن تسبیح سبز بوی سیب می‌‎داد
احساس خوب، مُسری است. مثل عطر توی مغز و فکر و بعد توی رگ‌های آدم می‌دود تا به قلب برسد و به زندگی‌ات ضربان بدهد.
طیبه ثابت
نویسنده طیبه ثابت

اتوبوس سر ایستگاه میدان فردوسی با شتاب می‌ایستد. دو سه مسافر با عجله بالا می‌آیند. زنی که روسری سفید و چادر زمینه قهوه‌ای خال خالی سفید پوشیده از همان پایین در می‌پرسد:

-این خط حرم میره آنا جان؟

نگاه گرم و لحن صمیمی‌اش را دوست دارم. جواب می‌دهم: بله مادرجان.

- زن تمام توانش را جمع می‌کند و از پله اتوبوس بی‌آرتی مسیر ۳ بالا می‌آید. از سرولباسش می‌شود فهمید که مسافرست. برای زیارت پر از شوق است. چشم می‌گرداند به من که جوابش را زودتر از بقیه داده‌ام و با احساس پیروزمندانه دوباره می‌گوید: الهی شکر و همین‌طور که پر چادرش را مرتب می‌کند به من لبخند می‌زند. کنار من روی صندلی می‌نشیند.

نگاه و صدایش، شوق زیارت را توی قلب من می‌ریزد. احساس خوب، مُسری است. مثل عطر توی مغز و فکر و بعد توی رگ‌های آدم می‌دود تا به قلب برسد و به زندگی‌ات ضربان بدهد.

اتوبوس‌های مسیر تشّرف همیشه مسافر خودش را دارد. اگر دقت کرده باشی، انگار با پیشانی‌بند سبزی که دارند، درست مثل یک اسب شبیه‌خوانی تعزیه، بین همه زود شناخته می‌شوند.

اتوبوس، در هر ایستگاه، می‌ایستد و جمعیت بیشتر می‌شود.

دهه آخر ماه صفر است و مشهد دلرباتر از همیشه. ایستگاه‌های پذیرایی از زائران رضوی، احساسی غریب ولی آشنا را در دل زنده می‌کنند. تلفن همراهش زنگ می‌خورد. صدای آن طرف خط بعد از احوال‌پرسی ترکی فارسی می‌پرسد: خوب آناجان با بابا رفتید مشهد، ما را نبردید. جمله ما را نبردید را با آه و حسرت می‌گوید. تلفن زن که تمام می‌شود، گوشی را می‌گذارد و تسبیحی را در می‌آورد.

مهره‌های تسبیح سبز رنگ، در بین انگشت‌های زن، یکی یکی گردانده می‌شود. چند ایستگاه که مسافر‌ها پیاده و سوار می‌شوند، از من می‌پرسد: خیلی مانده تا برسیم به حرم؟ می‌گویم: چند ایستگاه دیگر می‌رسیم مادرجان. با خوش‌رویی می‌گوید: همسایه امام هشتم بودن خیلی سعادت است. خوش‌به‌حالتان.

می‌گویم: خدا توفیق بدهد که همسایه خوبی باشیم. دست می‌چرخانم توی کیفم و یک دانه سیب سرخ را به طرفش می‌گیرم و محترمانه می‌گویم: ببخشین شما مهمان مایید بفرمایین. قابل شمارو نداره. سیب را از من با خوشحالی می‌گیرد. بو می‌کشد و صلوات می‌فرستد و دستم را می‌گیرد و می‌گوید: دستت درد نکند آناجان.

یاد مادرم می‌افتم که وقتی از بوته گل محمدی بزرگ باغچه‌مان، گلی را بو می‌کرد، همین‌طور با عشق و شمرده صلوات می‌فرستاد. زن سیب را در کیفش می‌گذارد و تسبیح سبز توی دستش را به طرفم می‌گیرد و می‌گوید: این تسبیح هم یادگاری من به شما. توی کربلا تبرکش کردم به ضریح.

از او تشکر می‌کنم و انگشت‌های مادرانه‌اش را به مهر می‌فشرم. راستی که چقدر یک زائر می‌تواند با خودش صفای زندگی را به شهر ما بیاورد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->