فرزاد حسنی: مجری خوب مجری «کم‌خطر» است! گمانه‌زنی‌ها درباره حضور فریبا کوثری در سریال «سلمان فارسی» رقابت فیلم «آه! چه روز‌های خوشی بود!» در جشنواره فیلم «شب‌های سیاه تالین» سومین روز جشنواره فیلم کوتاه تهران ۱۴۰۴ چگونه گذشت؟ انتشار ۲ کتاب جدید | از «تفکر دلفینی» تا «قدرت عشق» اهمیت داستان «حسنک» از زبان دکتر محمدجعفر یاحقی رضاکیانیان درگیر پرونده قضایی شد | درباره فیلم کوتاه «یادداشت‌های زیرزمینی» ۱۰ فیلم کوتاه برتر از نگاه تماشاگران‌ در دومین روز جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران زمان اختتامیه چهل‌ودومین جشنواره فیلم کوتاه تهران اعلام شد تصویری جالب از الناز شاکردوست در پشت صحنه «کج پیله» + عکس انتشار کتابی تازه درباره ساختار مدها در موسیقی دستگاهی ایران نامزدهای جشنواره «عروسکخونه» اعلام شدند وزیر فرهنگ‌ و ارشاد: جشنواره فیلم کوتاه، رویای جوانان در سینما مخاطبان «کنکل» همچنان چشم‌انتظار قسمت جدید نگاهی به قسمت اول سریال «بامداد خمار» پشت پرده سرقت‌های سریال «الگوریتم» جشنواره فیلم کوتاه تهران زیر ذره‌بین رسانه‌ها پرونده عجیب سریال «بامداد خمار» و چالش حقوقی عواملش | واکنش تهیه‌کننده و پاسخ پلتفرم پخش کننده
سرخط خبرها

علی مشهدی: سریال نوروز رنگی برایم جایگاه خاصی دارد، همه‌چیز آن درست بود

  • کد خبر: ۳۶۲۲۵۵
  • ۰۸ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۴۸
علی مشهدی: سریال نوروز رنگی برایم جایگاه خاصی دارد، همه‌چیز آن درست بود
علی مشهدی گفت: سریال نوروز رنگی برایم جایگاه خاصی دارد. همه‌چیز آن درست بود؛ از تدوین گرفته تا بازی‌ها و هماهنگی عوامل و این سریال هم از آن دسته کار‌هایی است که فکر می‌کنم دیگر به‌سختی بتوانم مشابهش را تکرار کنم.

به گزارش شهرآرانیوز، علیرضا مسعودی را بسیاری با نام «علی مشهدی» می‌شناسند؛ چهره‌ای که بیش از دو دهه است در عرصه‌های مختلف تلویزیون، سینما و استندآپ حضوری پررنگ دارد. او کار خود را با نویسندگی آغاز کرد و خیلی زود با سریال‌هایی، چون کوچه اقاقیا، آشتی‌کنان و به‌ویژه سه در چهار به‌عنوان یکی از قلم‌های جدی طنز در تلویزیون شناخته شد. بعد‌ها تجربه‌ی بازیگری و کارگردانی را هم به کارنامه‌اش افزود.

در کنار اینها، اجرای استندآپ‌کمدی در برنامه‌هایی نظیر خندوانه او را به طیف گسترده‌تری از مخاطبان معرفی کرد و نشان داد که مسعودی تنها در یک قالب باقی نمی‌ماند. گستردگی فعالیت‌هایش، از نوشتن و بازی تا کارگردانی و اجرا، او را به یکی از چهره‌های چندوجهی و تأثیرگذار عرصه‌ی طنز و سرگرمی تبدیل کرده است.

به همین بهانه، با حضور علی مشهدی در مؤسسه‌ی فرهنگی شهرآرا با او همراه شدیم تا دریچه‌ای تازه به جهان کاری و هنری‌اش بگشاییم.

شما در دهه‌های فعالیت‌تان هم به‌عنوان نویسنده، هم بازیگر و هم کارگردان حضور داشته‌اید. از میان این نقش‌ها، کدام‌یک برایتان اولویت دارد و چرا؟

من از ابتدا نویسنده بودم و هنوز هم نویسندگی را بیشتر از هر چیز دیگری در این حرفه دوست دارم. البته از زمانی که کارگردانی را آغاز کردم، ترجیحم این بوده که نوشته‌های خودم را خودم کارگردانی کنم. پس اولویت اول من همیشه نوشتن است و بعد از آن کارگردانی. اگر هیچ‌کدام از این شرایط برایم مهیا نشود، به بازیگری می‌پردازم و اگر باز هم فرصتی پیش نیاید، سراغ اجرای استندآپ می‌روم.

