با مراجعه به تاریخ تمدنها مشاهده میشود که مسیر شکوفایی و توسعه جوامع انسانی همواره با کسب دانش و علم، پیوند عمیقی داشته است؛ چنانکه هرگاه تولید و بهکارگیری علم با بنبست روبهرو شده، روند فرسایشی و رو به زوال یک تمدن آغاز شده است.
متون دینی مسلمانان نیز بر این حقیقت تأکید داشته است که دانش یک انتخاب فرعی نیست بلکه بهعنوان یکی از ارکان مهم تعالی انسان و جامعه اسلامی مدنظر قرار دارد که شناخت خداوند و عالم هستی و نیز ارتباط صحیح با سایر مخلوقات از دریچه کسب علم و دانش رقم خواهد خورد.
این قدرت یادگیری و توانایی فهم است که سبب تمایز جایگاه انسان از سایر موجودات میشود و ارزش انسان را درقبال فرشتگان، جمادات و حیوانات به منصه ظهور میرساند تا بتواند مرزهای وجودی خود را رو به تعالی گستردهتر کند. زندگی بدون دانش، همانند راهی تاریک و پر از بیم و خطر است که انسان ناآگاه در این تاریکی گرفتار میشود و تصمیمهای خود را براساس حدس و گمان پیش میبرد، اما دانایی همان چراغی است که مسیر را آشکار میسازد و انسان را بهسوی انتخابهای درست هدایت میکند؛ چنانکه حضرت علیبنابیطالب (ع) میفرمایند: «دانش، چراغ عقل و چشمه فضیلت و برترى است».
به این ترتیب در متون دینی، دانش بهمنزله نوری معرفی شده است که راه برونرفت از جهل و روشن شدن آینده پیشروی بشر خواهد بود. البته دانستن بهتنهایی، اگر به اندیشه و تعقل منجر نشود، ارزشی نخواهد داشت؛ چنانکه بسیاری از افراد، اطلاعات فراوانی را در ذهن خود جمع کردهاند، اما آن را درقالب تفکر و تحلیل بهکار نگرفتهاند و اثر روشنگری دانش در زندگی آنها متجلی نشده است. در رویکرد دینی، علم زمانی به ارزش واقعی خود میرسد که با تدبر و تعمق همراه شود.
امیر کلام در این زمینه بیان کردهاند: «علم همراه عمل است؛ هرکه مىداند، عمل مىکند و هرکه عمل مىکند، مىداند. علم صاحبش را با صداى بلند به عمل مىخواند؛ اگر او این دعوت را بپذیرد، علمش باقى مىماند، اما اگر این دعوت را رد کند، علمش کوچ خواهد کرد».
نکته درخورتوجه آنکه برخی روایات، دانش و دانایی را تنها یک دارایی فردی ندانستهاند و هرکه دانشی دراختیار دارد، مسئولیتی اجتماعی نیز بر دوش میکشد؛ همانطور که فرمودهاند: «ملاک و معیار علم و دانش، نشر و گسترش دادن آن است»؛ لذا جامعهای که افراد آن آگاه باشند، دربرابر ظلم و خرافه مقاومتر خواهد بود و میتواند بهسوی عدالت و پیشرفت حرکت کند. از نگاه روایات، کسی که میآموزد و آن را در انحصار خود نگاه میدارد، درواقع رسالت خود را نیمهکاره رها کرده است، بنابراین علم باید جاری و ثمرات آن در زندگی جمعی نمایان شود.
نکته دیگر اینکه قدرت، ثروت و مقام، همگی گذرا هستند، اما دانش و آثار آن باقی خواهد ماند. اندیشمندان، نویسندگان و آموزگاران حتی پس از قرنها، همچنان زندهاند؛ چه اینکه اندیشه و دانش آنان در ذهن و عمل نسلهای بعدی جریان دارد. این ماندگاری نشان میدهد که علم، بهترین میراثی است که انسان میتواند بر جای گذارد.
نبی اکرم (ص) در اینباره میفرمایند: «هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روى آن علمى نوشته شده باشد از خود برجاى گذارد، روز قیامت آن برگه، پرده میان او و آتش مىشود». از آنچه ذکر شد، دانسته میشود که علمآموزی و کسب دانش از منظر دینی، ضرورتی بنیادین برای زندگی انسان است. دانش نهتنها ابزاری برای رفاه مادی بلکه مسیری برای رشد معنوی و اجتماعی نیز بهشمار میآید.
قرآن و روایات، همواره انسان را به دانستن، اندیشیدن و بهکارگیری علم دعوت کردهاند. بدین ترتیب، جامعهای که به علم بها دهد، از نظر فرهنگی و معنوی غنیتر خواهد بود و افقهای تازهای از حقیقت بر آن گشوده خواهد شد.