اما نویسندگی برای من جایگاه ویژه‌ای دارد. من نزدیک به ۳۰ سال است که در این عرصه فعالیت می‌کنم و در این مدت حدود ۲۷ سریال برای تلویزیون نوشته‌ام و علاوه بر آن، تعداد زیادی تله‌فیلم هم در کارنامه دارم. دلیل علاقه‌ام به نویسندگی این است که در این کار با هیچ‌چیز شروع می‌کنی؛ تنها یک کاغذ سفید و یک خودکار داری و باید از دل آن «هیچ» چیزی را خلق کنی. به‌نظر من، سخت‌ترین بخش کار هنری در حوزه فیلم‌سازی و سریال‌سازی همین نوشتن است. چرا که کارگردان بالاخره متن در اختیار دارد، بازیگر شخصیتی پرداخته‌شده پیش رویش می‌بیند و با آن کار می‌کند، اما نویسنده باید از هیچ آغاز کند و جهانی تازه بسازد. همین فرآیند خلق، حال آدم را بهتر می‌کند و برای من همیشه شیرین‌ترین تجربه بوده است.

وقتی از نویسندگی به کارگردانی رسیدید، بزرگ‌ترین چالش برایتان در ارتباط با بازیگران یا انتقال دیدگاهتان روی صحنه چه بود؟

واقعیت این است که نویسنده از همان لحظه‌ای که شروع به نوشتن می‌کند، در ذهنش همه‌چیز را تصویرسازی کرده است؛ حتی دکوپاژ و میزانسن‌ها را می‌بیند و می‌داند قرار است چه اتفاقی بیفتد. به‌ویژه نویسندگانی که استعداد و علاقه کارگردانی هم دارند، وقتی وارد عرصه کارگردانی می‌شوند، به‌طور طبیعی با بازیگر و گروه راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنند.

من خودم سه تجربه کارگردانی داشته‌ام و در این تجربه‌ها متوجه شدم که نویسنده-کارگردان هم توانایی بیشتری برای گرفتن بازی درست از بازیگر دارد و هم راحت‌تر می‌تواند صحنه‌ها را شکل بدهد. حتی در ارتباط با تیم فیلمبرداری هم، به‌خاطر همان تصور اولیه‌ای که هنگام نوشتن در ذهن ساخته، دقیق‌تر می‌داند چه می‌خواهد و چطور باید حس‌وحال‌ها را منتقل کند. درواقع، این پیش‌زمینه باعث می‌شود نویسنده‌ای که کارگردانی می‌کند، یک قدم جلوتر باشد و بتواند فضای مدنظرش را به‌طور کامل‌تر روی صحنه یا مقابل دوربین پیاده کند.

 اگر بخواهید مروری بر کارنامه‌تان داشته باشید، دوست دارید چه نشانه‌ای دیده شود تا احساس کنید موفق بوده‌اید؟

در تمام این سال‌هایی که کار کردم، در حوزه نوشتن بیش از همه به سریال سه در چهار علاقه دارم؛ کاری که هم خودم بسیار دوستش دارم و هم مردم همچنان با آن ارتباط برقرار می‌کنند. به‌نظر من سه در چهار جزو سریال‌هایی است که هنوز بعد از ۱۸ یا ۱۹ سال، تازگی‌اش را از دست نداده و همچنان تماشاگر دارد. دلیل اصلی موفقیت آن هم این بود که با مجید صالحی عزیز کاملاً هماهنگ بودیم؛ او دقیقاً می‌دانست در ذهن من چه می‌گذرد و همان را روی صحنه پیاده می‌کرد. همین باعث شد سریال به دل مردم بنشیند.

جالب است که امروز جوان‌هایی به من پیام می‌دهند که هنگام پخش سریال سه یا چهار سال بیشتر نداشتند، اما حالا که ۲۰ یا ۲۱ ساله‌اند، تازه آن را دیده‌اند و می‌گویند: «آقا، این سریال واقعاً یک هیولا بود!» این استمرار محبوبیت، برای من خیلی ارزشمند است.

در کنار سه در چهار، سریال نوروز رنگی هم برایم جایگاه خاصی دارد. همه‌چیز آن درست بود؛ از تدوین گرفته تا بازی‌ها و هماهنگی عوامل. خانم شوکا زندباف تدوینگر کار بود و به‌نظرم همه نقش مهمی در موفقیتش داشتند. این سریال هم از آن دسته کار‌هایی است که فکر می‌کنم دیگر به‌سختی بتوانم مشابهش را تکرار کنم.

البته در کارنامه‌ام سریال‌هایی هم بوده که دلم با آنها صاف نیست. مثلاً سریال بدلم که در آن بسیار اذیت شدم. دلیلش هم تهیه‌کننده‌ای بود که هیچ شناختی از این حرفه نداشت. بار‌ها هم گفته‌ام که تهیه‌کننده نقش تعیین‌کننده‌ای در کیفیت یک سریال دارد. متأسفانه در آن پروژه کسی در جایگاه تهیه‌کننده بود که نه از روان‌شناسی چیزی می‌دانست و نه بلد بود با هنرمند‌ها درست ارتباط بگیرد. به‌نظرم او بیشتر به درد این می‌خورد که یک فروشگاه قابلمه‌فروشی یا لوازم خانگی راه بیندازد تا اینکه کنار هنرمندان قرار بگیرد و بخواهد سریالی تولید کند. با تمام احترامی که برای آن صنف قائلم، اما واقعیت این است که حضور چنین فردی در جایگاه تهیه‌کننده به کیفیت کار لطمه زد.

 «برای پیشرفت باید به تهران رفت» شما این دیدگاه را چقدر قبول دارید و اساساً چگونه می‌توان چرخه فیلم‌سازی را در مشهد تقویت کرد؟

کاملا موافقم، واقعیت این است که رفتن به پایتخت برای موفقیت یک هنرمند اهمیت زیادی دارد. در ایران، مثل بسیاری از کشور‌های دیگر، همه‌چیز در یک مرکز جمع می‌شود. همان‌طور که در آمریکا هالیوود مرکز فیلم‌سازی است یا در هند بمبئی، در ایران هم تهران نقش اصلی را ایفا می‌کند. صداوسیما، تصمیم‌گیری‌ها، تصویب پروژه‌ها و تخصیص بودجه همه در تهران انجام می‌شود؛ طبیعی است که هنرمندان برای دیده‌شدن و فعالیت جدی‌تر به آنجا بروند.

البته من خودم همیشه تعصب خاصی روی مشهد داشتم و در سه سریالی که ساختم، به‌نوعی تلاش کردم ردی از مشهد در آنها باشد. یکی از اشتباهاتم این بود که سریال بدلم را به‌طور کامل در مشهد نساختم. اصل قصه از مشهد گرفته شده بود؛ من سال ۸۱ درباره مسجدی قدیمی در ازغد مطلبی خوانده بودم و قصه از همان‌جا الهام گرفت. اما در نهایت بخش زیادی از کار در تهران شکل گرفت و فقط حدود ۲۰ روز در مشهد فیلم‌برداری کردیم. اگر همان زمان تصمیم گرفته بودم قصه به‌طور کامل در مشهد روایت شود، نتیجه متفاوتی می‌شد.

واقعیت این است که برای پیشرفت، چه در سینما و چه در سریال‌سازی، باید در تهران کار کرد. مثل این می‌ماند که بخواهید نهنگ شکار کنید؛ در رودخانه نمی‌شود، باید به اقیانوس رفت و تهران همان اقیانوس است، چون همه امکانات در آنجا جمع شده است.

اما این به این معنا نیست که در مشهد امکان فیلم‌سازی وجود ندارد. اگر حمایت جدی از سوی نهاد‌های دولتی صورت بگیرد می‌توان پروژه‌های بزرگی را در همین‌جا تولید کرد. مشهد شهری ثروتمند است و ظرفیت بالایی دارد. حتی می‌توان پلتفرم‌های بومی ایجاد کرد تا چرخه فیلم‌سازی تقویت شود. اگر این اتفاق بیفتد، دیگر هنرمندان مجبور نیستند برای هر موفقیتی به تهران کوچ کنند.

 

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->